سه شنبه , ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۲:۲۴ بعد از ظهر
  • کد خبر 6168
  • دولت هیچ سیاستی در حوزه راه و شهرسازی ندارد/حمل و نقل ما سنتی است
    دولت هیچ سیاستی در حوزه راه و شهرسازی ندارد/حمل و نقل ما سنتی است

    جایگاه شکننده شهرسازی در برنامه های کشور و چالش های ناشی از آن

    شهرسازی (که بهترست گفته شود، ساماندهی شهری) از جمله برنامه­ های میان­بخشی است، که بشدت از برنامه­های فرابخشی (آمایشی، ۵ ساله، سالیانه) و برنامه­های بخشی (آموزش، درمان، صنعت و غیره) تأثیر می­پذیرد و یا بهترست گفته شود تحت تأثیر آنهاست.

    در این راستاست که پیش­بینی­ های جمعیتی برنامه­ ها و طرح­های شهری هیچگاه به­ وقوع نپیوسته است. بررسی طرحهای جامع در ۲۵ سال اول نشان می­دهد، که نسبت پیش­بینی جمعیت در طرحهای جامع نسبت به آنچه بوقوع پیوسته از ۷۴% تا ۱۴۳% است[۱].

    مهاجرت به شهرها از مباحثی خارج از اختیارات آنها صورت می­پذیرد. در واقع برنامه (و یا بی­برنامه­گی)های دیگریست که موجبات مهاجرت و جابجایی جمعیت را فراهم می­آورد و طرح­ریزی شهری (برنامه­ریزی و طراحی) نقشی عمده در آن ندارند.

    در شکل­ گیری و پیش­بینی تحولات اقتصادی شهر نیز، شهرسازی نقشی عمده بر عهده ندارد، همان بررسی نشان می­دهد که تفاوت پیش­بینی­های اقتصادی در بخش خدمات تا دو برابر کمتر و در بخش صنعت تا ۴۰% بیشترست و باز هم برنامه­های بخشی، آمایشی و اقتصادی – اجتماعی­های ۵ ساله هستند که، تکالیف رشد اقتصادی در شهرهای مختلف را، روشن می­کنند.

    بگذریم از اینکه این برنامه ­ها هم تماماً به مقدار تولید نفت و قیمت فروش آن بستگی دارد و تلاطم­های این بازارست که، تمامی آنها را می­توان کند نماید، تغییر دهد و یا  کاملاً متحول گرداند.

    سوال اینست که، شهرسازی در این فضای مرتباً تغییر یابنده اقتصادی و اجتماعی چگونه می­توان برنامه­ ریزی شود و خود را باید بر چه عواملی استوار کند[۲].

    بطور معمول این طرحها، جمعیتی را تخمین می­زنند و چهارچوب اقتصادی برای شهر تعریف می­نماید که براساس آنها بتواند سطح و سطوح مسکونی و کاربری­های مختلف را تخمین بزنند و سپس براساس این دو، مساحت شهر را محاسبه و محدوده شهر را تعیین می­نماید، عوامل فراوانی هستند، که می­تواند این محاسبات را برهم بزنند (که در تمام طرح­های گذشته نیز بر هم زده­اند).

    اول: برای مثال با تغییر شاخص­های اقتصادی (مثلاً افزایش آنها) شهروندانی در مساکن بزرگتر با سطح زیربنا و زمین بیشتری ساکن ­می­شوند. در این راستا کاربری­های مرتبط با کار و تولید نیز به سطوح بیشتری نیاز خواهند داشت.

    در این صورت محدوده تعیین شده قادر به پاسخگویی به اراضی موردنیاز نخواهد بود، احداث بنا در بیرون محدوده شروع می­شود و طرح­ریزی شهری شکست می­خورد.

    دوم: فرض نماییم که ناگهان شهر بعلل مباحث فراشهری با هجوم جمعیت مواجه شود (که در بسیاری از شهرها اتفاق افتاده است). در این صورت چون سطح و سطوح کافی نیست، باز هم احداث بنا در بیرون محدوده حادث می­شود.

    سوم: یا در فرض سوم وضعیت اقتصادی شهروندان سقوط نماید، در این صورت با وجود فضای کافی در شهر، افراد زیرخط فقر سکونتی نیز افزایش یافته و به حاشیه­ها خواهند رفت و حاشیه­نشینی شکل می­گیرد.

    بررسی طرح­های جامع در ۲۵ سال اول نشان می­دهد، به علت همین خط فقر سکونت شهری  از ۳% تا ۲۶% (و بطور متوسط ۱۵ درصد) ساخت و ساز بیرون محدوده در شهرها رخ می­دهد. در حالی که از ۱۰% تا ۴۰% (متوسط ۲۳%) اراضی داخل محدوده ساخته نشده باقی مانده­اند.

    بگذریم از این که بستن محدوده شهر به جمعیت و یا توسعه بیش از حد معین شده در طرح، تنها حداکثر در دوره طرح ممکن است و با تهیه طرح جدید اجباراً این ساخت وسازها وارد محدوده شهر می­شوند. با این تفاوت که چون خارج از نظارت و بدون طرح شهرسازی مناسبی احداث شده­اند و معمولاً فضایی نیز برای استقرار خدمات در آنها در نظر گرفته نشده با چند برابر هزینه این امر صورت می­پذیرد.

    بدین­ترتیب مشاهده می­شود که طرح­های شهرسازی با توجه به جایگاهشان در نظام برنامه­ریزی کشور تا چه حد تبعی بوده و تا چه حد به موارد فراتر از اختیارات و توان خود، وابسته­ است.

    ۱- برنامه­ های بخشی و طرح­های شهرسازی

    اصولاً در ایران نظام اصلی برنامه­ ریزی کشور بر “بخش­ها” استوارست یعنی “بخشی” است، و وزارتخانه­ های مختلف با جایگاه مهمی که در دولت و کشور دارند، به تقویت این “نظام بخشی” می­پردازند، و عملاً هیچ ارگان فرابخشی قدرتمندی، نه­تنها فراتر از بخشها حتی در سطح آن، (وزارت آمایش سرزمین) نداریم.

    این جایگاه آنقدر مهم است که عملاً به برنامه­های فرابخشی (آمایشی، ۵ ساله و غیره) امکان بروز نمی­دهند (همانطور که سه بار تهیه طرح آمایش سرزمین در ایران تاکنون نتوانسته است به تصویب نهایی برسد و طرح­های ناحیه­ای حتی در حد پنج درصد هم بهمین علت مورد تبعیت واقع نمی­شوند) و همین­طور به برنامه­های میان­بخشی مثال طرح­های شهرسازی هم امکان تحقق نمی­دهند.

    قانون­گذاران برای اتصال برنامه­ ریزی “میان­بخشی” شهرسازی به “بخش­ها”، تصویب طرح را به شورایعالی شهرسازی وا گذاشته­اند، که متشکل از ۱۱ معاون وزیر بخشی است.

    به این امید، که از این طریق علاوه بر اخذ نظرات بخش­ها در تهیه طرح­های شهری، بعداز تصویب “بخش­ها” را متعهد به اجرای آن نماید.

    لاکن در طول تاریخ شهرسازی این کشور، حتی یک مورد وجود ندارد که معاون وزیری که در شورایعالی شرکت می­کند، بعداز تصویب طرح (در شورایعالی) به وزارتخانه خود تعهدات بخش خود را ابلاغ نموده و دستور دهد که در برنامه­ های آن بخش قرار گیرد و برنامه ­های بخشی همواره مستقلاً تدوین می­گردد و کوچکترین توجهی، به طرح­هایی که معاون وزیر مربوطه زیر آن را امضاء کرده (که به نوعی تعهد به انجام آنست) نمی­نمایند.

    در عمل حضور معاونان وزارتخانه­های یازده­گانه در شورایعالی معمولاً در این جهت است که برای بخش خود اراضی بیشتری در طرح قرار دهند، بدون اینکه کوچکترین احساس تعهدی در قبال تحقق آن داشته باشند.

    ۲- مالکیت و اثرات آن در طرح­ریزی شهری

    یکی دیگر از چالش­های شهرسازی (طرح­ریزی شهری) موضوع احترام به مالکیت خصوصی در قانون اساسی ایران از یکسو و از سوی دیگر روش حاکم بر طرح­ریزی شهریست، که برای استقرار خدمات هیچگونه محدودیتی برای شهرساز، از نظر نوع مالکیت اراضی قائل نیست، درنتیجه:

    یک – برای ارتقاء کیفیت زندگی شهری خدمات در مناسب­ترین مکان­ها جانمایی می­شوند. بدون توجه به مالکیت اراضی آنها، یعنی نفع جمعی شهروندان به زیان تعدادی از شهروندان تأمین می­شود که خود بسیار غیر عادلانه است.

    دو- در مقابل بعلت احترام به مالکیت خصوصی اراضی در قوانین، مالکان اراضی یاد شده می­توانند، در مقابل استقرار کاربری­های جانمایی شده مقاومت نمایند.

    سه- به همان علت (و زیر فشار مالکان اراضی واقع در طرح­هاست که) مجلس در ۲۹/۸/۱۳۶۷ اجباراً قانونی وضع می­کند[۳]، که فقط ۱۸ ماه به ارگان­های مربوطه وقت می­دهد که اراضی یاد شده را تملک نمایند.

    بدین­ترتیب قانوناً جانمایی خدمات شهری می­توانند (طی مراحلی) حذف شوند (بر اساس همان تحقیق سازمان برنامه در طول زمان اجرای طرحها بطور متوسط ۴۲% از اراضی مرتبط به خدمات و ۶۰% از سبز و ورزشی[۴] از طریق کمیسیون ماده ۵ و ۱۰۰ حذف می­شوند). درنتیجه شهرسازی که از نظر جمعیت و اقتصاد شهر فاقد هر گونه تسلط بر شهر بود، از نظر تأمین خدمات نیز خالی از انتفاع می­گردد.

    ۳- چالش استانداردهای شهری

    موضوع چالش دیگر طرح­ریزی شهری، موضوع استانداردهای تأمین خدمات، فضای سبز و معابر در شهرهاست.

    این استانداردها بطور متوسط پنجاه مترمربع فضا به ازای هر شهروند در شهر را طلب می­کند، که در عمل هزینه آن به قیمت اراضی شهری سرشکن شده و به آن می­افزاید. یعنی در واقع هزینه­ های تأمین خدمات و معابر عملاً بوسیله شهروندان ساکن در شهر از طریق قیمت زمینی که برای مسکن و یا کاربری­های دیگر می­خرند پرداخت می­شود، اگر بطور متوسط ۵۰% سطح شهر به سکونت اختصاص یابد، می­توان گفت در هر متر زمین، قیمت نیم­متر آن برای تأمین خدمات شهریست. یعنی شهروندان برابر آنچه را که بابت بهای زمین مسکونی خود می­پردازند، برای تأمین خدمات اضافه­تر پرداخت می­کنند.

    در این صورت مثل اینست که هر شهروند معادل نصف آن مقداری را که توان پرداخت برایش دارد، می­تواند زمین بخرد. حالا برای شهروندانی که توان پرداخت­شان کمتر از دو برابر تأمین یک واحد مسکونی حداقل قرار دارد، عملاً سکونت در شهر ناممکن می­شود و خط فقر با بالا و پایین رفتن این استانداردها می­توان بالا یا پایین برود. (براساس آخرین مطالعات طرح جامع مسکن دردست بازنگری بوسیله وزارت راه و شهرسازی خط فقر سکونت شهری در شهرها از ۲۴% در سال ۸۴ به ۳۳% در سال ۹۱ رسیده است).

    لذا از آنجا که استاندارها برای گروه متوسط شهری محاسبه شده­اند، عملاً فشار زیادی به گروه­های پایین وارد می­شود، که چالش دیگریست در شهرسازی معاصر ایران.

