پنجشنبه , ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۵۶ بعد از ظهر
  • کد خبر 6485
  • فرصتی که در پایتخت دود می‌شود/ فاصله گذاری بیدود با اهداف اصلی
    فرصتی که در پایتخت دود می‌شود/ فاصله گذاری بیدود با اهداف اصلی

    دوچرخه درک ما را از شهر تغییر می‌دهد

    به گزارش برزن نیوز به نقل از اعتماد با جدی شدن این نگاه رفته رفته مدیران در برخی شهرهای کشور به چنین رویکردی چراغ سبز نشان داده‌اند. برای نمونه در تهران پیروز حناچی، شهردار پایتخت از نخستین روزهای حضورش در این مقام، به کمپین سه‌شنبه‌های بدون خودرو پیوست. او تاکنون تمام سه‌شنبه‌ها را یا با دوچرخه به محل کارش رفته یا اینکه از وسایل حمل و نقل عمومی مانند مترو استفاده کرده است.

    راه‌اندازی برخی خطوط مخصوص دوچرخه و همین طور فعالیت یک شرکت استارت‌آپی در زمینه حمل و نقل دوچرخه در این شهر نشان می‌دهد که هر چند به سختی، اما فضای عمومی به آرامی برای این تغییر آماده می‌شود. اما کمپین‌های مشوق دوچرخه‌سواری یا حرکت‌های نمادین مانند آنچه شهردار و فعالان محیط زیست تهران انجام می‌دهند، چقدر می‌تواند به تغییر رویکرد کلان در شهر تهران منجر شود؟ برای تغییر بزرگ ما به چه لوازم یا پیش‌شرط‌هایی در سیاستگذاری نیازمندیم؟ اینها محورهای گفت‌وگوی «اعتماد» با «آذر تشکر» جامعه شناس حوزه شهری است. خانم تشکر در زندگی شخصی‌اش به طور مستمر از دوچرخه استفاده می‌کند و از همین رو در این گفت‌وگو در مقام پژوهشگری که قرار است از موضع بالا به جامعه نگاه کند، قرار ندارد.

    بارها در رسانه‌ها و مجامع علمی این موضوع طرح شده که در بسیاری از کشورهای توسعه یافته مدل حمل و نقل از خودرومحوری به سمت انسان محوری تغییر کرده یا در حال تغییر است. گسترش استفاده از دوچرخه در حمل و نقل‌های درون شهری هم یکی از نشانه‌های این تغییر است. در کشور ما هم کمپین‌هایی مانند سه‌شنبه‌های بدون خودرو شکل گرفته، علاوه بر این کمپین‌ها، چنین تغییری چه پیش نیازهایی دارد؟

    کوشش‌های کنونی مثبت است و جامعه به آنها نیاز دارد. به نظر من این کمپین‌ها موثر است اما اقدامات اجتماعی توان مشخصی دارند و از یک جایی به بعد دیگر جلو نمی‌روند. دلیلش این است که سامان زندگی شهری ما بر ماشین محوری بنا شده است. یعنی نگاه مدیریت شهری و شهرسازی ما مبنایش خودرومحوری است. شبکه معابر ما به گونه‌ای طراحی شده که خودرو سوارها خدمات بیشتری دریافت کنند. هر چه داریم هزینه می‌کنیم برای این است که خودروها راحت‌تر حرکت کنند. خودروها برای عبور و مرور در شهر امتیاز می‌گیرند. انگار خودرو به مثابه یک واحد انسانی در این شهر شناخته می‌شود و بر همین اساس ما برایش شخصیت و امتیاز قائل می‌شویم. وقتی برای یک ماشین شخصیت قائل می‌شویم نگاه دیگری که مروج حمل و نقل پاک، استفاده از انرژی ماهیچه‌ای و درک دیگری از فضاهای شهری است اصلاً در سیاست‌های مدیریت شهری جایی پیدا نمی‌کند. به همین دلیل است که می‌گوییم اگر می‌خواهیم دوچرخه‌سواری را ترویج کنیم باید نگاه خودرو محور جایش را به انسان‌محوری بدهد. و این تغییر نگاه باید در سطح کلان اتفاق بیفتد. مردمی که خودروی‌شان را کنار می‌گذارند و برای جا به جا شدن‌شان از دوچرخه استفاده می‌کنند فقط وسیله نقلیه‌شان را عوض نمی‌کنند؛ بینش آنها هم تغییر می‌کند. من در اروپا شهرهایی دیده‌ام که شهر دست دوچرخه سوارها بوده است. مثلاً گوتنبرگ در سوئد چنین وضعیتی دارد. تجیهزات شهری آماده شده برای اینکه دوچرخه سوارها جابه‌جا شوند. اولویت در این شهر با دوچرخه سوارها است. ولی ما اینجا وقتی از دوچرخه استفاده می‌کنیم انگار از جان گذشته‌ایم. به همین دلیل هم نمی‌شود دائم از آن استفاده کرد. درست کردن ایستگاه دوچرخه و اقدامات اینچنینی کافی نیست. نگاه کلان‌تری باید به وجود بیاید که منطق آن مبتنی بر اولویت داشتن خودروها نباشد.

    مقصود شما این است که ما در جامعه‌مان در سطح کلان باید به تغییر سبک زندگی دست بزنیم؟

    بله دقیقاً؛ تا در سطح کلان نگاه‌مان را به زندگی شهری و مفهوم توسعه تغییر ندهیم، نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم شهروندان به چنین تغییری تن بدهند. انسان سوار هر وسیله‌ای که می‌شود به شکلی شهر و مختصات آن را درک می‌کند. وقتی ما در شهر پیاده روی می‌کنیم با وجوهی از شهر آشنا می‌شویم که افراد سوار بر خودرو از آن بی‌بهره‌اند. ترویج دوچرخه‌سواری یعنی اینکه شهر به سمت نوع دیگری از تجربه فضاهای شهری پیش برود. انسانی که به انرژی ماهیچه‌ای خودش اتکا می‌کند و در شهر بدون حفاظ حرکت می‌کند یعنی خطرات احتمالی دوچرخه سواری را هم قبول کرده است. افراد وقتی سوار دوچرخه هستند به گونه دیگری شهر را تجربه می‌کنند اما شهر برای چنین تجربه‌ای آماده نیست. وقتی ماشین داریم بدون نیاز به استفاده از انرژی ماهیچه‌ای به سرعت به مقصد می‌رسیم و خطر کمتری هم ما را تهدید می‌کند چون خودمان را در یک حفاظ آهنین به نام خودرو قرار داده‌ایم. بسیاری از شهروندان به همین دو دلیل یعنی امن‌تر بودن و سریع‌تر می‌روند سراغ ماشین. دوچرخه وسیله‌ای است که مناسبات خودش را دارد. چنان که ماشین هم مناسبات خودش را دارد. ما باید اقتضائات را بفهمیم و برایش برنامه‌ریزی کنیم. در شرایط فعلی تعدادی آدم‌های از جان گذشته دوچرخه سوار می‌شوند و آن را ترویج می‌کنند که بسیار هم حرکت ارزشمندی است. خود من هم جزو همین دسته دوچرخه‌سوارها هستم. ما در این راه با موانع اجتماعی هم روبه‌رو هستیم. مثلاً موردی بوده که یک راننده اتوبوس پوست تخمه ریخته روی سرم یا راننده دیگری پارچ آبش را روی سرم خالی کرد. اما این موانع قابل رفع هستند. نگاه مردم متاثر از سیاست‌های کلان تغییر می‌کند و عادت می‌کنند.

    برخی از منتقدان ترویج دوچرخه سواری می‌گویند، این رویکرد شعارزده است و به دلیل مختصات جغرافیایی شهری مانند تهران استفاده از دوچرخه اساساً امکان پذیر نیست. چقدر این نقد از نظر شما دقیق است؟

    وقتی قرار باشد ما تغییر نگاه و رویکرد بدهیم طبیعتاً می‌توانیم مشکل توپوگرافی شهر را هم حل کنیم. مثلاً با استفاده از دوچرخه‌های برقی می‌توانیم تا حد زیادی از این مشکل عبور کنیم. دوچرخه سوار شوید، تکنولوژی به کمک ما می‌آید.

    شما در پاسخ‌های‌تان از لزوم تغییر نگاه حرف می‌زنید. به‌طور مصداقی این تغییر نگاه شامل چه مواردی می‌شود؟

    یعنی اینکه مدل رویکرد ما به توسعه تغییر کند. مثلاً بسیاری از ما از ماشین استفاده می‌کنیم به این دلیل که به سرعت ما را جابه‌جا می‌کند. اما سرعت بیش از اندازه نه تنها مزیت نیست بلکه مخرب است. در سنت زندگی اجتماعی ما دوچرخه سواری مرسوم بود. همه ما پدران و پدربزرگ‌های‌مان را به یاد می‌آوریم که بسیاری از آنها از دوچرخه استفاده می‌کردند اما از جایی به بعد ما تصمیم گرفتیم سریع‌تر زندگی کنیم برای همین تمام امکانات‌مان را در اختیار سرعت قرار دادیم. در حمل و نقل و غذا خوردن‌مان همین اتفاق افتاد. سرعت، مخرب‌ترین وجه زندگی ما است. وقتی کسی می‌پذیرد از دوچرخه استفاده کند در واقع پذیرفته که آهسته‌تر زندگی کند.

    ممکن است عده‌ای پاسخ شما را شعارزده تلقی کنند و بگویند سرعت ویژگی جهان مدرن است و آهسته زندگی کردن ممکن نیست؟

    مدرنیته انواع مدل توسعه دارد. ما مخرب‌ترین نوع توسعه را انتخاب کرده‌ایم. سرعت خودروها در بسیاری از شهرهای اروپایی ۲۰ کیلومتر است. ما فکر می‌کنیم اگر دارای یک خودرو مدل بالا هستیم الزاماً باید با سرعت ۲۰۰ کیلومتر در شهر حرکت کنیم. در بسیاری از جوامع توسعه یافته تعداد خودروها را مدیریت کرده‌اند. نه اینکه دائماً اتوبان درست کنند و خودروسوارها را دائم تشویق کنند. ما داریم از همه دنیا جلو می‌زنیم.

    البته استفاده از خودروهای مدل بالا خیلی وقت‌ها از نظر نمادین به امکانی برای تظاهر به ثروتمند بودن هم تبدیل می‌شود اما ترویج استفاده از حمل و نقل عمومی و دوچرخه چنین امکانی را از بین می‌برد.

    بله، ماشین با خودش نوعی تفاخر هم می‌آورد و در بسیاری موارد قرار است به وسیله آن ثروت فرد به رخ کشیده شود. دوچرخه امکان به رخ کشیدن ثروت را هم محدود می‌کند. این وجوه فرهنگی هم در تغییرات کلان قابل لمس و ملاحظه‌اند.



    مطلب پیشنهادی

    مصرف پلاستیک چه آسان، بازیافت آن چه پردردسر

    مصرف پلاستیک چه آسان، بازیافت آن چه پردردسر

    افزایش تولید پسماندهای پلاستیکی به یکی از معضلات محیط زیستی نه تنها در دنیا بلکه در ایران تبدیل شده است وتهران نیز از این وضعیت مستثنی نیست، به‌گونه‌ای که بنا بر اعلام علیرضا مزینانی - مدیر کل محیط زیست استان تهران - روزانه ۵۰۰۰ تا ۶۰۰۰ تن پسماند عادی در پایتخت تولید می‌شود که یکی از مهم‌ترین بخش‌های آن پلاستیک است. همزمان با هفته زمین پاک (۳ تا ۹ اردیبهشت) اداره کل محیط زیست استان تهران در یک تور مطبوعاتی خبرنگاران را در جریان برخی اقدامات انجام شده برای جمع‌آوری کیسه‌های پلاستیکی و تبدیل پسماندها به کیسه‌های بازیافتی قرار داد.

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *