برزن نیوز :مدیریت شهری در کشورهای در حال توسعه با مشکلات زیادی از جمله نارساییهای مالی و مهارتهای تکنیکی روبه رو است، اما یک استاد جامعهشناسی شهری معتقد است: «بهجای پنهانکردن مشکلات، باید گردش جریان آزاد اطلاعات درباره مسائل جدی شهر و تولید دانش مؤثر در مدیریت شهری را داشته باشیم.»
فاضلی تاکید میکند: «برای جلب مشارکت اجتماعی در رفع مشکلات، نیازمند شکستن بیاعتمادی عمومی از مسیر انباشت اقدامات درست و بلندمدت و همچنین ایجاد زمینه برآورده شدن نیازهای اساسی مردم در چارچوب حکمرانی خوب هستیم«.
برای واکاوی زوایای مهمترین بحرانهای شهری ایمنا گفت و گویی را با «محمد فاضلی» استاد جامعهشناس شهری و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی انجام دادهاست که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
اصلیترین مشکلات پیشروی مدیریت شهری چیست؟
بهطورکلی، اولین مسئلهای که کیفیت زندگی مردم را تحت تأثیر قرار داده است، مسئله آلودگی هوا در شهرهای بزرگ است که شکل آشکار داشته و پس از آن، آلودگی آب و خاک که شاید کمتر مورد توجه قرار گرفته است. مورد دیگر تأمین منابع زیستمحیطی مانند آب و همچنین مسئله مدیریت پسماند و شکل فعلی و غیربهداشتی دفع آنهاست. در سطح بالاتر، از مهمترین مشکلات شهرها میتوان به نبود زمینه تأمین پایدار منابع مالی و کسب درآمد از صدور برخی مجوزهای دارای تخلف از قانون که اکنون حتی شکل عادی و قانونی پیدا کرده است، اشاره کرد.
مشکلی که بعضا درباره رابطه مدیریت شهری و دولتها در رفع مشکلات وجود دارد به علت درهمتنیدگی مسئولیتها و حیطه اختیارات است؟
بسیاری از مسائل مانند آلودگی هوا در شهرها، اصلاً در نظر مردم اینگونه نخواهد بود که مقصر و مسئول دولت است یا شهرداریها و هرگز این تقسیمبندی بوروکراتیک در نگاه آنها وجود ندارد به عبارتی مردم یک عملکرد کلی را میبینند؛ اینکه چرا این اختلافات رفع نمیشود به نظرم این موضوع به دلیل پنهانکردن مشکلات است.
معتقدم هنوز درباره ماهیت مسائل شهرها و در سطح بالاتر کشور، نه حرف زدهایم و نه آنها را صورتبندی کردهایم، در حالی که با پنهانکردن مسائل نمیتوان آنها را رفع کرد در واقع اکنون با سیستم پنهانکاری دولت و شهرداریها مواجه هستیم؛ بنابراین مشکلات شهر و ازجمله مشکل رابطه شهرداری و دولت در سیاستگذاریها، نه مطرح و نه رفع میشود؛ بوروکراسی نیز یا از ترس تغییر و بدترشدن وضع موجود یا بهخطرافتادن منافع خود، مایل به ایجاد تغییر نیست.
تاکید دارم که برای مشارکت اجتماعی در رفع مشکلات، نیازمند شکستن بیاعتمادی عمومی از مسیر انباشت اقدامات درست و بلندمدت و همچنین ایجاد زمینه برآوردهشدن نیازهای اساسی مردم در چارچوب حکمرانی خوب هستیم بنابراین بهجای پنهانکردن مشکلات، باید گردش جریان آزاد اطلاعات درباره مسائل جدی شهر و تولید دانش مؤثر در مدیریت شهری را داشته باشیم.
آیا امکان تفویض اختیار و قدرت لازم به شهرداریها و شوراها وجود دارد؟
به یک چارچوب حقوقی مشخص نیاز داریم تا اختلافات را درباره تقسیم وظایف، اختیارات، امکانات و منابع کم کنیم؛ در غیر این صورت، در چارچوب منافع سازمانی و در یک نظام حقوقی دارای ابهام، حتی میان دو دوست هم امکان بروز تنش و اختلاف وجود دارد.
تعیین این چارچوب حقوقی مشخص را چه نهادی باید دنبال کند؟ مجلس یا شورا؟
شوراها اختیار و قدرت لازم را برای طرحریزی چنین چارچوبی ندارند و این نقیصه به دلیل بلاتکلیفی لایحه مدیریت یکپارچه شهری است که سالها درگیر تدوین آن هستیم و مشکلات امروز در رابطه شهر و دولت بروز حقوقی همین بلاتکلیفی است.
اینکه ما اعتراف کنیم شوراهای شهر توان و اختیار کافی را برای دنبالکردن این موضوع ندارند، نشان از یک ضعف جدی نیست؟
این ضعف حتما یک مشکل بزرگ است. کافینبودن اختیار شوراها و امکان نادیدهگرفتن آنها از سوی شهرداریها یا کافینبودن ضمانت اجرایی قوانین در رابطه شوراها و شهرداری، همگی از مشکلات فعلی است. یک معضل جدی هم در رابطه شوراها و شهرداریها در مدیریت شهری وجود دارد که باید برای آن فکری کرد و آن این است که برخلاف انتظار معمول شوراها برای برقراری جایگاه نظارتی آنها در شهرداریها بیشتر شاهد اشتراک عملکردی آنها بودیم.
در واقع فرض را بر آن میگیریم که شوراها ناظر بر شهرداریها هستند، حال آنکه در این سالها شریک عملکرد شهرداریها شدهاند؛ سؤال من این است که چه چیزی تضمین میکند تا شوراها ناظر عملکرد شهرداری باشد و نه شریک آن؟
در این فضای غیرشفاف همه انتظارات ما از جایگاه نظارتی شوراها زیر سؤال میرود و شهرداری هم میتواند شورای شهر را در انجام اقدامات خود شریک کند. در یک ساختار حقوقی غیرشفاف، اضافهکردن هر سازمان دیگر با هر انتظاری، تنها یک چرخدنده به چرخدندههای آن سازوکار معیوب اضافه میکند؛ چراکه ساختار مدیریت شهری دچار ضعف حقوقی است همچنین شفافیت و سطح دانش آن نیز پایین است.
مدیران شهری و اعضای شوراها باید از چه سطح دانش و تخصصی برخوردار باشند؟
درباره شهردار بعضا این انتقاد میشود که گزینههای شهرداری باید تخصصهایی نظیر مدیریت شهری یا معماری یا محیط زیست داشته باشند و برخی دیگر معتقدند شهردار باید تجربه سیاسی درخور توجهی داشته باشد در سالهای پیش شاهد تنزل سطح دانش و تخصص شوراها به دلیل حضور افراد غیرمرتبط با مدیریت شهری در این نهاد بودیم.
باید بدانیم که پیدا کردن فردی که همه تخصصهای لازم مدیریت شهر را داشته باشد، امکانپذیر نیست. درباره تخصصگرایی در شهرداری و مدیریت شهری، به رویکردی بینرشتهای نیاز داریم؛ اما باید این را نیز بدانیم که همه این پستهای شهری همزمان سیاسی نیز هست که لازمه آن درک و فهم کار سیاسی و تشکیلاتی است. با گستره موضوعاتی که مدیریت شهری درگیر آن خواهد بود، تیم شهردار و رویکرد و برنامه آن و اینکه با چه کسی و در چه ساختاری قرار است کار کند، مهمتر است.
مهم اصلاحات ساختاری مدیریت شهری است؛ مهمترین آن هم اصلاح موضوع تأمین شهر و اقتصاد شهر است که بدون ارتباط با دولت امکانپذیر نیست، البته اولویت باید اصلاح ساختاری و حقوقی رابطه دولت و شهر و مسئله اقتصاد شهر باشد.
چگونه میتوان از سرمایه اجتماعی و مشارکت عمومی در رفع مشکلاتی نظیر بحران محیط زیست یا آلودگی هوا کمک گرفت؟
معتقدم بر اساس کیفیت حکمرانی و مشاهده تأثیر آن در بهبود زندگی مردم، بهتدریج اعتماد عمومی شکل میگیرد و سرمایه اجتماعی تقویت میشود علاوه بر آن، بعضی سلسلهمراتب نیازها مانند غذا، هوای سالم و در شهرها سیستم حملونقل عمومی وجود دارد، به عنوان مثال درباره حملونقل عمومی، منفعت کوتاهمدت مردم به موقع رسیدن سر کار است؛ اما در کنار آن، یک منفعت بلندمدت نیز که حفظ کیفیت مطلوب هوا است وجود دارد.
حال اگر نتوانیم منفعت کوتاهمدت و بلندمدت را بایکدیگر آشتی بدهیم، قطعا مردم منفعت کوتاهمدت خود را ترجیح خواهند داد. در نمونه حملونقل و آلودگی، باید ابتدا با سرمایهگذاری در این بخش (و نه توسعه هرچه بیشتر بزرگراهها)، توجه خود را به اهمیت مترو و اتوبوس نشان دهیم و دولت نیز بنزین استاندارد در شهر توزیع کند تا مردم هم نقش خود را ایفا کنند.
درحالحاضر مردم وقتی مشاهده میکنند دولت سهم خود را در توسعه مترو پرداخت نمیکند، بنزین استاندارد هم در شهر توزیع نمیشود، در جمعبندی خود سؤال میکنند که اصلا میشود به این ساختار اعتماد کرد؟ بنابراین مسئله، شکستن بیاعتمادی عمومی از مسیر انباشت اقدامات درست و بلندمدت و همچنین ایجاد زمینه برآوردهشدن نیازهای اساسی مردم است که همه اینها خود به کیفیت حکمرانی باز میگردد.