    ۴- با توجه به جایگاه چالشی شهرسازی در نظام برنامه­ ریزی کشور، چه باید کرد؟

    ۴-۱- به نظر می­رسد که با توجه به عدم امکان کنترل جمعیت بوسیله طرح­های شهرسازی و شهرداری­ها و همینطور عدم تسلط به مباحث اقتصادی که سطوح کاربری­های تولیدی و خدماتی را تعیین می­نماید، پیشنهاد یک محدوده شهری معین برای یک دوره زمانی معین، عملی است نامتحقق شونده، مانع توسعه طبیعی و چالش­ برانگیز بوده و می­تواند کل یا بخش عمده طرح­ریزی شهری را زیر سئوال ببرد و از “حیظ انتفاع ساقط” نماید.

    شاید یک راه­حل این باشد شهر برای سقف­ های جمعیتی مختلف، محدوده­ های متعددی داشته باشد و شهرداری برحسب مواردی که حادث می­شود، (مثل سرعت توسعه، چگونگی افزایش جمعیت و دیگر عوامل)، مرتباً نسبت به اعلام محدوده­های جدید، بتواند اقدام نماید.(در گذشته هم با تعیین محدوده­های خدماتی، شهرداری برای دوره­های مختلف در داخل محدوده قانونی، این امر بوقوع می­پیوست، که متأسفانه بتدریج متروک شده است).

    روش دوم، می­تواند این باشد که در حریم شهر در طرح ارائه شده مناطقی که برای توسعه سکونتی و فعالیتی مناسب باشند و با رعایت شروطی توسعه خارج از محدوده، (واقع در حریم) در آنها ممکن باشد، شناسایی و برای اینگونه توسعه­ها ذخیره شوند.

    که شاید اصولاً بیشترین عملکرد حریم باید در همین راستا باشد و نه شکل بازدارنده فعلی، که حفاظت منفی را در برنامه دارد. (که موفق هم نمی­شود)

    ۴-۲- بعلاوه از آنجا که شهرداری­ها اگر نتوانند برای اراضی شهروندانی که در طرح قرار گرفته­اند، اراضی معوض و یا امکان خرید فراهم نماید، با توجه به مباحث مطرح شده عملاً طرحها از حیظ انتفاع ساقط می­شوند. لذا چگونگی تملک این اراضی و همین­طور اراضی واقع در معابر جدید یا حتی تملک ابنیه ارزشمند تاریخی باید در طرح­ریزی کاملاً مورد توجه باشد.

    از انواع روش­هایی که می­تواند در این رابطه بکار گرفت، اقدامات زیر قابل دستیابی­ترند.

    ۴-۲-۱- تأمین زمین معوض

    تأمین زمین معوض برای تسهیل تملک اراضی واقع در طرح­های خدماتی و شهری برای این امر کلیه اراضی بیرون محدوده که ویژگی لازم را برای توسعه شهر داشته­ باشند، شناسایی می­شود.

    سپس برحسب سهولت تملک مقدار مورد لزوم از آنها انتخاب می­گردد. اولویت­های انتخاب به شرح زیرست:

    اول- اراضی دولتی و منابع ملی

    دوم- اراضی بخش خصوصی که بتوان از طریق تهاتر بخشی از اراضی با مالک بتوان آنرا به سهولت به تملک شهرداری در آورد.

    سوم- اراضی ارزان و قابل خرید (بعلت خارج بودن از محدوده و دیگر مباحث)

    اتفاقاً در “تبصره ۳ و ۴” قانون تعیین وضعیت املاک واقع در طرح­های دولتی و شهرداریها مصوب ۲۹/۸/۱۳۶۷ به بهره­وری از این روش جهت تعیین وضعیت املاک واقع در طرح به شرح زیر اشاره نموده است:

    تبصره ۴: در مواردی که تهیه زمین عوض در داخل محدوده­های مجاز برای قطعه­بندی و تفکیک و ساختمان­سازی میسر نباشد و احتیاج به توسعه محدوده مزبور طبق طرح­های مصوب توسعه­ی شهری مورد تأیید مراجع قانونی قرار بگیرد، مراجع مزبور می­توانند در مقابل موافقت با تقاضای صاحبان اراضی برای استفاده از مزایای ورود به محدوده توسعه و عمران شهر، علاوه بر انجام تعهدات مربوط به عمران و آماده­سازی زمین و واگذاری سطوح لازم برای تأسیسات و تجهیزات و خدمات عمومی، حداکثر تا ۲۰% از اراضی آنها را برای تأمین عوض اراضی واقع در طرح­های موضوع این قانون و همچنین اراضی عوض طرح­های نوسازی و بهسازی شهری، به طور رایگان دریافت نمایند[۵].

    تبصره ۳: مالکین املاک و اراضی واقع در طرح­های آتی که قبل از تصویب طرح واجد شرایط جهت اخذ پروانه­ی ساختمان بوده و قصد احداث یا تجدید یا افزایش بنا دارند، جهت اخذ زمین عوض در اولویت قرار خواهند گرفت و در بین این گونه مالکین اشخاصی که ملک آنها در مسیر احداث یا توسعه معیار و میادین قرار دارند، نسبت به سایرین حق تقدم دارند.

    ۴-۲-۲- وضع عوارض برای تأمین زمین خدمات شهری

    از آنجا که با افزودن خدمات و اجرای طرح­های شهرسازی تمام ساکنان از آن منتفع می­شوند، شورای شهر می­تواند از اختیارات خود استفاده نموده و عوارضی را جهت تملک اراضی واقع در طرح­ها وضع نماید، برای مثال به اشکال زیر:

    • افزودن درصدی به عوارض نوسازی
    • افزودن درصدی به عوارض صدور پروانه، افزایش تراکم، تغییر کاربری و موارد مشابه
    • اخذ عوارض از مشاغل پر درآمد که از مزایای شهر برای درآمد سود می­برند (حسب مورد ویژگی­های هر شهر)

    ۴-۲-۳- جاری نمودن مصوبه ۷/۲/۱۳۶۶ شورایعالی

    روش سوم روشی است، که شورایعالی شهرسازی طبق مصوبه ۷/۲/۱۳۶۶ به آن توجه نموده است (ولی هنوز اجرایی نشده)، به شرح زیر:

    متن اصلاح شده مصوبه ۱۹/۱۱/۶۴ شورایعالی شهرسازی و معماری ایران

    از مصوبه مورخ ۷/۲/۶۶

    ۱- شهرداری­ هایی که دارای طرح جامع می­باشند، می­توانند در قبال اضافه ارزشی که برای هر یک از قطعات اراضی شهر بر اثر ضوابط منطقه­ بندی و تعیین تراکم­ های ساختمانی و کاربری اراضی بیش از قیمت اراضی در مناطق مسکونی با تراکم کم ایجاد می­شود، با تعیین شورای شهر (مستند به بند ۱ ماده ۳۵ قانون تشکیل شوراهای اسلامی) و تأیید وزارت کشور، مستند به تبصره بند ۸ ماده ۴۵ قانون شهرداری­ ها و تبصره آن عوارض اختصاصی به تناسب میزان اضافه ارزش حاصله وضع و وصول نموده و در حسابی جداگانه به نام «درآمد حاصله از فعالیت­ های اقتصادی در ساختمان­های شهری» نگهداری کرده و صرفاً در تهیه طرح­های توسعه و عمران شهری و اجرای آنها با نظر شورای شهر و عاملیت دستگاه­های مربوط به مصرف برسانند.

    تبصره: منظور از رعایت اساسی طرح جامع و توازن و تناسب شهر، رعایت حدود و سقف­ های کلی است که در طرح­های جامع هم برای مقادیر کاربری­های مختلف و هم در ضوابط مکانیابی آنها تعیین شده است.

    – اولویت­های مصارف درآمد حاصل از عوارض اختصاصی موضوع بند ۱ به شرح زیر، از طرف شورایعالی شهرسازی و معماری به وزارت کشور پیشنهاد می­شود.

    ۱- تهیه طرح­های جامع و تفصیلی و هادی و توسعه و عمران شهری.

    ۲- اصلاح و احداث شبکه ارتباطی.

    ۳- بهسازی و نوسازی بافت­های کهنه و قدیمی.

    ۴- بهبود و توسعه منابع و شبکه آبرسانی (اگر انجام آن بعهده شهرداری باشد).

    ۵- کمک به تملک و احداث ساختمان­های آموزشی.

    البته این امر چند سالی است، که بطور غیرکامل صورت می­پذیرد. یعنی این عوارض اخذ می­شود، ولی به صندوق عمران ریخته نمی­شود و عمدتاً صرف مخارج شهرداری­ها می­شود.

    ۴-۲-۴- توأم نمودن توسعه انتفاعی و خدماتی (شهر انتفاعی)

    روش موثر دیگر توأم نمودن کاربری­های انتفاعی و غیرانتفاعی در هر یک از رده­ها (شهری منطقه­ای، ناحیه و محله­ای) می­باشد.

    بدین­ترتیب که در این کاربری­ها درصدی از کل کاربری (برحسب همان نسبت در جدول سطوح و سرانه­ها) می­باید به کاربری­های خدماتی غیرانتفاعی اختصاص یابد.

    که می­تواند به یکی از روش­های زیر اعمال گردد:

    یک- تقسیم زمین (اگر مساحتش کافی بود) به دو بخش و تحویل سهم ارگان­های مسئول خدمات غیرانتفاعی (آموزش، درمان، ورزش و غیره) به همان ارگان­ها

    این امر در عمل مدتهاست، که رایج شده و با تفاهم با مالکان بخشی از اراضی آنها در ازای آزاد کردن باقی توافق می­شود. لاکن فقط صرف طرح­ها یا هزینه­های شهرداری می­شود.

    دو- در مواردی که زمین نتواند تقسیم شود، ولی امکان ادغام دو نوع کاربری وجود داشته باشد، مثلاً بشود طبقه (یا طبقاتی) از بنا به کاربری خدماتی (مثل درمانی و غیره) اختصاص داد. تعیین سهم خدمات غیرانتفاعی از این طریق.

    سه- و یا تأمین زمین دیگری در همین بخش شهری، که برای کاربری­های خدمات غیرانتفاعی مساعد باشد، با ارزش­ها معادل ارزش زمین اول و اهداء آن به شکل معوض.

    ۵- چالش­های ناشی از سطوح و سرانه خدمات

    ۵-۱- چالش تراکم و سرانه­ ها

    در تعیین سطوح و سرانه خدمات در طرح­های شهری دو چالش اساسی وجود دارد:

    یک- اغلب این سطوح و سرانه­ ها برای زمین اعلام می­شود و نقش تراکم و زیربنای حاصل از آن مورد ملاحظه واقع نمی­شود.

    برای مثال اگر سرانه زیربنای یکی از خدمات برای مثال A4 متر باشد. بدیهی ست در صورت احداث به شکل یک طبقه سطح اشغال بنا نیز A4 بوده و با فضای باز جمع سرانه زمین (B+A4) می­شود و اگر دو طبقه احداث شود، سطح اشغال به A2 کاهش یافته و سرانه زمین (B+A2) می­شود و با احداث چهار طبقه سطح اشغال به A کاهش یافته و سرانه آن کاربری  B+A می­شود.

    که متأسفانه این امر اصولاً در سرانه­ های شهری و استاندارد اعلام شده، شورایعالی لحاظ نشده است.

    دو- سرانه ­های خدمات با فرض تأمین کل آن بوسیله دولت، منجر به جانمایی می­شود. در حالی که ممکن ست در بخش­هایی از شهر کل یا بخش اعظم خدمات به شکل خصوصی تأمین شود (مثل مدارس، درمانی و غیره) و اصولاً نیاز به اختصاص زمین به تمام سطح در نظر گرفته شده، کاربری­های خدماتی غیرانتفاعی نباشد.

    مگر اینکه استدلال شود، که خدمات خصوصی نیز می­باید در همان زمین­ها مستقر شوند، که به چند علت ناممکن است.

    شهرداری­ ها چنین مجوزی به بخش خصوصی نمی­دهند.

    ضرورتی نیز وجود ندارد، که بخش خصوصی تنها در یک زمین معین کاربری خدماتی انتفاعی ایجاد نماید و در هر زمین دیگری که بتواند خصایص لازم را برای استقرار آن کاربری داشته باشد، می­تواند اقدام نماید.

    ۵-۲- چالش حفاظت از اراضی جانمایی شده برای خدمات (غیرانتفاعی)

    از زمانی که طرح­های شهرسازی برای بررسی مطرح می­شود، شهرداری، بررسی کنندگان طرح و برخی از شهروندان می­توانند از مفاد آن بخصوص، جانمایی اراضی برای خدمات غیرانتفاعی مطلع ­شوند، (که البته چون بطور قطع، گروهی، از این اطلاعات با خبر می­شوند، بهترست موضوع کاملاً شفاف بوده و همگان مطلع شوند)، نه اینکه فقط کسانی که به اطلاعات دسترسی پیدا می­کنند از این رانت اطلاعاتی سود ببرند.

    لذا از زمان ارائه طرح­ها تا تصویب و ابلاغ طرح (حتی ابلاغ طرح تفصیلی جدید چون طرح جامع نیز اجرایی نیست) فرصت وجود دارد، که شهروندانی که اراضی آنها داخل طرح­هاست، نسبت به درخواست کاربری­های دیگر (از جمله طبق طرح قبلی) اقدام نمایند و عملاً بعداز تصویب طرح، تنها اراضی تعدادی اندک از شهروندانی که نتوانسته از این رانت اطلاعاتی استفاده نمایند، باقی می­ماند، که احتمالاً از محرومترین شهروندان هم خواهند بود.

    مگر اینکه مصوبه­ای وجود داشته باشد، که از لحظه ارائه طرح برای بررسی شهرداری موظف به حفاظت (فریزر کردن) این اراضی باشند، (که هنوز وجود ندارد) و فقط برخی از شهرداری­ها با تمایل خود این کار را می­کنند.

    لذا عملاً تعیین اراضی برای کاربری­های خدماتی (غیرانتفاعی) بعلل فوق، همینطور وجود قانون “تعیین وضعیت اراضی” و تخلفات رایج، سودی برای شهر و طرح­ها نداشته و از کارهای عبثی است که طراحان، برنامه­ریزان و بررسی­کنندگان طرح­ها سالهاست بدان مشغولند. یعنی در موردی با هم سر و کله می­زنند که اصولاً محلی از اعراب ندارد.

    جمع­بندی و پیشنهادات

    یک- نمایندگان بخش­های تصویب کننده طرح موظف شوند که، مصوبات را به بخش (وزارتخانه­)­های خود منعکس و در برنامه­های ۵ ساله و سالیانه خود به آنها توجه نمایند.

    دو- در حریم شهر مناطقی جهت ذخیره توسعه­های خارج از پیش­بینی­ها معین شود.

    شاید هم بهتر باشد که کل محدوده حریم به اراضی همگون تقسیم و پهنه­بندی شده و امکانات استقرار کاربری­هایی در هر یک معین شود.

    سه- شهرداری­ها از طریق اراضی دولتی، توافق با مالکان و یا خرید زمین ارزان اراضی، بتواند زمین­هایی را برای، معوض اراضی واقع در توسعه در اختیار داشته باشند.

    چهار- شهرداری­ها از یکی از طروق فوق، ­بخشی از اراضی را برای اسکان شهروندان زیرخط فقر سکونت قبل از ورود به محدوده تملک نمایند.

    پنج– حتی در مواردی ممکن می­شود، برای شهر چند محدوده تعیین گردد و هر یک برای سقف جمعیتی و توسعه­ای خاص باشد.

    شش- در اسناد طرح جامع، به تهیه­کننده­های طرح تفصیلی اختیار داده شود که: سطوح و سرانه را برحسب وضعیت درآمدی شهروندان تغییر دهند و بعلاوه بتوانند تراکم را در آن ملحوظ دارند.

    بعلاوه همانطور که شرح خدمات طرح­های جامع می­گوید، ضوابط احداث بنا در حد کلیات تهیه شود و فقط راهنمای تدوین ضوابط کامل در طرح تفصیلی باشد.

    هفت– طرح جامع در سطح طرح جامع و با جامعیت تهیه شده و راهنمای طرح­های بعدی در محدوده شهر باشد و در سطح قطعات به طراحی نپردازد، چون همانطور که تشریح شد تا تهیه و تصویب طرح تفصیلی جدید نمی­تواند ملاک­عمل باشد و فقط موجب اغتشاش­هایی می­شود و طرح جامع را نیز از جامعیت می­اندازد.

    البته این امر (یعنی توجه به جامعیت طرح) هم در طرح­های قدیمی­تر و تدوین شرح خدمات سال ۱۳۶۳ نیز ملحوظ بوده است، که می­توان آنرا از دو بخش آن به وضوح استخراج نمود:

    • در بند “۵-۶-۳” و “۶-۶-۳ ” مبحث شناخت­های یاد شده را به “نمونه­برداری” منوط کرده است. که دلیل توجه به این امرست که در طرح جامع در سطح پلاک عمل نمی­شود.
    • بعلاوه مقیاس نقشه طرح­های جامع که یک ده ­هزار تا یک به ۲۵ هزار می­باشد، که بخودی خود جامعیت طرح را روشن می­سازد.
    • بعلاوه در قانون تغییر نام وقتی در وظایف طرح تفصیلی می­گوید:

    “طرح تفصیلی عبارت از طرحی است، که براساس معیارها و ضوابط کلی طرح جامع شهر (یعنی وظیفه طرح جامع را تدوین معیارها و ضوابط کلی می­داند) نحوه استفاده از اراضی از زمین­های شهری در سطح محلات شهر و موقعیت و مساحت دقیق زمین برای هر یک را تعیین نماید (که در واقع پرداختن در سطح قطعه به طرح تفصیلی سپرده است).

    معلوم می­شود که به این امر توجه کامل داشته و متأسفانه در طول زمان (و بعلل مشکلات شهرها بعداز انقلاب و جنگ تحمیلی) بتدریج طرح جامع از جامعیت خارج شده و شکل طرح­های تفصیلی را بخود گرفته است.

    که البته اشکال بزرگ این نیست، بلکه مسئله اینست که، به این طریق عملاً دیگر آنچه تهیه می­شود، “طرح جامع” نیست، بلکه طرحیست تفصیلی با مقیاس کوچکتر که بجای “طرح جامع” که باید جامع باشد و به مسائل جامع بنگرد و مصالح کشور را نیز در مورد هر شهر در نظر بگیرد و سپس طرح تفصیلی براساس آن انجام شود، تهیه می­شود. یعنی دو طرح تفصیلی با مقیاس­های متفاوت بجای یک “طرح جامع” و یک “طرح تفصیلی” تهیه می­نمائیم.

    [۱] . طرح تحقیقاتی انجام شده برای سازمان برنامه و بودجه ۱۳۷۲

    [۲] . به کجای این شب تاریک قبای خود را بیاویزد.

    [۳] . (قانون تعیین وضعیت املاک واقع در طرح­های دولتی و شهرداری­ها، مصوب ۲۹/۸/۱۳۶۷)

    [۴] . البته این به معنی تحقق باقی نیست، بلکه بخش زیادی از حذف نشده­ها هم در پایان برنامه به شکل زمین بایر هستند.

    [۵] . قانونی فوق مشتمل بر ماده واحده و چهار تبصره در جلسه­ی علنی روز یکشنبه بیست و نهم آبان ماه یکهزار و سیصد و شصت و هفت مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ ۲/۹/۱۳۶۷ به تأیید شورای نگهبان رسیده است.

     



    مطلب پیشنهادی

    زنگ خطر تبدیل روستاها به واحدهای غیرمولد/ بیم آسیب رساندن به اراضی کشاورزی حاصلخیز

    زنگ خطر تبدیل روستاها به واحدهای غیرمولد/ بیم آسیب رساندن به اراضی کشاورزی حاصلخیز

    رئیس سازمان امور اراضی با تاکید بر اینکه در طرح‌های هادی روستایی باید مدیریت بهینه زمین به نحوی انجام شود که اولا توسعه روستا منطبق با رشد جمعیت واقعی باشد و ثانیا به اراضی کشاورزی حاصلخیز آسیب وارد نشود، بر مقابله با تبدیل روستاها به واحد های غیر مولد تاکید کرد.

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *