تهیه طرحهای جامع و تفصیلی شهر مشهد مقدس، با هدف والای تهیه طرحی درخور “پایتخت آتی جهان تشییع ” با افق جذب هر چه بیشتر (سالانه تا دهها میلیوننفر) زوار (و بازدید کننده) و با بالاترین استانداردهای کمی و کیفی یک شهر قرن بیست و یکمی، که بتواند آوازهای جهانی برای شهر بسازد، از حدود دهه ۹۰ شمسی و تحت هدایتهای آقای دکتر ناصر محسنی به عنوان ریاست وقت نهاد برنامهریزی شهر مشهد شروع شد. برای تهیه این طرحها، که در یک ساختار رفت برگشتی بین طرحهای جامع و تفصیلی (در هفت حوزه شهری)، پا به عرصه گذاشت. در انتخاب مهندسان مشاور طرحهای تفصیلی نیز هدف مهم دیگری تعقیب شد، بدینترتیب که هفت مشاور که هر کدام حداقل در یک تخصص شهرسازی شناخته بودند، مدنظر قرار گرفته شدند. با این امید که، حاصل جمع تجارب و ویژگیهای تخصصی آنان، بهترین نتیجه و دستاوردها را برای طرح فراهم آورد.
بر این اساس و با چشمانداز والایی که برای شهر اندیشه شده بود، احتمال رشد جمعیت شهر مشهد تا حدی که، پاسخ زوار دهها میلیونی و کلانشهری قرن بیستویکمی را بدهد. همچنین گسترش عملکردی شهر در محدودهای ضروری (و حداقل در حدود مجموعه شهری) از فروض اساسی توسعه بود.
در مقابل یک نظریه دیگر نیز برای توسعه شهر وجود داشت؛ که به تحدید هر چه بیشتر شهر و نگهداشتن جمعیت آن در حدود سه و نیم میلیون نفر، با حداقل گسترش محدوده، پشت کردن به پیرامون شهر و دروننگر بودن آن همراه بود (که پایگاه اصلی آن در اداره کل راه و شهرسازی قرار داشت) این دیدگاه به تدریج غالب گردید و با تغییر مدیریت نهاد و انتصاب یکی از معتقدین آن نظریه و سپس تغییر دوباره مدیریت نهاد (که به تدریج به ضعیفتر شدن آن منجر شد) نهاد برنامهریزی شهر مشهد هم، هر بیشتر در راستای اهداف نظریه دوم قرار گرفت.
در کشاکش آن دو نظریه، از یکسو دوره تهیه طرح به بیش از دو برابر افزایش پیدا نمود و از سوی دیگر با کنار گذاشته شدن مشاور طرح جامع و قرار گرفتن اتمام طرح جامع، در اختیار “اداره کل راه و شهرسازی” (خلاف رویههای مرسوم تهیه طرحهای شهری، که حتماً تهیهکننده و تصویب کننده طرح را، از یک نهاد انتخاب نمیکند)، کاملاً نظریه دوم غالب گشت و آنچه به عنوان طرح جامع تهیه گردید (و به طرحهای تفصیلی هم دیکته شد) نهتنها دیگر از آن اهداف والای اولیه یعنی ” تبدیل شهر به پایتخت قرن بیست و یکمی جهان تشییع” فاصله گرفت، بلکه حتی دیگر، خصلت یک طرح جامع معمولی را نیز نداشته (و با افتادن از جامعیت)، در واقع به یک طرح تفصیلی، در مقیاس یک ده هزارم بدل گشت، که فقط به ساماندهی وضع موجود نظر دارد و بس٫
در شرایط حاضر، بر اساس این طرح جامع، بالاخره، بررسی طرحهای تفصیلی (سه سال بعد از اتمام و تحویل آنها) آغاز شده است، که این فرایند نیز راه به جایی نخواهد برد و جز اینکه چند ماه دیگر شهر را معطل رویه تصویب (غیرمتعارف خود کند) سود دیگری برای شهر و شهرداری نخواهد داشت.
پیشنهاد اساسی
لذا پیشنهاد میشود، که از فرصت انتخاب شورایی فهیم و شهرداری مجرب و کار کشته، استفاده شده و دوباره نسبت به تهیه طرح جامعی با اهداف والای اولیه اقدام گردد. تا علاوه بر اینکه هدفی ارزشمند محقق گردد، یادگاری با ارزش از حضور این فضای نوین مدیریت شهری باقی بماند. در عین حال، برای اینکه شهر در این دوره بیبرنامه و طرح نباشد، بهترین روش، بهرهوری از همین طرحهای تفصیلی (در واقع طرحهای ساماندهی) تهیه شده است. که چون فقط برای یک دوره یکی – دو ساله خواهد بود (و تهیهکنندگانش هم از با تجربهترین مهندسان مشاور شهرساز کشور به شمار میروند) برای تصویبش نیاز به” مته به خشخاش گذاشتن هم نخواهد بود” و ظرف یکی دو ماه قابل بررسی، تصویب و ابلاغ هستند.
سهراب مشهودی؛ مدیر طرح تفصیلی حوزه میانی غربی شهر مشهد و دبیر گروه شهرسازی جامعه مهندسان مشاور ایران