چهارشنبه , ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۵۳ بعد از ظهر
  • کد خبر 5817
  • شهر_من

    معرفی و بررسی کتاب «من و شهر من»

    هر روز از خانه که بیرون می‌آییم، شهر پر است از اتفاقاتی که خواسته یا ناخواسته بر مبنای اصولی که باید انجام نمی‌شوند، اتفاقاتی که به یکباره به وقوع پیوسته‌اند، شهروندانی که بسیاری از قوانین و قواعد شهروندی را زیرپا میگذارند، حوادث کوچک و بزرگی که به صورت غیر منتظره به وقوع می پیوندند، و در این میان افراد با دو عینک به این وقایع نگریسته و بر اساس آن دست به رفتار میزنند، گاه به سادگی از کنار اتفاقات عبور کرده و دیگری (سازمان‌ها یا افراد) را متولی امر می‌دانند و گاه خودشان در فرآیند اصلاح یا انضباط آن امر بر می‌آیند، شاید بتوان گفت دسته اول به نوعی امور را به عوامل بیرونی مرتبط دانسته و خودشان را فرد مرتبط یا موثری در حل مسئله نمی‌دانند و گروه دوم برای خود نقش فعالی در اصلاح، تغییر و یا حذف آنچه نباید قلمداد کرده و دست به اقدام می‌زنند.

    کتاب «من و شهر من»، روایت خود زیست نگاری محسن شریف زاده از شهروندی فعال او در دو دهه از زندگی اش است. شریف زاده، من مسئول خویش را زنده و در تکاپو نگاه داشته است، و در طول دو دهه از زندگی‌اش، سعی داشته با ایفای نقش شهروندی، در بهبود زیست خود و محیط اطرافش بکوشد.

    گروه جامعه شناسی مردم‌مدار انجمن جامعه شناسی ایران در عصر روز سه شنبه سوم اردیبهشت ۱۳۹۷ در نشستی تخصصی به معرفی و بررسی این اثر در خانه گفتمان شهر (وارطان) پرداخت. در این نشست که با حضور مولف اثر برگزار شد، دکتر مقصود فراستخواه و مهندس محمد توسلی به ارائه نظرات خود درباره این اثر پرداختند.

    در ابتدای این نشست محسن شریف زاده، نویسنده کتاب، به چگونگی شکل گیری و فراگیری ایده کتاب پرداخت و گفت: همین برخوردهای به ظاهر ساده که برای انجام کارهای ساده با آن مواجه هستیم، ایده مرکزی این کتاب است. سعی دارم در چند مثال برایتان از آنها بگویم، در زندگی روزمره همینطور که در حال عبور از خیابان‌ها هستیم، بدون نیاز به صرف وقت خاص، وقتی مشکلی در معابر و خیابان‌ها شاهد هستیم و یا وقتی با موضوعی عجیب در قواعد شهری مواجه هستیم، سراغ مسئولین امر می‌رویم، با شهرداری یا ۱۳۷ تماس میگیریم و با اعلام آدرس دقیق محل؛ اقدام به اطلاع رسانی و سپس پیگیری کار می‌کنیم، این همان کاری است که حدود ۲۰ سال انجام داده‌ام. البته آن زمان سیستم‌ها به این شکل نبود و آن زمان یک سیستم ضعیف توسط شهرداری تهران آغاز به کار کرده بود که من در نگاه اول گمان کردم در زمان آقای کرباسچی راه افتاده باشد، که بعدها وقتی پیش‌نویس کتاب را پیش ایشان بردم، ایشان گفتند: مربوط به دوره قبل از من بوده است. من از حدود ده سال پیش شروع به یادداشت کردن تجربیاتم در فضای شهری کردم و برخی از آن‌ها در قالب یادداشت از طریق روزنامه همشهری چاپ شد و یا خودم آن‌ها را برای دوستانم ایمیل می‌کردم، که در نهایت این کتاب درباره داستان‌های ده ساله من است.

    شریف زاده در ادامه توضیح داد: پس زمینه فکر من فراگیری این سبک الگو در جامعه است، چرا که آن را دلیلی محکم برای حل بخش زیادی از مسائل روزمره می‌دانم. برای آنکه درباره ایده‌ام مطمئن شوم، آن‌را با طیف گسترده‌ای از دوستانم که شامل افراد فعال در فضای سیاسی گرفته تا شهروندان عادی در میان گذاشتم و نتیجه این بود که اکثر آنان معتقد بودند که ارتباط مستقیمی بین حل بسیاری از مسائل با رفتار حکومت وجود ندارد، و نقش خود ما بیش از مسئولین است و بیشتر افراد معتقد بودند که بیش از ۶۰ یا ۷۰ درصد نقش خود افراد در حل مسائل مهم است.

