برزن نیوز: هرمنوتیک و نشانهشناسى، ابزارى کارآمد براى شناخت معناى شهرند. شهر، پیکرهاى معنادار است و کارکردگرایى آن تنها بخشى از حقیقت شهر به شمار میآید. هرمنوتیک، با روشهاى علمى و آمارى قادر به کشف تفسیر جمعى شهروندان از شهر است. جوامع بشرى در تاریخ در تلاش بودند که شهرى آرمانى بر روى کره زمین ایجاد کنند و بهشت وعده دادهشده را به واقعیتى عینى در جهان ماده مبدل کنند. شهر، همچون ساختار اثر هنرى داراى دو مؤلفه فرم و محتوا است. فرم شهر بایست در نهایت، کمپوزیسیونى زیبا از اجزایى باشد که هریک به تنهایى واجد دو مؤلفه زیبایى و عملکرد مطلوب است. از یک سو، تجربه زندگى و حیات آرمانى نوع بشر است که به این ترکیب، یعنى منظر شهر، شکل میدهد و از سوی دیگر، این سیما و منظر شهر است که تجربه زندگى آرمانى و حیات معنوى نوع بشر را مجسم و محسوس میکند. صورت و محتوا در این نگاه هرمنوتیکى، پشتوروى یک سکه است که جدایى آنها از یکدیگر امکانپذیر نیست. پس میتوان از طریق فرم، معنا را دریافت و از طریق معنا، به آفرینش فرم دست یازید. عملى که در پى کشف معناى فرمها و انواع نشانهها باشد، عملى هرمنوتیکى است که غایت و هدف آن کشف معناى ابژهها یا برابرنهادهشدههایى است که میتواند هر پدیده مربوط به شهر باشد. منظر و سیمای شهر، تصاویری سخنگو به مثابۀ نشانههایی معنادارند و هرمنوتیک شهر از طریق نشانههای تصویر به کشف معنای آنها اهتمام میورزد.
اما برای تفسیر منظر شهر علاوه بر دانش هرمنوتیک به موارد دیگری نیز نیاز داریم. بهطور کلی تفسیر منظر شهری نیازمند سه مورد است: اولین مورد دانش هرمنوتیک است، دومین مورد روشهای نشانهشناسی و زبانشناسی است و سومین مورد نیز در نهایت نیز شناخت زبان تجسمی منظر شهر. به این نکته نیز باید توجه کرد که زبانشناسی در اینجا در معنای وسیع کلمه که نشانهشناسی تنها بخشی از آن به شمار میرود، استفاده میشود. نشانهشناسى به بررسى نظامهاى مختلف نشانههایى میپردازد که مولد معانى مشترک و سازنده فرهنگهاى گوناگونند. از آنجا که زبان براى انسان، نظام اصلى و بنیادى نشانههاست، [و نشانهشناسى به همین اعتبار، شاخهاى از زبانشناسى است] نظامهاى غیرزبانى نشانهها مانند ژستهاى فردى و اشکال لباس را نیز میتوان شبیه به زبان دانست، زیرا آنها نیز تشکیلشده از نشانههاى حامل معنا هستند. در این صورت هر پدیدهاى که به عنوان نشانه شناخته شود، به مثابه زبانى است که به چیزى دلالت دارد. صورتى است که بیانگر معنایى است و یا معنایى است که به جهت ظهور، صورتى یافته است. نشانه، دالى است که به مدلولى دلالت دارد. شکل این دلالت، به همپیوستگى است؛ یعنى دال و مدلول به هم گره خوردهاند. اگر دال و مدلول را بتوان به فرض محال از یکدیگر جدا کرد، صورت و شکل فاقد معنا خواهیم داشت و میدانیم که امکان ندارد شکل و فرم و صورت، بیمعنا باشد. از طرفى، معنا و محتوا نیز بدون صورت و شکل و فرم، امکان ظهور نخواهد داشت.
بنابراین شهر، کالبدى تشکیلشده از شکل و معناست و از آنجا که شکل علاوه بر عملکرد، حامل معنا نیز هست، قابل خواندهشدن است. اما باید به این نکته نیز توجه داشت که شکل و معنا در سیماى شهر را نمیتوان از یکدیگر جدا کرد و هریک را به تنهایى مورد بررسى و مطالعه و تحلیل قرار داد.