قرن بیست و یک، بدون مقدمه وارد دوره ی دیگری از زندگی شده است: «جامعه ی اطلاعاتی». ما ایرانی ها در ابتدای قرن بیستم از یک جامعه ی ایلی و روستانشین، وارد دوره ی شهرنشینی و حاکمیت ناسیونالیسم های مدرن شدیم و هنوز چالش های زیادی با دوره ی مذکور داریم. در عین حال با ورود قرن جدید، با تغییر بزرگ دیگری مواجه شدهایم که مناسبات فضا و قدرت اجتماعی با انفجار اطلاعات دیجیتال در حال دگرگونی و تحول است.
اگرچه در ابتدا زیرساخت های شهرنشینی ما اعم از بانک و بلدیه چندان که باید مهیا نبود و با همکاری کشورهای پیشرفته حتی تا مرحله ی اکتشاف نفت و نوشتن تاریخ باستانی پیش رفتیم، اینک نوبت زیرساخت های تازه تری شده که نیازمند طراحی و تقویت آن در تمام نقاط سرزمین پلنگ و زعفران هستیم.
مراحل گذار از جامعه ی شهرنشین به جامعه ی اطلاعاتی میتوانست به تدریج و با طی کردن کشمکش های فراوانی که هنوز با عالم دیجیتال و شبکه های اجتماعی مشکل دارد، طی شود، اما حادثه ی دیگری رخ داد. «کرونا» مانند عقابی قصد دارد ما را از دوره ی حاکمیت شهرنشینی به سمت دوره ی جامعه ی اطلاعاتی پیش ببرد که در آن انسانها به جای تردد در خیابانهای شلوغ و پر از خودرو و کامیون، از طریق موبایل هایی که سرورهای پرسرعت پشتیبانی میشوند با هم ارتباط میجویند.
با این حال، هنوز بسترهای اقتصادی و فرهنگی مربوط به جامعه ی اطلاعاتی در ایران به طور کامل فراهم نیست و مدارس و دانشگاه های مجازی تا دوردست های همه ی کشور به طور کامل دسترسی نداشته و نیازها به طور کامل مرتفع نمی شوند. از سویی، برای فراهم آوردن چنین بستری، نیازمند کارآفرینان و اندیشمندانی است که بتوانند مقتضیات اخلاقی دوره ی جامعه ی اطلاعاتی را به عنوان آرمان شهر زندگی ایرانی ترسیم کنند.
کرونا موجب شده است که خلأ چنین کارآفرینان و متفکرانی در جامعه ی ایرانی که اینک دست خوش اضطراب و هراس ناشی از تداوم سبک زندگی شهرمحور پیشین و سرایت بیشتر بیماری است، محسوس باشد. با این حال، به نظر میرسد وابستگی مالی ما به جامعه ی شهرنشین و اقتصاد خاص آن که با شکاف شدید بالای شهر و پایین شهر نیز همراه بود، مانعی بزرگ بر سر راه چنین دگرگونی یا «جابجایی» فضایی شود. اما به نظر می رسد تداوم کرونا بتواند موجب خلاقیت کار آفرینان و متفکران شده و وضعیت فعلی اتکای اقتصادی به خیابان های شلوغ و گران قیمت را به سمت خلق شهرهای دیجیتال عادلانهتر پیش برد.