    نویسنده کتاب من و شهر من درباره شروع ایده‌ای که منجر به نگارش این اثر شد گفت: این کتاب با یک تجربه شکسته خورده شروع شد، و همواره اولین تجربه حس دل‌انگیزی است. در اوایل دهه ۱۳۷۰ خانه ما حوالی خیابان اذربایجان تهران بود و من از پنجره منزل، صاحب مغازه همسایه را در حال پر کردن کپسول‌های پیک نیکی با کپسول‌های بزرگ دیدم، در حالی‌که اداره آتش نشانی در روزنامه اعلام کرده‌ بود که این کار ممنوع است. من به فکر افتادم که این موضوع را پیگیری کنم و از آنجایی که در منزل تلفن نداشتیم، با پول خرد سراغ باجه تلفن رفتم. شروع به تماس با آتش نشانی کردم و موضوع را طرح کردم. پاسخی که دریافت کردم این بود که این مسئله را باید با شهرداری ناحیه در میان بگذارم. از ۱۱۸ شماره تماس ناحیه را گرفته و با آن‌ها تماس برقرار کردم، سکه‌هایم تمام شد، مجدد از مغازه سکه گرفتم، دوباره اول صف و تماس و این تماس‌ها حدود سه ربع ادامه داشت و در نهایت نیز بدون نتیجه، خسته شدم و پیگیری را رها کردم. اما در این تجربه حسی وجود داشت، یعنی شکست با نا امیدی همراه نبود. این آغازی برای کنشگری فعال در شهر بود که نتیجه آن آشنایی با طیف گسترده‌ای از افراد در فضاهای مختلف مواجه بود، افرادی که بدون سروصدا مشغول کارشان بوند، افرادی بدون ادعا، که برجسته می‌شوند.

    محسن شریف زاده افزود: یک بار لوله کشی که صبح‌ها در مجلس کار تاسیساتی انجام می داد برایم توضیح داد که و من فرد سیاسی نیستم، اما کارخودم را خوب انجام می‌دهم، و افرادی مثل من هم زیاد هستند و اگر می‌بینید مملکت در حال پیش رفتن است، نتیجه عملکرد افرادی مانند من است که مشغول کارشان هستند.

    او خاطر نشان کرد: من در طول سالهایی که با این روحیه دست به کنش اجتماعی زده‌ام، سعی کرده‌ام، شبکه‌ای ذهنی از این افراد برای خودم بسازم، افرادی که دیده نمی‌شوند، اما کارشان بسیار موثر است و من در کار به این افراد متکی هستم. این داستان و قصه کنشگری در شهر جریان دارد. برای مثال اگر صبح و عصر با شهرداری تماس بگیرید، از اختلاف شماره پیام‌های ثبت شده متوجه تعدد تماس‌ها خواهید شد. متاسفانه امروز جامعه ما بیشترین آسیب را از اضطراب دریافت می‌کند و این الگوی کنشگری به افزایش حس امید در جامعه کمک می‌کند.

    شریف زاده در آخرین بخش از سحنان خود ادامه داد: من قبل از انقلاب فعالیت سیاسی داشته‌ و در زندان هم بوده‎ام، امروز هم هیچ ندامتی نسبت به گذشته ندارم اما امروز معتقدم کاش افرادی بودند که قبل از ورود من و امثال من به اقدامات حاد سیاسی یک پروسه کنشگری شهروندی برای ما تعریف می‌کردند که در قالب فعالیت های مدنی و … نیز می‌توان اقدام کرد، و توصیه من به گروه‌ها و جریانات سیاسی این است که نباید افراد صفر کیلومتر بپذیرند و پس از تایید سنجش کنشگری این افراد در پروسه مداخله اجتماعی اجازه حضور و فعالیت به آنان در عرصه فضای سیاسی داده‎ شود.

    سخنران دوم نشست، مهندس محمد توسلی ضمن تشکر از برگزاری این نشست گفت: هنگامی ‌که نویسنده کتاب برای نگارش یادداشتی پیش من آمد، از مشاهده کار راهبردی و موثرشان در این وضعیت تحت تاثیر قرار گرفتم.من میخواهم موضوع را از بعد حقوق شهروندی و طرح گذار به موکراسی مورد بررسی قرار دهم. جامعه امروز ما، جامعه در حال گذرا است، از این‌رو اینگونه تلاش‌ها جایگاه خاصی نیز در چنین جوامعی دارد. ما در سطح جوامع مختلف شاهد دو نوع نظام هستیم، یکی نظام‌های توتالیتر و خودکامه که در آن‌ها موجودیت از بالا است، مردم در جایگاه رعیت قرار دارند و مکلف به گوش دادن حرف هستند و تک صدایی الگوی حاکم بر جامعه است؛ و دیگری که در سطح جهانی مطرح است، جوامع دموکراتیک هستند که در آن‌ها مردم از حقوق خودشان آگاه هستند، مردم نظام مورد نظرشان را تعیین می‌کنند و بر سرنوشت خودشان آگاه هستند و بنابراین تمامی مناسبات اجتماعی در ساختار مردم مدار تعرف شده است. برای مثال در برخی از کشورهای اسکاندیناوی، که عموماً جوامعی بسیار آرام و کم تنش هستند، همه افراد از حقوق شهروندی برخوردارند و حاکمیت برگرفته از مردم آگاه است، شهروند، نهادها و مسئولین سیاسی وظایف خودشان را انجام می‌دهند. اما نوع دیگری از نظام‌های اجتماعی نیز وجود دارد، که شبه دموکراسی است، یعنی ظواهر دموکراسی وجود دارد اما باور به دموکراسی وجود ندارد، این جوامع در حال گذار هستند و در حال طی کردن فرآیند مدرن شدن قرار دارند که در این شرایط نقش شهروندان نقش بسیار مهمی است.

    مهندس توسلی در ادامه داد: برای مثال کسانی که بعد از انقلاب مشروطه و شهریور ۱۳۲۰ مدیریت جنبش اجتماعی در ایران را برعهده داشتند، بر نقش مردم توجه خاص نشان دادند. افرادی مانند آیت الله طالقانی، مهندس سحابی یا مهندس بازرگان که بعد از انقلاب سال ۱۳۲۰ حضور داشتند و بر مبنای آیه قرآن «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»، به اصلاح زیرساخت های فرهنگی و اجتماعی توجه خاص نشان دادند. در جوامع شبه دموکراتیک مسئولیت ایجاد بستری مناسب برای کنشگری همه شهروندان مسئولیت سنگینی است.

    اولین شهردار شهر تهران پس از انقلاب توضیح داد: اگر بخواهم تجربه خودم بعد از انقلاب را ارائه کنم باید بگویم که مردم ما در جریان انقلاب اسلامی تصور حاکم بودن بر حقوق خودشان را داشتند. چشم اندازی که آیت الله خمینی در پاریس ایجاد کرده بود، مردم در راهپیمایی‌ها آن را مطالبه می‎کردند، و همه انتظار داشتند که بعد از رای ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ نیز این روند ادامه پیدا کند، شبیه به همدیگر و مطابق با این الگو بود. این الگو اما در عمل متفاوت بود، نتیجه چنین تجربه اجتماعی تغییر رفتار مردم بود، چنان که بسیاری از رفتارهای نابهنجاری که امروز با آن مواجه هستیم، بعد از بهمن ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ شاهد آن نبودیم. افراد در رانندگی با گذشت و مدارا رفتار می‌کردند. همچنین ما در شهرداری تهران همکاری بسیار خوبی را با مردم تجربه کردیم که در شرایط عادی امکانپذیر نیست. برای مثال، ما بعد از انقلاب در شهر تهران براین نکته توجه داشتیم که مردم از مسئولین انتظار اقدام مثبت دارند و ترافیک همان زمان نیز یک مسئله بود، و ما به دنبال این بودیم که نگاه خودرو محور را به حمل و نقل عمومی تبدیل کنیم و در نتیجه این فکر، طرح ترافیک محدوده شهر تهران را در شش ماه طراحی کردیم، و در شهریور ۱۳۵۸ خیابان‌های تهران یک طرفه شد، خطوط ویژه در آنها احداث شد، و با بتن های سنگین خط اتوبوس حفاظت می‌شد، و پارکینگ خیابان‌های تجاری کاملا مسدود شد، اما هیچ‌گونه اعتراضی را در پی نداشت، چنان که، این تحول به لحاظ کارشناسی به عنوان نمونه بی سابقه در دنیا عنوان شد. این اتفاق در حالی رخ داد که فقط خیابان های تخت طاووس (شهید مطهری کنونی) و عباس آباد (شهید بهشتی کنونی) تنها برای یک طرفه کردن خیابان، ماه‌ها با مسئله مواجه بودند. در حالی که باتوجه به شناختی که از مردم و حال و هوای انقلاب داشتیم، این گونه طرح‌ها را با موفقیت اجرایی کردیم.

    مهندس توسلی در بخش پایانی سخنان خود اضافه کرد: آن‌چه امروز در قالب آسیب اجتماعی با آن مواجه هستیم نتیجه عدم احساس همدلی مردم با سیاست‌ها است. بنابراین این رسالت کسانی است با تقویت نگاه راهبردی به آینده فرصت و فضای تقویت حس یکرنگی را فراهم آورند، و با این توصیفات، کار جناب شریف زاده کار ارزشمندی است که باید فراگیر شود و الگوی اقدام فردی ایشان باید در قالب نهادهای مدنی شکل بگیرد و با دیگران مرتبط و متصل شوند تا روند دموکراسی طی شود.

    در پایان نیز مهندس توسلی از آقای شریف زاده شریف زاده و انتشارات سهامی انتشار برای تدوین و چاپ چنین اثری تشکر کرد.

    سومین سخنران این نشست دکتر مقصود فراستخواه با رویکرد تحلیل منطق موقعیت سخنان خود را آغاز کرد. او گفت: اولین چیزی که در این کتاب با آن مواجه شدم، حس تعلق مکانی و سرزمینی بود. اینکه یک شریف زاده‌ای در اوضاعی که همه عوامل دست به دست همدیگر داده‌اند تا حس تعلق مکانی را از ما بگیرند، او بر همین نقطه دست گذاشته و در حال تقویت این حس است، مهم‌ترین اقدام او در این زمانه است. در وضعیتی که در کشور حس سرزمینی در حال کاهش است، آنجا که انسان و شهروندی، خود را بروز می‌دهد، باید مورد توجه و تشکر قرار گیرد.

    این استاد جامعه‌شناسی افزود: زمانه ما زمانه ایستایی و لختی است و همه چیز دست به دست داده تا نگون بختی بر ما تحمیل شده و این وضعیت بسیار تراژیکی است. ساختارهای ناکارآمدی ما را در بر گرفته اند و شاید این نتیجه همان توهمی باشد که از گذشته آمده و امروز ما را فراگرفته است. امروز ساختارهای ما با مسئله کارآمدی و مشروعیت مواجه هستند و ما با سیستم‌های فشل و کودنی طرف هستیم که فاقد توانایی حل مسائل در جامعه هستند.

    فراستخواه در ادامه با مثال از وضعیت سیل در ابتدای سال ۱۳۹۸ ادامه داد: حدود ۸۵ میلیارد متر کعب در ۱۵ روز سیل وارد استان‌های کشور شده و حدود ۱۸۲ میلیارد تومان در خوزستان با فرسایش خاک مواجه بوده‌ایم، که خود نشانه‌ای از ناکارامدی سیستم است، درحالی که می‌توانستیم با شبیه‌سازی‌ها این سیل را پیش‌بینی کنیم، البته در سازمان هواشناسی یا وزرات نیرو پیش بینی‌هایی وجود داشته، اما به دلیل عدم هماهنگی بین سیستم‌های سازمانی نتوانستیم خلاقانه‌تر با این مسئله مواجه شویم. این ناکارامدی بعد از سیل نیز با ما همراه بود. در واقع اگر سیستم کارآمد بود این حجم از آسیب رخ نمی‌داد و بعد از وقوع سیل نیز مدیریت بحران ساماندهی شده‌ای وارد میدان می‎شد.

    عضو هیئت علمی موسسه پژوهش و برنامه ریزی در آموزش عالی ادامه داد: این ساختارها ریشه در نابالغی‌های ذهنی، فکری و اجتماعی و ضعف نهادهای مدنی و اجتماعی ما دارد. در چنین وضعیتی دو وجه مورد توجه است؛ اول اینکه جامعه ایران تصویر دیگری جز تصویر ارائه شده فعلی دارد و آن حافظه تمدنی و حافظه تاریخی و خاطرات تمدنی است، پتانسیل ۱۴ میلیون دانش آموخته است، دسترسی ۸۰درصد مردم به اینترنت است. این بخش از واقعیت جامعه ایرانی را نیز در همین سیل شاهد بودیم که در قالب مدل‌هایی از همبستگی خود را بروز داد. اما چون ساختارها و سیستم‌ها ناکارآمد بود، سازماندهی وجود نداشت، حکمرانی خوب وجود ندارد و جامعه مدنی نیز فعال نیست، مردم به انواع روش‌ها متوسل می‌شوند. روش‌هایی از جمله: سازگاری ایرانی، که مرحوم بازرگان هم به آن اشاره دارد، ذره وارگی که به معنای در لاک خود فرورفتن و تعریف اقدام در حوزه فردی است، دیگری وظیفه‌گرایی است، یعنی تنها نقش محول شده بر عهده را انجام می‎دهند، ارزش‌های بقا مانند معیشت برای همه مهم می‌شود، حالت دیگر زرنگی ایرانی است، دیگری فرصت طلبی است، یعنی تلاش می‌کنند در یکی از رانت ها وارد شوند، نق زنی راه دیگر است و مهاجرت راه دیگری است که مردم دست به انتخاب آن می‌زنند. آن چیزی که در این میان کم است، کنش و مداخله است، کسانی که تصمیم می‌گیرند و برای اصلاح و تغییر ساختارهای اجتماعی تلاش می‌کنند. در واقع جامعه نیاز به عاملیت و کنش دارند و برخی از افراد شروع به کنشگری می‌کنند و این در جامعه ایران تا کنون به حد نیاز نبود و کمیاب است. از همین رو امروز آنچه مورد نیاز است، رسیدن به راهبردهایی است که افراد گمان کنند ما فاعل ایرانی هستیم، ما حافظ آینده ایران هستیم، ما رقم زننده تغییرات اجتماعی در فضای زندگی خود هستیم و این حس کنشگری عنصر کمیاب جامعه ما است و انسان باید به جایی برسد که لحظه‌ها را سرشار از بودن کند و تمامی جوامع با کنشگری‌های ملی توسط افرادشان تغییر یافته اند. اما در حالی‌ که اسطوره ما مقابل اسطوره ساختار است، اسطوره‌ای که در آن، همگی حس قربانی شدن داریم، و احساس کلاه بر سر گذاشتن داشته و نسبت به همه کس و همه چیز بدبین هستیم، که در نتیجه آن را به بیرون ارجاع داده و از خودمان بیرون می‌ریزیم.

    دکتر فراستخواه در پایان بحث خود گفت: در این بستر شریف زاده به عنوان یک نمونه عالی شهروندی از منزل بیرون آمده و در فضای شهری شروع به اقدام و کنشگری می‌کند، و این انرژی را از ذخایر تاریخی و تمدنی ایران می‌گیرد، و این ذخایر معرفتی و انسانی است. او با نق زدن خود را تخلیه نمی‌کند، بلکه با الگوی کنشگری دست به چنین اقدامی میزند، و این کتاب یک خود زیست نگاری عالی است که اقدامات خود را به عنوان یک شهروند ثبت می‌کند. انشاالله که این روح کنش در این سرزمین باقی بماند.

    در پایان این جلسه شهره مجمع دبیر گروه جامعه شناسی مردم مدار گفت: همه ما افراد دغدغه مندی هستیم که در این فضا حضور پیدا کرده‌ایم، و می‌توانیم این الگویی که در این کتاب ارائه شد، و نیز با مبانی نظری‌ای که اساتید تشریح کردند، را در عمل به کار بگیریم و به عنوان یک کنشگر فعال به صورت مویرگی این اقدامات را در پیش گرفته تا موج و شبکه‌ای از کنشگری فعال در جامعه ایرانی راه اندازی شود.

     



    مطلب پیشنهادی

    شهر جدید خلیج فارس؛ آری یا خیر؟

    شهر جدید خلیج فارس؛ آری یا خیر؟

    تغییرات ایجاد شده مانند ساخت شهر جدید خلیج فارس لزوما کشور را به سرمنزل مقصود نمی‌رساند و حتی می‌تواند دست‌آوردهای حاصل از ظرفیت‌های طبیعی سواحل جنوبی برای حرکت‌های بعد را هم تباه کند.

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *