مجید طهوریان عسکری فعال فرهنگی اجتماعی و مدرس دانشگاه در قالب یادداشتی با عنوان «سینما و توسعه پایدار شهری» به بررسی این موضوع پرداخته و در ابتدای این یادداشت نوشته است:
سینما جدیدترین شاخه هنر، معروف به هنر هفتم است که امروزه یکی از عمومیترین و محبوبترین تولیدات هنری را ارائه میکند، پردیسهای سینمایی محلی متعلق به مردم شهر است که به منظور حضور معنی دار شهروندان در محیط و همچنین تقویت روابط فکری و اجتماعی طراحی میشود، سینما و پردیسهای سینمایی دربرگیرنده مجموعههای با ارزش از لحاظ فرهنگ، هنر قدیم و جدید، مکانی به منظور گذراندن اوقات فراغت شهروندان و همچنین تقویت روابط شهروندی است.
سینما و هنر میتواند سطح ذائقه مردم را بالا برده که نتیجه آن افزایش سطح امنیت اخلاقی و اجتماعی شهروندان است، سینما ابزار مهمی برای فرهنگسازی بوده و فیلم به عنوان یک رسانه میتواند در جامعه، تمدنساز باشد.
از بدو پیدایش سینما در عرصۀ جهانی و ایران که عمر تقریباً ۱۲۰ ساله دارد، شهر در مقام لوکیشن و محل فیلم برداری برجسته شده، بسیاری از فیلمنامه نویسها از ماهیت شهرها و بناها در کمک به پیشبرد درامشان استفاده کردهاند و در واقع اینکه قصه درامشان در چه شهری اتفاق بیفتد برایشان حائز اهمیت بوده است، حتی اهمیت شهر در سینما آنقدر بوده که در نمونههای جهانی، اگر به نام جشنوارهها نگاه کنید، اسم یک شهر یا جزیره یا دهکده مانند جشنواره فیلم برلین یا کن یا جیفونی را بر روی جشنواره گذاشتهاند.
چرا بر یک جشنواره سینمایی معروف دنیا نام یک شهر را میگذارند؟ یک دلیل آن است که شهر و شهروندان و فعالانش میتوانند خالق فرهنگ و هنر باشند یعنی شهرها میتوانند محفل ساز باشند نه محفل گریز.
حال که سینما و شهر و مدیریتهای شهری آنقدر در همدیگر درآمیختهاند، توجه دو سویه مدیران هر دو بخش را میطلبد تا هر کدام از دریچه پنجره جهان خود، در راستای کمک به توسعه پایدار شهری و کاهش آسیبهای آن گامهای جدی بردارند.
در مقاطع مختلف سینمای ایران در دوران بعد از انقلاب نیز، پرداختن به موضوعات اجتماعی که بسترساز آن زندگی شهری است به وفور دیده میشود، ایجاد دسترسی آسان و راحت مردم به سینما، توسعه زیرساختهای مدیریتی سینما، کمک به تربیت نسل هنرمند انقلابی در شهرها و حتی حمایت از ساخت آثار فاخر با محوریت موضوعات حیات شهرف بخشی از نقشآفرینی مدیریت شهری برای توسعه اثربخشی سینما به عنوان یک هنر تمدنساز است.
تغییر در سبک زندگی بشر، به واسطه هنر هفتم بسیار راحت و شدنی است، نگاه و دغدغه رهبری نیز توجه به ابزارهای هنری برای توسعه فرهنگ و سبک زندگی ایرانی اسلامی بوده، مشهد الرضا(ع) نیز از این رهگذر نباید محروم بوده و توجه به توسعه هنر در سطوح مختلف جغرافیایی شهر به صورت عادلانه و همگون بسیار مهم است.
معماری و سینما هر دو به ایجاد فضا و روح زندگی میپردازند و در فرایند ادراک فضا، هر دو هنر به اصول مشترکی پای بندند، هرچقدر زیر ساختهای فرهنگی را توسعه دهیم آسیبهای اجتماعی و بسیاری از مشکلات فرهنگی شهر را کم میکنیم، توسعه متوازن زیرساختهای فرهنگی میتواند حتی تاثیر در حوزههای مختلف مدیریت شهری منجمله کاهش ترافیک، کاهش آلایندهها وکاهش خطرات جسمی برای شهروندان شهر داشته باشد.
در ادوار قریب به ۲۰ ساله شوراهای شهر، توجه به هنر اصیل ایرانی و سینما کم و بیش بوده، اما توقعها را اجابت نکرده است، شهر مدیران هنر دوستی میخواهد که در عمل پای هنر سرزمین خورشید بایستند و در یک دوره زمانی مشخص تحولآفرین باشند.