هیچ سازهای در جهان بدون حفاظت و رسیدگی برای همیشه پایداری نمیمانند و چه بسا نیاز باشد هر چند سال یکبار اقداماتی برای نوسازی آن انجام شود. این واقعیت در مورد فضاهای عمومی شهری نیز صدق میکند، به این صورت که مسئولان شهری باید به طور مداوم بر این مکانها نظارت کنند و به کشف مشکلات احتمالی برای واکنش زودهنگام در آنها بپردازند تا از فرسوده شدن آنها و به دنبال آن، ایجاد مسائل اجتماعی، مشکلات سلامت و زیستمحیطی و در نهایت، رکود اقتصادی در شهرها جلوگیری کنند. در واقع، فضاهای عمومی علاوه بر نظارت و حفاظت دائمی، نیازمند نوسازی است تا کاربری خود را حفظ کند و به نشاط شهروندی منجر شود. در ادامه به معرفی رویکردهایی برای حفظ و نوسازی شهرها پرداخته میشود که میتواند در بهبود کیفیت زندگی شهروندان نقش مهمی ایفا کند و رونق را برای مناطق شهری به ارمغان بیاورد.
ایجاد ارزش مشترک
فضاهای عمومی به افراد یا گروههای خاصی تعلق ندارد، بلکه از آن همه مردم است. در واقع، تمام افرادی که به هر نحوی با یک شهر در ارتباط هستند، از کارکنان گرفته تا گردشگران، دانشجویان، کودکان، سالمندان، افراد کمدرآمد و سرمایهگذاران باید از نوسازی شهرها بهره بگیرند. در نهایت بهمنظور ایجاد ارزش مشترک از شهرها برای مردم، باید مزایایی درازمدت برای تمام ساکنان و ذینفعان به وجود بیاید و رضایت از سکونت تنها به سرمایهگذاران و طبقات خاصی محدود نشود.
طراحی مناطق با بهرهگیری از ایدههای تمام مردم
سهیمسازی شهروندان در طراحی فضاهای شهری یا نوسازی آنها میتواند بیشترین نقش را در دعوت مردم به حضور در این مکانها ایفا کند و از این طریق، نشاط را برای شهروندان و رونق را برای شهرها به ارمغان بیاورد. به عبارت دیگر، زمانی که مدیران در نوسازی فضاهای عمومی از ایدههای شهروندان بهره بگیرند، از نیازهای آنها بیشتر آگاه میشوند و همین امر طراحان را به ایجاد فضاهایی با کیفیت بالاتر سوق میدهد. فنون تصمیمگیری نظیر تجزیه و تحلیل منافع مالی یک شهر باید بهواسطه ترویج ارزشهای غیرمالی تعریف شود تا بیشترین حس مالکیت نسبت به شهرها را در تمام ساکنان ایجاد کند.
ایجاد یک رویکرد درازمدت
بدیهی است که اهداف اولیه یک پروژه در هر فرآیند نوسازی شهری ممکن است در طول زمان تغییر کند و به ایجاد فضاهایی کاملاً متفاوت با آنچه در ابتدا طراحی شده بود، منجر شود. در این راستا، مدیران شهری باید یک نگرش درازمدت را مورد توجه قرار دهند و تنها با هدف بهبود منافع یک پروژه برای شهروندان و شهر، به ایجاد تغییراتی در آن بپردازند. در واقع، ایجاد منافع عمومی و ارزش مشترک باید در رأس اهداف برنامهریزان شهری در توسعه یک پروژه قرار گیرد و فرآیندهای توسعه شهری آینده باید از انعطاف کافی برای سازگاری با تغییرات اجتماعی و بازاری برخوردار باشد تا بیشترین اثربخشی را در بهبود کیفیت زندگی شهروندان به جا بگذارد.
رسیدن به یک توافق کلی برای مسائل غیرقابل مذاکره
تمام ذینفعان شهری باید در مورد مسائل غیرقابل مذاکره به یک درک کلی برسند و تعاریفی فراگیر برای آنها ارائه دهند. این مسائل میتواند در زمینه مسکن مقرونبهصرفه، حفاظت از فضاهای عمومی و اصطلاحات بیگانه مربوط به مدت زمان اجاره مسکن باشد و در آنها، حقوق اجارهکنندگان و اجارهدهندگان حفظ شود که لازمه این کار رسیدن به یک استاندارد کلی توسط تمام ذینفعان است.
ایجاد اهدافی شفاف در زمینه توسعه
تنها نشان دادن نتیجه نهایی به شهروندان کافی نیست، بلکه فرآیندهای طراحی شهری باید با اهداف مشخصی انجام شود که از همان ابتدا برای همگان شفافسازی میشود. بهترین اهداف، آنهایی است که قابل ارزیابی باشد و به پیشبینی پیامدهای فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی پروژهها کمک کند.
ایجاد گزینههای متعدد برای دستیابی به اهداف توسعهای
اغلب گزینههای متعددی برای رسیدن به یک سری اهداف توسعهای خاص وجود دارد که این گزینهها باید با یکدیگر مورد مقایسه قرار بگیرد تا اتفاقات احتمالی طی پیادهسازی فرآیندها، بدون مداخله برنامهریزان، پیشبینی شود. در این فرآیند، تصویری شفاف از منافع حاشیهای و هزینههای مربوط به هر گزینه توسعهای ایجاد میشود که به پیشبرد پروژهها کمک زیادی میکند.
ایجاد حس محلی بودن در پروژهها
ویژگیهای محلی هر منطقه باید به طور کامل در پروژههای جدید شهری پیاده شود تا بیشترین حس تعلق را در میان شهروندان به وجود بیاورد و آنها را بیشتر با محیط اطراف خود پیوند بدهد. در اغلب شهرهای جهان، استانداردهای ویژهای برای محلیسازی پروژههای جدید وجود دارد، با این حال مدیران در سراسر جهان میکوشند با الهام از هر محیط به توسعه پروژههای نو بپردازند و خدمات آن را متناسب با نیاز شهروندان منطقه میزبان ارائه دهند.
ترجمه ایمنا