شنبه , ۲۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱:۱۲ قبل از ظهر
  • کد خبر 22576
  • مدیریت پسماند؛ مسئولیت مشترک شهروند و مدیریت شهری
    مدیریت پسماند‌های شهری با رویکرد مشارکت در کاهش اثرات زیست محیطی

    مدیریت پسماند؛ مسئولیت مشترک شهروند و مدیریت شهری

    پسماند و زباله یکی از معضلات اساسی و پیچیده محیط زیست در سطح جهانی است که به‌دلیل افزایش جمعیت و تغییرات سبک زندگی، به‌شدت در حال گسترش است. تأسف‌بارتر اینکه این مسئله، نه‌تنها بر سلامت انسان‌ها بلکه بر محیط زیست و منابع طبیعی نیز اثرات منفی به‌جا می‌گذارد.
    پسماند به‌طور کلی به مواد و اقلام غیرقابل استفاده‌ای اطلاق می‌شود که پس از مصرف، دیگر کاربردی ندارند که می‌تواند شامل زباله‌های خانگی، صنعتی، کشاورزی و پزشکی شده و به انواع مختلفی از مواد قابل بازیافت، غیرقابل بازیافت، خطرناک و غیرخطرناک تقسیم‌بندی شوند.
    در این بین یقیناً نقش مردم در تولید پسماند امری غیرقابل انکار است، چراکه سبک زندگی روزمره، عادات مصرف و نحوه برخورد با اقلامی که دیگر به آن‌ها نیاز ندارند، از عوامل اصلی در تولید پسماند به‌شمار می‌روند بدان معنا که هر فرد با روزانه مصرف کردن کالاها از غذا و بسته‌بندی‌ها گرفته تا لوازم الکترونیکی و پوشاک، در ایجاد پسماند نقش دارد. به همین دلیل، آگاهی و مشارکت مردم در کاهش تولید پسماند و ارتقای فرهنگ بازیافت اهمیت بسیاری دارد.
    با توجه به اهمیت موضوع برآن شدیم تا درخصوص این نقش و راهکارهای پیش رو به‌منظور پیشگیری از ایجاد شرایط بحرانی، با سعید مرادی‌کیا؛ دانش‌آموخته دکتری محیط زیست و در عین حال کارشناس مدیریت پسماند، گفت‌وگویی ترتیب دهیم که در ادامه می‌خوانید:
    *به‌عنوان یک کارشناس محیط زیست، وضعیت کلی تولید و مدیریت پسماند در جامعه ما را چطور ارزیابی می‌کنید؟
    برای پاسخگویی به این پرسش، موضوع را باید از دو جنبه مورد توجه قرار داد؛ نخست وضعیت کلی تولید پسماند در کشور و دیگر کیفیت و کمیت مدیریت آن در کشور.
    درخصوص وضعیت تولید باید بگویم که بر اساس آماری که وزارت کشور، سازمان محیط زیست و شهرداری ارائه دادند، در کشور ما به‌صورت متوسط در شهرها بین ۷۰۰ تا ۸۰۰ گرم به ازای هر نفر در روز پسماند شهری و عادی تولید می‌شود.
    البته این عدد تا حدودی در روستا کمتر است به نحوی که بر اساس آمار وزارت کشور این عدد در روستا‌ها به حدود ۵۰۰ گرم در روز به ازای هر فرد می‌رسد. حال پرسش این است که این میزان تولید زباله و پسماند زیاد است یا کم؟ در پاسخ باید بگویم هیچ استانداردی در دنیا وجود ندارد که در آن مقدار استاندارد تولید پسماند را مشخص کند.
    بنابراین این پرسش مطرح می‌شود که ما چگونه باید شرایط خودمان را با سایر مناطق مقایسه کنیم؟ باید بگویم ما باید خود را با متوسط منطقه‌ای و کشورهایی که به لحاظ جغرافیایی و فرهنگی و اقتصادی مشابه ما هستند مقایسه کنیم.
    این آمارها و اطلاعات کجاست؟ در پاسخ باید گفت؛ سازمان‌های بین‌المللی مثل سازمان جهانی هر چند سال یک بار، نسبت به ارائه گزارش‌‌های بین‌المللی اقدام می‌کنند؛ یعنی سالانه و یا چند سال یک بار از طریق سازمان ملل و بانک جهانی نامه‌هایی برای دولت‌ها ارسال و از آن‌ها خواسته می‌شود که آمار تولید، بازیافت و دفن و پردازش و غیره را به آن‌ها ارائه دهند که معمولاً در کشور ما نیز این نامه‌ها به سازمان محیط زیست و وزارتخانه متبوع ارسال و آن‌ها نیز با همکاری شهرداری این آمار را جمع‌آوری کرده و به این نهادهای بین‌المللی ارسال می‌کنند.
    بر این اساس در آخرین گزارشی که بانک جهانی ارائه کرده، متوسط سرانه تولید پسماند در جهان عددی بین ۷۰۰ تا ۸۰۰ گرم به ازای هر فرد در روز است. در زمان انتظار این گزارش ایران در دسته و همتراز کشورهای با درآمد متوسط رو به بالا قرار گرفته که این کشورها حدوداً ۸۰۰ گرم به ازای هر نفر در روز زباله تولید می‌کنند.
    از طرفی در تقسیم‌بندی جغرافیایی، ایران در دسته کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا همچون مراکش قرار گرفته که این کشورها نیز به‌صورت متوسط ۸۰۰ گرم به ازای هر فرد در روز زباله تولید می‌کنند، پس اگر بخواهیم در مورد این موضوع نتیجه‌گیری کنیم، می‌توان گفت سرانه تولید زباله در کشور ایران مشابه کشورهایی است که به لحاظ جغرافیایی، فرهنگی و اقتصادی مشابه ما هستند.
    بنابراین اینکه عنوان می‌شود شهروندان ایرانی سه برابر اروپا و امریکا زباله و پسماند تولید می‌کنند، اشتباه و غیرکارشناسی است چراکه اروپایی و امریکایی‌ها بین ۱.۵ تا سه برابر ما زباله تولید می‌کنند، چراکه مقدار تولید زباله با صنعتی شدن کشورها ارتباط مستقیم دارد. هرچه یک کشور توسعه‌یافته‌تر می‌شود مقدار تولید زباله نیز در آن افزایش یافته و کیفیت آن نیز دچار تغییر می‌شود؛ یعنی حجم تولید زباله تر در این کشورها کمتر اما زباله خشک بیشتر می‌شود.
    البته در تولید پسماند، بیان مسئله «کیفیت» خالی از لطف نیست؛ گرچه بنده عنوان کردم که آمار منتشرشده درخصوص میزان تولید پسماند و مقایسه آن با اروپا و امریکا اشتباه است؛ اما باید به این مسئله توجه داشت که کیفیت و ترکیب پسماند ما در ایران وضعیت اسف‌باری دارد؛ یعنی حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد از کل زباله تولیدی در شهرها و روستاها، از منابع خانگی زباله‌های تر و یا فسادپذیر و غذایی و تنها ۳۰ درصد از آن، خشک هستند؛ البته این ترکیب کاملاً طبیعی است زیرا همانطور که پیش‌تر عنوان شد، هرچقدر در مسیر پیشرفت گام برداریم، میزان زباله خشک بیشتر و در عین حال میزان زباله تر کمتر خواهد شد.
    در خصوص نحوه مدیریت پسماند در کشور نیز باید این مسئله را مد نظر داشته باشیم که نمی‌توان به‌صورت کلی یک نسخه برای آن پیچید؛ چراکه در این بین عناصر موظف و مؤثر در مدیریت پسماند می‌بایست مورد توجه قرار گیرند که از جمع‌آوری، انتقال و تفکیک گرفته تا پردازش، بازیافت، دفن و مراقبت‌های پس از دفع را شامل می‌شود.
    در گزارش‌های سازمان ملل و بانک جهانی این شاخص نیز مد نظر قرار گرفته یعنی به هر یک از این مؤلفه‌ها به‌صورت مجزا پرداخته شده بنابراین اگر واقع‌بینانه و صادقانه بخواهم درخصوص وضعیت مدیریت پسماند صحبت کنم، باید بگویم ما در مبحث ضریب نفوذ جمع‌آوری (زباله تولیدی در شهر و روستا روزانه از منبع تولید دور می‌شود که به آن ضریب نفوذ جمع‌آوری می‌گوییم) به لحاظ درصدی به بیش از ۹۰ درصد رسیده‌ایم؛ یعنی ۹۰ درصد زباله تولیدی در شهرها و روستاها روزانه توسط عوامل شهرداری و پیمانکاران جمع‌آوری می‌شود؛ البته در این بین استثنا هم وجود دارد که ازجمله آن می‌توان به استان سیستان و بلوچستان اشاره کرد که زباله‌ها برای چند روز در محیط شهرها و روستا باقی می‌ماند.
    اما در بخش‌های بعدی همچون تفکیک و آموزش، نمره ما متوسط رو به پایین است و نهایتاً در بخش دفع که شامل تولید کمپوست، بازیافت، مراکز دفع، زباله‌سوزی و در پی آن استحصال انرژی است، با توجه به اینکه ۷۰ تا ۸۰ درصد زباله تولیدی ما به‌دلیل تر بودن دفع شده و مشکل شیرابه و انتشار گازهای گلخانه‌ای داریم، به هیچ عنوان جایگاه ما در این بخش مناسب نیست و من نمره ضعیفی را در این بخش‌ها به مدیریت پسماند در کشور می‌دهم.
    *پسماند خانگی چه سهمی در کل پسماندهای شهری دارد و نقش شهروندان در این زمینه چیست؟
    در ابتدا باید شفاف شود که منظور ما از پسماند خانگی چیست؟
    مثلاً در شهری همچون همدان یا تهران، زباله‌های منازل و محل‌های کار که شامل کاربری‌های اداری، تجاری و اداری و آموزشی و غیره می‌شوند را در کنار هم در نظر می‌گیریم و بعد آن را تقسیم بر دو می‌کنیم؛ یعنی در کشور ما معمولاً حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد از زباله‌های تولیدی، خانگی و مابقی منابع غیرخانگی هستند.
    البته تعریف دیگری نیز هست که طبق آن، پسماندهای تر و خشک خانگی (آنچه که در شهرها تحت عنوان پسماند عادی وجود دارد)، با نخاله و پسماندهای صنعتی در یک جایگاه قرار می‌گیرد که اگر اینگونه در نظر بگیریم، به‌معنای واقعی آمار موثقی از میزان تولید زباله صنعتی، نخاله‌های ساختمانی و نیز پسماندهای ویژه بیمارستانی نداریم؛ اما طبق آماری که اخیراً وزارت کشور و محیط زیست اعلام کردند، میزان پسماند عادی که شامل منابع خانگی و غیرخانگی است، به حدود ۵۰ تا ۵۵ هزار تن در روز می‌رسد.
    *چرا تفکیک زباله از مبدأ یکی از مهم‌ترین مسئولیت شهروندان محسوب می‌شود؟
    پاسخ این پرسش را باید از دو جنبه مختلف باید مورد بررسی قرار دهیم؛
    نخست اینکه منظور سؤال شما این است که چرا تفکیک از مبدأ یکی مهم‌ترین مسئولیت‌ها است؟ در پاسخ باید بگویم درست همانطور که والدین بر گردن فرزندان خود حق دارند، فرزندان نیز بر گردن والدین حقوقی دارند. در خصوص مدیریت پسماند، این وظیفه در «قانون مدیریت پسماند مصوب سال ۱۳۸۳ و آیین‌نامه اجرایی آن» که مصوب سال ۱۴۸۴ است، به‌صورت مدون بر عهده شهرداری و شهروندان گذاشته شده است.
    طبق این قانون شهروندان موظف به تفیک زباله و شهرداری و عوامل اجرایی، موظف به مدیریت آن هستند، پس نکته نخست اینکه مشارکت و مسئول بودن شهروندان در این زمینه لطف نیست بلکه وظیفه است؛ اما از آن جهت که این مسئولیت‌پذیری چه تأثیراتی خواهد داشت؟ باید بگویم ما حدود ۵۰ تا ۷۵ درصد از کل منابع، بودجه و اعتباری که به فرایند مدیریت پسماندهای شهری اختصاص می‌یابد را در بخش جمع‌آوری و انتقال زباله‌ها صرف می‌کنیم؛ یعنی برای بازیافت، تولید کمپوست، دفع و مراقبت‌های پس از آن ۲۰ تا نهایتاً ۵۰ درصد اعتبار اختصاص می‌یابد؛ بنابراین اگر شهروندان در مبدأ کار تفکیک را انجام دهند، چند اتفاق خوب را شاهد خواهیم بود؛ نخست اینکه در پی جدا شدن زباله تر از خشک، این امکان فراهم می‌شود که به جای جمع‌آوری روزانه زباله، در پی آموزش ارائه‌شده به شهروندان، این فرایند هرچند روز یک بار انجام شود، چراکه در این صورت حجم زباله در دو مخزن تر و خشک کم شده و امکان انباشت چند روز فراهم می‌شود؛ البته درخصوص زباله خشک می‌بایست مباحثی همچون تنظیف در مبدأ (ظروف محصولات لبنی) و حجیم‌ بودن آن‌ها نیز مد نظر قرار گیرد.
    مزیت بعدی اینکه به‌دلیل تفکیک و رعایت تنظیف، این زباله‌های خشک دیگر نیازی به انتقال به سایت زباله ندارند بلکه شهرداری می‌تواند آن‌ها را با قیمتی به‌مراتب بالاتر به واحدهای بازیافتی بفروشد که در مرحله بازیافت نیز آب کمتری برای شستشو مورد استفاده قرار می‌گیرد.
    از طرفی به‌دلیل خالص‌سازی زباله‌های تر در فرایند تفکیک از مبدأ، کود کمپوستی که از آن‌ها تولید می‌شود کیفیت بهتری داشته و می‌تواند استانداردهای لازم را دریافت کند تا بتوان از آن در کشاورزی و برای گیاهان مثمر بهره برد. متأسفانه تاکنون هیچ شهرداری در کشور موفق به دریافت استاندارد ملی در خصوص تولید کمپوست نشده، چراکه معمولاً در داخل کمپوست تولیدی، شاهد وجود فلزات سنگین و عناصر خطرناک هستیم.
    مسئله بعدی اینکه در حال حاضر، کشور با مشکلات جدی در زمینه مدیریت پسماند و تفکیک زباله روبه‌رو است؛ بنابراین حتی اگر ما باهوش‌ترین و متعهدترین افراد را در حوزه تفکیک داشته باشیم، بدون زیرساخت‌های مناسب و همکاری شهرداری‌ها و پیمانکاران، نمی‌توانیم نتایج مثبتی به‌دست آوریم. نکته اساسی اینکه در حال حاضر، وظیفه تفکیک زباله‌ها به عهده مردم است؛ اما با توجه به نبود زیرساخت‌های کافی، این وظیفه به‌درستی انجام نمی‌شود. اگر شهرداری‌ها و پیمانکاران در جمع‌آوری و تفکیک زباله‌ها نقش خود را به‌خوبی ایفا نکنند، حتی با تعهد و آگاهی مردمی، نتیجه مطلوبی حاصل نخواهد شد.
    *چه اشتباهات رایجی در رفتارهای روزمره ما باعث افزایش پسماند و دشوار شدن بازیافت می‌شود؟
    برخی مسائل هم از سوی شهروندان در شهر و هم از سوی روستاییان باید مورد توجه قرار گیرد زیرا یکی از مشکلات اصلی مدیریت پسماند در کشور، رها کردن زباله‌ها در معابر و خیابان‌هاست. این موضوع نه‌تنها محیط زیست را آلوده می‌کند بلکه باعث افزایش جمعیت موش‌ها، گربه‌ها و مگس‌ها شده و بر کیفیت زندگی افراد تأثیر منفی می‌گذارد، از طرفی حجم فعالیت و ساعت کاری رفتگران افزایش می‌یابد. همچنین موجب آب‌گرفتگی در نیمه دوم سال و افزایش ترافیک می‌شود که با هدررفت بنزین و آلودگی هوا همراه است.
    وقوع این مشکلات می‌تواند به خدمات اضطراری مانند آمبولانس‌ها و آتش‌نشانی آسیب برساند و در برخی موارد ممکن است شاهد تصادف رفتگران در ساعت جمع‌آوری زباله‌ها از معابر با خودرو‌ها بود که در پی آن در بسیاری از مواقع این افراد متأسفانه جانشان را از دست می‌دهند.
    درنهایت وجود زباله در معابر در فصول گرم و ریخته شدن آن در جوی باعث ایجاد لجن و انتشار بوی تعفن در شهر و معابر آن می‌شود و حتی محیطی برای زندگی و تخم‌گذاری حشرات فراهم می‌کند.
    معضل پلاستیک نیز یکی دیگر از چالش‌های جدی در زمینه مدیریت پسماند است، استفاده بیش از حد از کیسه‌های پلاستیکی و سایر بسته‌بندی‌ها بدون برنامه‌ریزی صحیح در خرید، منجر به تولید زباله‌های فراوان و به‌وجود آمدن آلودگی‌های شدید می‌شود. آموزش به مردم برای کاهش مصرف پلاستیک و استفاده از کیسه‌های پارچه‌ای به‌عنوان جایگزین، یک ضرورت است. همچنین برای تفکیک زباله‌ها، نیاز به برنامه‌ریزی و زمان‌بندی مناسب وجود دارد.
    موضوع بعدی شیرابه زباله‌هاست، چراکه ۵۰ تا ۷۰ درصد زباله تولیدی در منازل تر است؛ بنابراین اختصاص حداقل یک تا دو ساعت برای فرایند آب‌گیری زباله‌ها می‌تواند در کاهش حجم پسماند مؤثر باشد.
    مدیریت صحیح پسماند همچنین شامل مراقبت از مواد غذایی و جلوگیری از دورریز آن‌ها می‌شود. به‌عنوان مثال، در هنگام خرید، میوه‌های نرم را در بالای سبد قرار دهید و میوه‌های سفت را در پایین گذاشته تا خراب نشوند. آگاهی از نحوه نگهداری و تفکیک زباله‌ها پیش از خرید می‌تواند تا حد زیادی از تولید پسماند جلوگیری کند.
    نکته بعدی که ما به آن دقت نمی‌کنیم خریدهای غیر اقتصادی و غیرسبز است، بدان معنا که اگر ما از یک محصول به‌صورت پیوسته استفاده می‌کنیم مثل مواد شوینده و یا رب گوجه فرنگی، می‌توان به جای بسته‌های کوچک، یک بسته بزرگ از آن تهیه کرد، در این صورت مقدار زباله تولیدی کاهش یافته و در هزینه‌ها نیز صرفه‌جویی می‌شود.
    *آیا استفاده بی‌رویه از بسته‌بندی‌های پلاستیکی را می‌توان نوعی آسیب زیست‌محیطی توسط مردم دانست؟
    در پاسخ به این پرسش باید دو موضوع مختلف را مورد توجه قرار داد؛ البته پیش از آن باید به این نکته توجه کرد که یک دیدگاه دشمن‌ستیزانه نسبت به پلاستیک وجود دارد که من به‌عنوان یک کارشناس مدیریت پسماند با آن مخالف هستم؛ چراکه پلاستیک به بشر در طول زندگی کمک‌های شایانی کرده به طوری که حتی در دوران کرونا همین پلاستیک‌ها چقدر کمک‌کننده بودند؛ اما نکته این است که اگر از هر چیز به‌صورت غیر منطقی استفاده کنیم، یقیناً آسیب‌زا خواهد بود که پلاستیک‌ نیز از این قاعده مستثنی نیست.
    با این تفاسیر از منظر نخست ممکن است این مصرف بی‌رویه از سوی شهروندان باشد، در این خصوص هرچقدر ما در خرید‌ها از بسته‌بندی‌های پلاستیکی استفاده کنیم، مسلماً چون ۷۰ تا ۸۰ درصد پسماند‌های ما در کشور دفن می‌شوند، آلودگی بیشتری را به محیط زیست خاکی و دریایی تحمیل می‌کنیم، این اتفاق منجر به آلودگی آب‌های زیرزمینی، آب‌های سطحی، جنگل‌ها، مرتع و بیابان‌ها خواهد شد.
    البته عامل بعدی که به‌شدت نگران‌کننده است، میکروپلاستیک‌ها (ذرات بسیار ریز پلاستیک که کمتر از پنج میکرون قطر دارند) هستند که در پی استفاده بی‌رویه از پلاستیک‌ها و رها کردن آن‌ها در محیط و خرد شدن آن‌ها ایجاد می‌شود، به طوری که در حال حاضر مطالعات بیانگر آن است که حتی در برخی از محصولات غذایی همچون ماهی، تن ماهی، برخی از آب معدنی‌ها و حتی در گوشت و شیر این مواد رسوخ کرده‌اند و به‌دلیل اینکه ما در حال حاضر به لحاظ محیط زیستی و قوانین به آن سطح از پیشرفت نرسیده‌ایم که توجه به میکروپلاستیک‌ها برایمان مهم باشد، عملاً در محیط وجود داشته و در حال آسیب زدن هستند.
    از طرفی وجود این پلاستیک‌ها و میکروپلاستیک‌ها تهدید جدی برای حیات وحش محسوب می‌شوند به‌طوری که سالانه تعداد زیادی ازحیوانات به‌دلیل گیر کردن در پلاسیتک‌ها جان خود را از دست می‌دهند. امروز شاهد آن هستیم که ارقام مختلف ماهی در خلیج فارس و فک‌های خرزی، در پی بلعیدن پلاستک و یا انباشت‌ میکروپلاستیک ‌ها می‌میرند.
    از منظر بعدی اگر به این موضوع، صنعتی نگاه کنیم، در این بخش یعنی رویه صنعتی تولید، ما با موضوعی با عنوان امتداد مسئولیت تولید (EPR) مواجهیم که در قوانین مدیریت پسماند مصوب ۱۳۸۳و آیین‌نامه اجرایی آن به این موضوع پرداخته شده است.
    طبق این قاعده تولیدکنندگان و واردکنندگان محصولات باید بخشی از درآمد خود را به صندوق ملی محیط زیست بپردازند تا این صندوق در موضوع بازیافت بتواند از این ظرفیت بهره ببرد؛ اما در عمل این امر طی دو دهه گذشته در کشور به‌صورت جدی دنبال نشده در حالی که در بسیاری از کشورهای دنیا زمانی که یک شرکت در حال تأسیس است، نخستین پرسشی که از متقاضی انجام این کار پرسیده می‌شود این است که محصول تولیدی شما قرار است چه مقدار پسماند تولید کرده و برای مدیریت آن چه برنامه‌ای در دستور کار دارید، که در این فرایند معمولاً دو رویکرد دنبال می‌شود؛ یا شرکت خود به استقرار سیستم جمع‌آوری و بازیافت اقدام می‌کند و یا اینکه پول مورد نیاز برای انجام این کار را به سازمان محیط زیست و شهرداری‌ها پرداخت می‌کند تا توسط این نهادها این کار انجام شود. بدین ترتیب تمام تولیدکنندگان در قبال پسماند تولیدی خود مسئول هستند؛ اما در بیشتر موارد تولیدکنندگان ایرانی در قبال زباله تولیدی هیچ مسئولیتی نداشته و توسط پول بیت‌المال جمع‌آوری شده و در زمین دفع می‌شود.
    این در حالی است که اگر قانونِ «امتداد مسئولیت تولیدکننده» در کشور به‌صورت درست پیاده شود، تولیدکننده حواس خود را جمع کرده و طراحی تولید محصول و بسته‌بندی را به گونه‌ای انجام می‌دهد که پلاستیک و مواد اولیه کمتری در آن صرف شود، درنهایت از موادی استفاده می‌کند که قابلیت بازیافت بالاتری داشته باشد زیرا طبق قانون متولی مدیریت آن خود تولیدکننده است.
    مثلاً در حال حاضر در تولید چیپس و پفک ما با این موضوع مواجه هستیم که در بسته‌بندی این محصولات از مواد براقی همچون متالایز و پرولایزها استفاده می‌شود که نور خورشید به محصولات برخورد نکند و چون در کشور شاهد اجرایی شدن کامل قانون مسئولیت امتداد تولید نیستیم، شرکت‌های تولیدکننده خود را موظف به تغییر در فرایند بسته‌بندی نمی‌بینند این در حالی است که این لایه براق معمولاً از آلومینیوم تشکیل شده و آسیب محیط زیستی بالایی به‌دنبال دارد.
    جالب است بدانید ویژند «نایک» که یک کارخانه بزرگ تولید کفش در دنیا است در پی اجرای این قانون در بسته‌بندی کفش‌های خود از حداقل مقدار کاغذ استفاده کرده و این فرصت را نیز فراهم کرده که بسته‌های فروخته‌شده را مجدد از خریداران جمع‌آوری کرده و دوباره به‌کار گیرد.
    * اگر مردم در مدیریت پسماند مسئولانه رفتار نکنند چه خطراتی محیط زیست و سلامت عمومی را تهدید خواهد کرد؟
    من پرسش شما را به گونه دیگری پاسخ می‌دهم؛ اگر هم شهروند و هم مدیران اجرایی(شهرداری ‌ها) به وظایفشان عمل نکرده و مسئولیت‌پذیری لازم را نداشته باشند، یقیناً آنچه به‌عنوان آسیب بیان شد، به خود و سلامت خانواده آن‌ها باز خواهد گشت.
    برای مثال اگر شهروندان و مسئولان در فرایند تفکیک زباله همکاری نکنند، این موضوع بر سلامت و کیفیت زندگی شهروندان و در عین حال مدیران اجرایی می‌تواند اثرات جبران‌ناپذیری داشته باشد. آلودگی آب‌های زیرزمینی و سطحی ناشی از زباله‌های غیرتفکیک‌شده و در پی آن تولید شیرابه می‌تواند از طریق ورود فلزات سنگین به غذاهای تولیدی منجر به آسیب جدی شود، یا وقتی شاهد کپک زدن نان در پی مدیریت نکردن درست پسماندهای آن هستیم و این نان کپک‌زده را با خوراک دام همراه می‌کنیم؛ درواقع قارچ و سم آفلاتوکسین به خورد دام می‌دهیم پس محصولات حاصل نیز آلوده به این سم و قارچ شده و وارد سفره غذایی ما می‌شوند.
    *آیا اثرات تغییرات اقلیمی می‌تواند با موضوع پسماند مرتبط باشد؟ مردم در این میان چه نقشی دارند؟
    در پاسخ به پرسش‌های مطرح‌شده در خصوص منابع تولید گازهای گلخانه‌ای که منجر به تغییرات اقلیمی و گرم شدن کره زمین می‌شود، لازم به ذکر است که هر ساله، گزارش‌های مختلفی از سوی نهادهای متعدد سازمان ملل و دیگر نهادهای محیط‌ زیستی بین‌المللی منتشر می‌شود. این گزارش‌ها حاوی اعداد و ارقام متفاوتی هستند که درخصوص منابع مختلف زباله و پسماند، به‌دلیل دفن و تجزیه آن‌ها و تولید گازهای گلخانه‌ای، ارقامی بین هفت تا ۲۰ درصد در گزارش‌های مختلف مشاهده شده است.
    با این حال، در حال حاضر گزارشی که به‌صورت دقیق به بررسی این موضوع در سطح جهانی پرداخته باشد، وجود ندارد. این نبود اطلاعات مستند به این دلیل است که بسیاری از کشورها به دلایل سیاسی و غیره، اطلاعات خود را به این نهادها ارائه نمی‌دهند و در نتیجه، دقت و صحت این گزارش‌ها قابل اعتماد نیست. به‌صورت کلی، اعداد تخمینی بین هفت تا ۱۵ درصد به گازهای گلخانه‌ای ناشی از دفن و تجزیه پسماندها اختصاص دارد.
    نکته حائز اهمیت دیگر در این زمینه، نقش کلیدی مردم و دولت‌ها در کاهش تولید پسماند و زباله است. مردم می‌توانند با انجام اقداماتی در راستای کاهش تولید زباله، به این مسئله کمک کنند. با این حال، این اقدام مستلزم فراهم کردن زیرساخت‌های لازم از سوی دولت و صنعت است. باید به این نکته توجه داشت که اقدامات مردم تنها در صورتی مؤثر خواهد بود که زیرساخت‌های مناسب نرم‌افزاری و سخت‌افزاری در دسترس باشد.
    در بهترین حالت، انتظار می‌رود که مردم زباله کمتری تولید کرده و از روش‌های بازیافت و استفاده مجدد از زباله‌ها بهره ببرند. همچنین، برای مسئولان بهترین رویکرد این است که با تأمین زیرساخت‌ها و استفاده از فناوری‌های نوین، عملیات تفکیک پسماندها را در سایت‌های دفع زباله و بازیافت به حداکثر برسانند.
    علاوه بر این، با استفاده از فناوری‌هایی نظیر بی‌هوازی و زباله‌سوزی، امکان کاهش میزان دفن زباله و بهینه‌سازی این فرآیند وجود دارد. در نهایت، با این اقدامات می‌توان به استحصال انرژی از پسماندها نیز دست یافت که خود عامل مهمی در کاهش گازهای گلخانه‌ای و همچنین بهبود وضعیت محیط‌ زیست خواهد بود.
    *در برخی مناطق، دفن یا سوزاندن غیر اصولی پسماند صورت می‌گیرد. این موضوع چه مخاطراتی برای آب، خاک و هوا دارد؟
    در گفت‌وگوهای پیشین در مورد پدیده دفن غیر اصولی زباله، به عواقب گوناگون این رفتار پرداخته شد. یکی از اثرات این عمل، تولید شیرابه است که منجر به آلودگی خاک و آب‌های سطحی و زیرزمینی می‌شود. این آلودگی نه‌تنها سلامت محیط‌ زیست را به خطر می‌اندازد، بلکه به افزایش جمعیت جانوران موذی و تغییرات زیست‌بوم در آن منطقه نیز دامن می‌زند. این تغییرات به نوبه خود می‌تواند در فرآیند تغییرات اقلیمی و گرمایش کره زمین تأثیرگذار باشد.
    نکته دیگری که در خصوص سوزاندن زباله‌ها باید مد نظر قرار گیرد، دمای مناسب برای سوزاندن مواد مختلف است. بسیاری از مواد نیاز به دماهای خاصی دارند تا به‌طور کامل بسوزند. در صورتی که سوزاندن در دماهای پایین‌تر انجام شود، این فرآیند به‌صورت ناقص صورت می‌گیرد و منجر به تولید گازهای خطرناک می‌شود. نمونه‌هایی از این گازها شامل دایوکسین و فومالدهید است که معمولاً در سوزاندن لاستیک‌ها و پلاستیک‌های موجود در زباله‌ها تولید می‌شوند.
    متأسفانه، افرادی که در نقاط نزدیک به محل‌های سوزاندن زباله‌ها سکونت دارند، با خطرات بهداشتی متعددی مواجه‌اند و ممکن است دچار بیماری‌های مختلف شوند. به‌عنوان مثال، در برخی از کبابی‌ها و رستوران‌ها، از ضایعات نئوپان و MDF در فرایند پخت غذا استفاده می‌شود، به‌ویژه جاهایی که در کنار خیابان‌ها و پارک‌ها قرار دارند. این مواد در تولیدشان دارای چسب‌های رزینی هستند که در شمال کشور تولید می‌شود و ترکیبات شیمیایی مختلفی دارند.
    برای اطمینان از ایمنی و سلامت محیط، ضروری است که این چسب‌ها در دماهای بالای ۶۰۰ تا ۸۰۰ درجه سانتی‌گراد سوخته شوند تا ساختار شیمیایی آن‌ها به‌طور کامل از بین برود. در واقع، اگر دما به حد مطلوب نرسد، تولید گازهای سمی که ممکن است به مواد غذایی و نیز هوا منتقل شود، خطر سلامتی برای خانواده‌ها را به همراه خواهد داشت.
    بنابراین، اهمیت مدیریت صحیح زباله‌ها اعم از دفن و سوزاندن آن‌ها، به‌ویژه با توجه به عواقب بهداشتی و زیست‌محیطی، باید به‌عنوان یک اولویت در نظر گرفته شود. اتخاذ سیاست‌های درست و آموزش عمومی می‌تواند به کاهش این مشکلات کمک و سلامت جامعه و محیط زیست را تضمین کند.
    *مردم چگونه می‌توانند با مشارکت در طرح‌های محلی یا شهری، به بهبود وضعیت پسماند کمک کنند؟
    نکته‌ای که باید به آن توجه کرد، اهمیت مشارکت شهروندی در دستیابی به حداکثر تأثیر در طرح‌های مدیریت پسماند است.
    بنابراین برای موفقیت در هر طرح، ضروری است که نظرات و دیدگاه‌های مردمی که تحت تأثیر این طرح‌ها قرار دارند، دریافت و در فرآیند تصمیم‌گیری لحاظ شود، به عنوان مثال، در شهر تهران، ۴۶۰ غرفه بازیافت در مناطق شمال شهر (متمول) و جنوب (ضعیف) وجود دارد که زباله‌های خشک را از مردم تحویل می‌گیرد. با این حال، شیوه‌هایی که در قبال این زباله‌ها پیش می‌رود، به طور جامع در نظر گرفته نشده است.
    در حال حاضر، به افرادی که زباله‌های خشک خود را به این غرفه‌ها تحویل می‌دهند، معمولاً یک نسخه ثابت از پاداش‌ها ارائه می‌شود که به هیچ وجه متناسب با نیازهای واقعی آن‌ها نیست. به‌عنوان مثال، فردی که با یک ماشین چند میلیاردی، کاغذ و مقوا را جمع‌آوری کرده، به جای پاداش متناسب با زحماتش، شاید تنها یک صابون یا شامپو دریافت کند که برای او غیرضروری است. در عوض، مردم در مناطق پایین‌تر شهر به پول نقد یا محصولات معقول‌تری نیاز دارند.
    این توجه نکردن به نظر مردم می‌تواند سبب بی‌علاقه شدن و کاهش مشارکت آن‌ها شود، اگر از مردم پرسیده شود که چه چیزی برایشان ارزشمندتر است، احتمالاً پاسخ‌های معقول‌تری دریافت خواهیم کرد و انگیزه بیشتری برای همکاری خواهند داشت. بنابراین، دو نکته کلیدی وجود دارد نخست، آموزش‌های مؤثر برای تغییر رفتار مردم و دوم، لازم است که طرح‌ها بر اساس نظرات و نیازهای واقعی مردم اجرا شوند.
    این آموزش‌ها می‌توانند به دو دسته تقسیم شوند آموزش‌های پایه که ارتباطی با شهرداری و پیمانکاران ندارند، مانند نحوه نگهداری صحیح مواد غذایی و مؤلفه‌های خرید آگاهانه و از سوی دیگر، آموزش‌هایی که به اجرای طرح‌های شهرداری مرتبط هستند، مانند نحوه مدیریت درست زباله‌ها در مخازن مخصوص، می‌توانند اثرگذار باشند.
    در نهایت، برای دستیابی به مشارکت حداکثری از سوی مردم، باید زیرساخت‌های لازم و نظرات ساکنان به دقت مدنظر قرار گیرد. چنانچه طرح‌ها به دقت و به‌صورت جامع اجرا نشوند و نظرات مردم لحاظ نشود، این اقدامات به سرنوشت بسیاری از طرح‌های مقطعی تبدیل و در نهایت منجر به هدررفت منابع و بیت‌المال خواهد شد.

    سپهرغرب



    مطلب پیشنهادی

    سرمایه‌گذاری درون‌زا؛ راهکاری کلیدی برای استفاده بهینه از منابع نفتی

    سرمایه‌گذاری درون‌زا؛ راهکاری کلیدی برای استفاده بهینه از منابع نفتی

    در کشورهای نفتی همچون ایران، وابستگی شدید به درآمدهای نفتی و نوسانات آن موجب بی‌ثباتی اقتصاد کلان شده است. نبود مدیریت صحیح منابع نفتی، دسترسی دولت به صندوق توسعه بدون هزینه و ساختار ضعیف سرمایه‌گذاری داخلی، از جمله عوامل اصلی این بحران است.

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *