گایاتری اسپیواک (فیلسوف هندی و استاد دانشگاه کلمبیا) مقالۀ معروفی دارد با عنوان «آیا فرودست میتواند سخن بگوید؟» بهزبان ساده نکتۀ اصلی اسپیواک در این مقاله، تأکید بر نظام معنایی یا گفتمان غالب و سرکوبگری است که هر نوع صدا یا مقاومت فرودستان/حاشیهایها/فرعیها (subalterns) را در غربال نظام مسلط بازنمایی میکند و امکان نمیدهد صدای …
گایاتری اسپیواک (فیلسوف هندی و استاد دانشگاه کلمبیا) مقالۀ معروفی دارد با عنوان «آیا فرودست میتواند سخن بگوید؟» بهزبان ساده نکتۀ اصلی اسپیواک در این مقاله، تأکید بر نظام معنایی یا گفتمان غالب و سرکوبگری است که هر نوع صدا یا مقاومت فرودستان/حاشیهایها/فرعیها (subalterns) را در غربال نظام مسلط بازنمایی میکند و امکان نمیدهد صدای آنها بهجایی برسد.
گفتمان مسلط، صدای فرودستان را چنان به حاشیه میراند و خاموش میکند که فضای مفهومی برای حرفزدن و شنیدهشدن برای آنها باقی نمیماند، مگر آنکه وضعیتشان را بهعنوان وضعیتی منطقی و عادی بپذیرند؛ بهتعبیر اسپیواک یعنی همان چیزی را بپذیرند که گفتمان مسلط میخواهد. میتوان سه مفهوم اصلی اسپیواک در این مقاله یعنی «میل»، «منفعت»، و «قدرت» را به گونهای جز آنچه خود اسپیواک استفاده کرده، بهکار گرفت و پرسید چه منافعی یا منافع چه کسانی، قدرت را بیمیل به شنیدن صدای حاشیهایها میکند، و چه جریانهای فکری به این نادیدهانگاری دامن میزنند؟
چرا نظامی که پایههای اولیهاش را بر مسئلۀ فرودستان و پابرهنگان بنیان نهاده، تا این اندازه از آنها بُریده، غفلت کرده، و مواجهههایی چنین سخت با آنها دارد؟ مگر نه این است که هرچه سطح نادیدهانگاری و نخواهندگی این مسائل در ساحت سیاسی بیشتر شده، وجوه و نمود این سوژهها بهطور مداوم تلختر و تراژیکتر شده است؟ چه رخ داده که بهتعبیر هرناندو دسوتر (اقتصاددان پرویی)، اقلیتی کشور را بهمثابه کلوپی خصوصی میبینند و امکانات و منابع آنرا متعلق به خود میدانند؟ و حاشیهایهایی که از دایرۀ قوانین به بیرون پرتاب شدهاند و در محدودههای خاکستری زندگی میکنند؟
در این میان، نه باید و نه میتوان جایگاه نخبگان جامعه را نادیده گرفت؛ نخبگانی که نهتنها نظامی معنایی را برساختند که در فرعیشدن و حاشیهایترشدن هرچه بیشتر این گروهها دامن زد، بلکه حتی از فضای پرابهام ناشی از برجستهشدن تحلیلهای امنیتی (بهتعبیر زیگموند بامن؛ جامعهشناس لهستانی) استفاده کردند و سرکوب را «هزینۀ جراحی» نام نهادند و ترغیب به نادیدهانگاری هرچه بیشتر این گروهها کردند.
اسپیواک بر ساختاری که سوژۀ فرودستی و بینوایی را تداوم میدهد، تأکید میکند و از نخبگان میخواهد دربارۀ آن سخن بگویند، به آن بیندیشند، و تا میتوانند صدای آنها را نمایندگی کنند. نادیدهانگاری موجب میشود تا حاشیهایها علاوه بر خشونت فیزیکی با خشونت معرفتی هم مواجه باشند، و نهتنها نظام سیاسی، بلکه جامعه هم نیندیشیده در بازتولید آن از طریق انواع انگزنیها و فاصلهگذاریها نقش بازی کند.
در انسداد فضای مفهومی، فقدان مجراهای گفتگو، و فقدان بازنمایی و نمایندگی مؤثر، «اعتراض» در گونههای مختلف آن؛ از نیزارهای ماهشهر تا کوههای اورامان و کورههای آجرپزی حواشی تهران، میشود تنها فُرم بیان وضعیت و تنها ابزار سخنگفتن سوژۀ حاشیهای از خود.