شنبه , ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱:۵۷ قبل از ظهر
  • کد خبر 6471
  • روح تهران شاد نیست

    به گزارش برزن نیوز نشست تخصصی باز تعریف هویت شهری با تأکید بر خرده فرهنگ های محله ای برگزار شد. این نشست با همکاری سازمان زیباسازی شهر تهران در تاریخ یکشنبه ۲۳ تیرماه ۱۳۹۸ در مکان تالار فرهنگ و هنر در پژوهشکده فرهنگ  هنر و معماری  برگزار گردید دبیر نشست دکتر هادی پندار عضو هیئت علمی دانشگاه هنر تهران و سخنرانان نشست سید محسن حبیبی ،  نعمت الله فاضلی و دکتر محمد شیخی بودند در ابتدا سخنرانان به ارائه دیدگاههای خود در ارتباط با هویت شهری و دگرگونی ها و وضعیت آن در طی دوره های زمانی پرداختند.  در ادامه با حضور اعضای نشست و همچنین علی غفاری عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی به سوالات شرکت کنندگان پاسخ داده شد در ادامه به گزیده ای از مباحث مطرح شده توسط سخنرانان می پردازیم.

    سید محسن حبیبی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران  بحث خود را در ارتباط با دگرگونی و دگردیسی مفهوم شهر و محله در طول زمان ارائه نمودند وی در ابتدا عنوان نمودند که شهر و محله همیشه در یک پیوند گسست ناپذیر با هم بوده اند  آن چیزی که به تمدن شهری شکل می دهد حضور فرهنگ است که این فرهنگ در واقع با تفاوت های فرهنگی در محلات و کل شهر همراه بوده است بنابراین همیشه شهر چند فرهنگی بوده است که گاه با تضاد و تقابل بوده و گاه هم به مسالمت بوده که البته در بسیاری موارد این چند فرهنگی مسالت آمیز بوده است شهر محل حضور حافظه جمعی است این حافظه هم همانند حافظه هر یک از ما آدم ها  در حال دگردیسی می باشد اضولا وقتی از شهر و محله صحبت میشود از مسله انسان شناختی صحبت میشود و تجربه آن هم انسان شناختانه است تجربه که ما به عنوان مکعمار و شهرساز از کالبد داریم هم در مقوله انسان شناسانه است که با مکتان و زمان و فضا تلفیق میشود و سبب می شود که تجربه شهر و محله صورت بگیرد.

    می توان از دگرگونی و دگردیسی شهر و محله و مفهوم آنها در دو جهان اروپایی و ایرانی یاد کرد و از چهار دوره دگرگونی و دگردیسی شهر و محله سخن گفت چهار دوره ای که ابتدا با انقلاب فنی شروع میشود  و سپس با انقلاب فرهنگی همراه می شود شهر اول در جهان اروپایی برآمده از پیله وری و بازرگانی ( انقلاب فنی )از سده نهم میلادی و پای گرفته  در جنبش کسب حقوق مدنی ( انقلاب فرهنگی ) است  در جهان ایرانی این دوره بر آمده از استقرار اولین دولت های سرزمینی بعد از اسلام  است که آکنده از محلات خود اتکا  و بیش و کم مستقل گاه با حصار و گاه بدو دیوار در همگنی با شهر و ناهمگنی با خود. شهر دوم در جهان اروپایی پدید آمده در پی نووارگی آغازین( مدرنیته اول) و در جهان ایرانی برآمده از تشکیل اولین دولت ملی بعد از  اسلام در سده دهم هجری قمری. شهر سوم به وجود آمده پس از انقلاب های صنعتی و مملو از جنبش و حرکت است و در ایران برآمده از ملاقات های پی در پی با نووارگی اروپایی شهر چهارم اما در جهان اروپایی شهری در نقد اثبات گرایی و عقلانیت ابزاری سه شهر پیشین است در ایران اما ملاقات همه سویه با جهانی شدن و دل مشغولی برای جهانی اندیشیدن و محلی عمل کردن و آسیمه سری در پذیرش یکسانی یا تفاوت است.

    نعمت الله فاضلی دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ابتدا به معرفی دو کتاب در ارتباط با هویت اجتماعی و فرهنگی در شهر تهران پرداختند و چند مورد از نتیجه گیری این کتاب ها را نقل کردند کتاب صداهای ناشنیده اثر حجت کاظمی و سعید عطار چاپ ۱۳۹۴ انتشارات شهر و همچنین کتاب هویت اجتماعی در شهر تهران نوشته حسین اکبری از انتشارات  موسسه نشر شهر.

    به نظر وی ” هویت محله و هویت فرهنگی محله امری انتزاعی و رمانتیک نیست که از طریق شعارها، تریبون ها، سندها و ایده آل گرایی ها معرفی شود هویت و حس مکان و حس تعلق محصول نوع  خاصی از تجربه زیسته شهروندان در فضای شهر خودشان است تجربه زیسته شهروندان از آسایش، امنیت، مشارکت اجتماعی و زندگی شهری، اگر تجربه قابل قبولی نباشد هرچقدر که به شهر آب و رنگ بدهیم نتیجه معکوسی را خواهیم گرفت چیزی که تعیین کننده هویت است آب و رنگ دادن به شهر نیست حتی تعلقات سیاسی و ایدولوژی و تاریخی هم نیست آنچه که باعث میشود فرد در محله ای زندگی کند و محله اش را دوست داشته باشد و با شورایاری و شهرداری و مدیریت شهری و نهادهای دیگر مشارکت نماید نوع و کیفیت تجربه زیسته واقعی و موثر شهروندان است. مجموعه تحقیقات خود شهرداری تهران نشان می دهد  که اگرچه از نظر  سرمایه فیزیکی و کالبدی سطح بالایی را در شهر تهران شاهد هستیم اما از نظر سرمایه اجتماعی و انسانی و فرهنگی توازن و تعامل برقرار نیست این سطح بالای کالبدی بیش تر از آنچه  که احساس بهتری برای شهروندان داشته باشد آواری شده بر روح آنها، روح تهران شاد نیست اگرچه گروههای اندکی همه جوره شاد هستند. شهر تهران افسرده شده است، کاظمی و عطار در تحلیل خود به این نتیجه رسیده اند که عدم تعادل و توازن میان سرمایه های کالبدی و سرمایه های انسانی و اجتماعی در ۴۰ سال گذشته بدلیل مختلف  ناهماهنگی و تضاد در شهر را تشدید نموده است. اکبری عنوان میکند که اکثریت مردم در محلات تمایل به مهاجرت از محله خود دارند مردم بیشتر ترجیح میدهند که در جایی غیر از تهران زندگی کنند حس تعلق و حس هویت و مکان از جنبه های مختلف رخ نداده است تهران هم از لحاظ فضایی و کالبدی و هم از لحاظ اجتماعی مسیری را طی کرده که در این مسیر شباهت ها برای سیاستگذاران و برنامه ریزان اهمیت بیشتری داشته تا تفاوت ها. ما در انتهای این مسیر قرار داریم که بعد از دههه های طولانی سیاست همگن سازی که بخشی از آن روندی جهانی بوده و بخشی هم ملی بوده است تلاش نکرده که تفاوت ها را ببیند. تنوع متفاوت از تفاوت است،  در شهرما، کردها، عرب ها، ارمنی ها، زرتشتی ها، و یا اهل تسنن، در کنار یکدیگر با مسالمت و آرامش زندگی می کنند.  ما از تنوعات فرهنگی صحبت می کنیم. تفاوت یعنی جنبه های استراتژیک جنبه های راهبردی فرهنگ است که ما در سیاست هایمان آن بخشی از تنوعات که مسئله است و برای شهروندان مشکل ایجاد کرده  رابا ایجاد سیاست ها و یا تبعیضات مثبت تلاش کنیم که دیده شده و امکان آن را پیدا کنند که در محله و مکان خودشان تبلور یابند و خودشان را احساسا کرده و پذیرفته شوند. متاسفانه تنوعات فرهنگی به ژست سیاستگذاری تبدیل شده و تاکید دارند که ما متنوع هستیم، اما کجا تلاش شده که تفاوت ها به رسمیت شناخته شوند و دیگر اقلیت ها هم فرصت ابراز خود را در شهر پیدا کنند. مسئله تفاوت ها یعنی مراکز شهری، مراکز بهداشتی، هنری و سینمایی وجوه نمادین شهروندان را به رسمیت بشناسند، این تفاوت ها امکان بروز داشته باشد در نامگذاری معابر و محلات در طراحی محله و فضای نمادین محله ها تفاوت های قومیتی دینی جنسیتی بتوانند بر دیواره های شهر خودشان را حک کنند یا در روزنامه همشهری یا صدا و سیما یا سینما نه به عنوان خرده فرهنگ بلکه به عنوان فرهنگ از مشروعیت اجتماعی و مقبولیت سیاسی و امکان مشارکت اجتماعی برخوردار باشند.

    آیا اسناد و طرح های برنامه ریزی شهری بر مبنای پذیرش تفاوت های فرهنگی شهروندان استوار شده؟ گزارش امثال کاظمی و عطار نشان می دهد که خیر اینگونه نیست مدیران شهری ما با واژه مشارکت بازی می کنند.  در صورتیکه مشارکت چیزی نیست که خواهانش باشیم، مشارکت موقعیتی است که امکان مشارکت در آن باشد، این تنها با سیاست به رسمیت شناختن تفاوت ها امکان پذیر است. مشارکت به معنی همدلی ، همزبانی و به معنای نوعی فضیلت مدنی زمانی امکان پذیر است که شهروندان تجربه به رسمیت شناخته شدن را داشته باشند. در شهری که پوشش، زبان، احساس و دین افراد مقبول باشد و الگوهای نابرابر تحت تاثیر نوعی طرد فرهنگی قرار نگیرند طرد فرهنگی تفاوت ها و به رسمیت ناشناخته ماندن این تفاوت ها مانع مشارکت اجتماعی شهروندان است. مشارکت موقعیتی است که باید بسازیم مشارکت مدنی و مشارکت اجتماعی در شهر تهران علی رغم خدمات گسترده کالبدی رشدی نداشته است رضایت از زندگی هم علی رغم همه امکانات ارتقا پیدا نکرده است. زنان بیشتر از گذشته احساس نابرابری میکنند. پیروزی فیزیکالیسم بر فرهنگ مانع از آن شد که  هویت محله ای و انسانی  در جامعه شهری ایران و بویژه در کلان شهرها جایگاه خودشان را پیدا بکند. پیروزی عمران و کالبد و کالا بر جامعه و بر روح و جان انسان ها مانع از این شده که این شهر احساس آرامش کند. روح شهر افسرده است و این مسله فقط سیاسی نیست، بلکه بخش عمده این ناشی از تفکر حاکم بر برنامه ریزی شهری است دانش برنامه ریزی شهری و جامعه شناسی شهری و علوم اجتماعی است، بخش عظیمی از این تداوم حس بی هویتی از این کم توانی فرهنگی محصول کم سوادی و فرم  دانش و شیوه تحقیق و روش تفکر متخصصان ماست.

    متاسفانه سیطره تکنیک گرایی و جهل ناشی از فن آورانه کردن دانش و حرفه ای گرانه کردن برنامه ریزی و مدیریت و طراحی شهری از جمله عوامل بنیادین تقلیل هویت های فرهنگی است، چراکه هویت های فرهنگی مفاهیمی تعبیری تحلیلی تاریخی هستن و فهم آنها را نمی توان با متر و کیلو و شمردن امکان پذیر کرد.

    صداهای خاموش شده و  ناشنیده درون شهر نمایندگی نمی شوند و چنین میشود که نوعی فرهنگ تکنوکراتیک  و بروکراتیک حاکم بر مدیریت شهری به علاوه نوعی فرهنگ استبداد تاریخی حاکم بر نظام سیاسی  و به علاوه نوعی فرهنگ حرفه گرایانه طراحی و  برنامه ریزی شهری دست به دست هم می دهند جمعیت از ده میلیون به  ۸۵ میلیون میرسد تعداد شهرها به ۱۲۴۵ شهر افزایش پیدا میکند ۷۵ درصد جمعیت شهرنشین میشود اما همچنان تبعیض ها تشدید میشود همچنان تفاوت ها بیش از گذشته کمتر به رسمیت شناخته می شوند همچنان شهر دوستدار کودک یا دوستدار زن فقط در حد یک تابلو یا یک مقاله به رسمیت شناخته میشود و شهر دوستدار زبان و گویش و فرهنگ تبدیل به این میشود که شهربازی بسازیم یا آیین و مراسم  راه بیندازیم که میدان را برای بروز تفاوت ها باز نمیکند بلکه به نوعی سرپوشی بر یکسان سازی ها و همگن سازی های شهری میشود.

    اگر می خواهیم جامعه شهری در محله خودش زیست انسانی و اجتماعی و اخلاقی پیدا کند باید از لحاظ فرهنگی توانمند بشود، توانمندی فرهنگی یعنی اینکه؛ فرد احساس کند که توسط دیگری به رسمیت شناخته میشود و در عین حال او شناخت و آگاهی و آمادگی عاطفی پیدا کند تا بتواند دیگری را به رسمیت بشناسد این یک امر دو سویه است شخص باید احساس کند که در محله خودش به عنوان یک زن و نه به عنوان یک انسان از امنیت احترام و کرامت کافی برخوردا ر است  اگر اقلیت دینی وجود دارد باید احساس کند که تفاوت او برای او آبرو  است که نباید پنهان شود احساس آبرومندی کند باید مذهب، گویش لباس و سایر وجوه وجود اصیل فرهنگیشان در کالبد شهر نمود پیدا کند سیاست ایجاد موقعیت گفتگو و شهروند آبرودار را برای همگان به یک نسبت برقرار کنیم.

    محمد شیخی عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی  در سخنرانی خود به موضوع ساختار زدایی از نظام محله ای در بافت های تاریخی پرداخت و به عنوان مطالعه موردی بافت تاریخی شهر شیراز و شهر قم را انتخاب کرده بودند از نظر وی تغییرات تدریجی در سال های قبل از انقلاب و تغییرات شگرف و ساختار زدا در دوره بعد از انقلاب نظام اجتماعی و فرهنگی بافت تاریخی و محلات را از هم پاشیده و علاوه بر ساختارزدایی کالبدی ساختار زدایی فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی را هم بدنبال داشته است ایجاد معابر و خیابان ها و طرح های توسعه معابر  نظام محله ای را تکه تکه نموده و هویت اجتماعی و فرهنگی محلات را دگرگون کرده است طرح هایی مانند بین الحرمین در اطراف شاهچراغ شیراز با تخریب  بافت قدیم نظام محله ای بافت را از هم گسیخته است در بافت تاریخی شهر قم هم همین روند را شاهد هستیم نظام محله ای قدیم با سختارهای جدید نمی تواند کار کند مداخلات گسترده باعث برهم خوردن ساختارهای اقتصادی و اجتماعی شده و با این ویژگی ها دیگر نمیشود بحث هویت محله ای را بر اساس تاریخ و ویژگی های بارز اجتماعی و فرهنگی خاصی که داشته اند  برای آنها عنوان نمود بلکه برای این ساختار باید هویت دیگری را تعریف کرد.

    گزارش و تنظیم: عباس سوری



    مطلب پیشنهادی

    طرح ترافیک ۴۰ ساله تهران نیازمند جراحی

    طرح ترافیک ۴۰ ساله تهران نیازمند جراحی

    سالهاست که مدیران شهری برای کنترل ترافیک و تسهیل در تردد طرح ترافیک را در معابر مرکزی تهران اجرایی می‌کنند، طرحی که حالا با گذشت چهار دهه از اجرای آن به لزوم بازبینی و تغییرات این طرح اشاره می‌شود.

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *