اما در سالهای گذشته با افزایش تورم و کاهش جدی قدرت خرید مردم، مسالهای که نگرانیها را برانگیخته احتمال کاهش کیفیت ساختمانها و همچنین کمتوجهی به لزوم استفاده از شیوههای نو در ساخت ساختمان است. در حالی که برخی از کارشناسان بر این باور هستند که در شرایط فقدان عرضه مسکن مناسب با نیاز اقشار متوسط و کمتر برخوردار، نیاز به صنعتیسازی و استفاده از روشهای مدرن تولید بیش از پیش حس میشود، نیاز به روشهایی که بتوان با حداقل هزینه و البته حفظ کیفیت نیاز جامعه را تامین کرد تا حدودی سخت میشود. اما نکته اینجاست که در وضعیتی مانند وضعیت شرح داده شده کشور نیازمند وجود توان کارشناسی بالا هم در زمینه استفاده از این تکنولوژیها و هم در زمینه توانایی بررسی کیفیت و استاندارد کالاهای یادشده است.
نظر من این است که نظام مهندسی در شرایط فعلی همچنان در خصوص برخی از روشها و فناوریهای نوین رویکرد سازندهای ندارد. دلیل این امر این است که اطلاعات چندانی در این زمینه ندارد و برخی محدودیتها ناشی از بیاطلاعی است. باید شرایط برای استفاده از تکنولوژیهای نو فراهم باشد. هم اکنون وضعیت از این حیث برای سازندگان و مهندسان چندان مناسب نیست. برای مثال فرض کنید در حال حاضر یک سازه سهطبقه در حال استفاده است و مالک میخواهد آن را تا جایی که شهرداری تراکم میدهد بسازد. اگر سازه مناسب باشد، بر اساس روشهای روز دنیا نیازی نیست که سه طبقه نخست را تخریب کنیم، بنابراین میتوان با انجام ایمنسازی و رعایت برخی نکات فنی دیگر، چند طبقه بر روی همان ساختمان قبلی ساخت، این در حالی است که در این حوزه مشکلات قانونی وجود دارد. برای مثال نباید مالک برای کل ساختمان مجددا به شهرداری هزینه تراکم بدهد. هم اکنون این روش از لحاظ قانونی چندان در ایران مرسوم نیست اما در جهان به سرعت در حال پیشرفت است و میتواند تا حد قابلتوجهی هزینهها را کاهش دهد.
با استفاده از این روش میتوان بدون ایجاد ضایعات مرسوم در روش تخریب و نوسازی کامل، یک ساختمان را با نصف هزینههای زیستمحیطی در فضای شهری بنا کرد. در چنین روشی بر اساس آییننامهها و روشهای بینالمللی روز ساختمان مقاومسازی شده و میتواند به عمر خود ادامه دهد، بدون آنکه هزینه اضافی بر دوش سازندگان تحمیل کند. چنین روشی هم برای سازههای فلزی و هم برای سازههای بتنی قابل اجراست و با تکنولوژیهای ارزانقیمت ایمن و در عین حال سبک انجام میشود. چیزی که این مساله را حائز اهمیت میکند این است که در دهههای اخیر بهخصوص در دهههای ۵۰ و ۴۰ ساختمانهایی در تهران ساخته شدند که از لحاظ مهندسی بسیار دقیق و اصولی هستند. این مساله برای خیل عظیم ساختمانهای دیگری نیز که در شهرهای بزرگ وجود دارند و به شکل مناسب و متناسب با معیارهای ایمنی ساخته شدهاند، قابل اجراست. تاکنون مطالعه آماری دقیقی روی تعداد چنین سازههایی انجام نشده اما به نظر میرسد که میتوان بر روی تعداد قابلتوجهی از ساختمانهای موجود در شهرهای بزرگ این روش را اعمال کرد و افزایش ارتفاع را متناسب با نیازهای ایران و بر اساس استانداردهای روز بینالمللی انجام داد.
این روش به ایجاد ساختمانهای بهروز و ایمن در سطح شهر کمک میکند. نکته مهم این است درصورت پافشاری بر افزایش محدوده شهرها چالش ایجاد زیرساختهای شهری نیز به وجود میآید و این امر به سبب آنکه شهر مجموعهای در هم تنیده از روابط و نقشهای اجتماعی است، به دشواریهای زیادی در محیط شهری میانجامد. بزرگ شدن مساحت شهر سبب میشود تا تمامی جنبههای هزینه شهری نظیر حملونقل و مسائل دیگر با مشکل مواجه شود. به عبارت دیگر کیفیت زندگی در شهرها با افت جدی دست به گریبان خواهد شد. تمامی این پیشفرضها در شرایطی وجود دارد که با افزودن اصولی بر ارتفاع ساختمانهای واجد شرایط میتوان از هزینههای غیرضروری رشد افقی شهر جلوگیری کرد.
نکته دیگری که در این خصوص مطرح است این است که افزایش توجه به سمت استفاده از زمینههای موجود این چنینی ضمن آنکه میتواند ارزش افزوده اقتصادی قابلتوجهی را برای ساکنان ساختمانهای کنونی ایجاد کند، به سبب آنکه تمامی این فرآیندها با نوسازی و مدرنسازی همراه هستند میتوانند به افزایش ایمنی و ارتقای سطح کیفی زندگی مردم کمک کنند اما یک مساله حائز توجه در این میان وجود دارد و آن اینکه چنین ساختمانهایی میتوانند چهره شهر را از حیث معماری دگرگون کنند و فضایی را برای معماران ایجاد کنند که در آن با حفظ روح فعلی شهرها چهرهای متفاوت برای فضای شهری ایجاد شود.