به گزارش برزن نیوز انجمن صنفی مهندسان مشاور معمار و شهرساز وشورای گروه شهرسازی جامعه مهندسان مشاور ایران در بیانیه ای تحت عنوان بیانیه جامعه حرفه ای در مورد رویکردهای برنامه ریزی و تهیه طرح های شهری به بیان رویکرد های برنامه ریزی و تهیه طرح های شهری پرداخته اند که متن بیانیه در ذیل آمده است:
مقدمه:
پس از ابالغ مصوبه ۰۴ /۰۵/۱۴۰۰ شورایعالی شهرسازی و معماری ایران به همراه پیوست های مصوبه مذکور با
عنوان ( چارچوب، راهنما و شرح خدمات تهیه طرح های جامع شهری با نگرش و روش نوین)، جامعه حرفه ای
برنامه ریزی و طراحی شهری ایران که در طول ۶ دهه اخیر، به دلیل نظام مدیریت تمرکزگرا و رویه های یکسویه
حاکم، در حاشیه تحولات توسعه شهری نگه داشته شده است، با اعتقاد به ناکارآمدی شیوه های جاری مدیریت
و برنامه ریزی توسعه شهری بر آن است تا نقش و جایگاه ملی و تخصصی خود را برای حفظ باقیمانده میراث و
ارزش های سرزمینی ایفا کند. از این رو، تلاش می کند تا با یادآوری ضرورت بازنگری در نظام معیوب و ناکارآمد
کنونی (که در صورت تداوم، جبران ناپذیر می نماید)، سازوکار چگونگی تولید سند جایگزین و بومی برنامه ریزی
فضایی توسعه کیفی شهرها را ارائه نماید .
به سوی شهرسازی مشارکتی و انسان محور
اکنون بیش از ۶ دهه از تجربه رویکرد جامع کاربری و ضوابط (و بارها اصالحات سطحی آن)در ایران میگذرد.
نگاه قطعی تگرا به برنامه کاربری اراضی، در فقدان توجه به واقعیات محیطی، مکانی و خواست اجتماعات محلی،
مبتنی بر برآوردهای کمیِ غیرعلمی و غیرواقعی از نیازهای منتج از رشد جمعیت بوده و متعاقبا بارگذاریهای
غیرفنی در حوزه تراکم ساخت، داشته است.
پژوهشهای کاربردی جامعه حرف های گواه آن است که محصول طرح های جامع در شهرها عمدتا در تحقق
بخشهایی از شبکه معابر پیشنهادی و بسیار کمتر در تامین سرانه های خدماتی شهر محدود شده و به شدت
موجب تضییع هویت و ارزش های کیفی مکانها شده است.
امروزه در محیط های پایدار و تاب آور، جای جای شهر، از هویت متمایز و تشخص برخوردار است. تمایزات
کالبدی، بصری و اکولوژیک مکان ها خود بخشی از کیفیت محیط شهری تلقی می شوند. حفظ و تداوم این
ارزش ها مستلزم تدبیر ضوابط کنترل کیفی فرایندمحور است. در حالی که ضوابط و مقررات عام سطح شهری
در رویکرد جامع، مهمترین عامل تضییع این تمایزات است. در تداوم تجربه این رویکرد و شیوه های تصمیم گیری
نابجا، مقتدرانه و فقط از بالا به پایین، بخش عمده ای از ارزش های کیفی و ماهوی شهرها پایمال گردیده و
ساخت وسازهای رانت محور، در حال حاضر هویت و زیست بوم شهرها را به نابودی می کشاند .
اکنون زمان آن فرا رسیده که تأ مل نموده و بنگریم چگونه شهرهای جهان با بکارگیری رویکردهای نوین
برنامه ریزی و طراحی شهری ، شرایط مطلوب زیست انسانی را از طریق مشورت و خواست مصرف کنندگان، ایجاد نمودهاند .
مخاطب وجود کیفیت در محیط، اجتماعات بهره بردار می باشند. طبعا ضروری است مشارکت شهروندان
در (طرح نیازها) متناسب با توان مالی آن ها و (اتخاذ تصمیمات توسعه)، در راس اصالحات محتوایی و رویهای
رویکرد برنامهریزی فعلی قرار گیرد.
۲
اتخاذ تصمیم در خصوص انتخاب عملکرد و فعالیت نیازمند شناخت کافی از عینیت مکان، هویت و کیفیت و
تمایالت اجتماعات بهره بردار است. از همه مهم تر، روش های سنتی رایج به دلیل ماهیت جامع نگر خود، قابلیت
تلفیق دستاورد مطالعات کیفی پهنه ای و مکانی فرآیندمحور را در قالب طرح های موضعی و موضوعی که باید در
هر شهر باتوجه به ظرفیت های آن تعریف شود ،ندارند. چراکه تصمیمات قبالَ در جامعیت سند جامع و در فقدان
نگاه عینی به مکان، اتخاذ گردیده است.
مسلم است که حفظ هویت و ایجاد کیفیت در محیط های شهری پدیده ای اتفاقی نیست، بلکه نیازمند درک
درست از فضا و مکان و درایت و برنامه ریزی اصولی است. تمایزات هویتی مکانها در جای جای شهر، بارزترین
ابعاد کیفی شهر تلقی می گردد. این مهم، توسط جامعیت ضوابط و مقررات سطح شهر در طرح های جامع و
تفصیلی در معرض محو شدن و نابودی است. باید توجه داشت که روش های جاری و شیوه رایج در فرآیند توسعه
شهری، موجب تداوم روند تولید رانت زمین و اولویت دادن به حرکت اتومبیل در شهر مدرن شده است. در
صورتیکه شهر پسامدرن، اولویت را به (ایجاد زندگی در فضای شهری و بسترسازی حضور مردم) در آن داده و
حفظ و ارتقاء هویت و کیفیت که مدتهاست مطالبات مردم از شهر بوده، جزء لاینفک آن است. دستیابی به
این مهم نیازمند بازنگری در شیوه های برنامه ریزی توسعه با تاکید بر اصل مشارکت در فرآیندهای تصمیم سازی
و تصمیم گیری است.
اتخاذ تدابیری در راستای تلفیق چشم انداز اجتماعات محلی در نظام برنامه ریزی کلان توسعه شهری، مستلزم
بهره گیری از رویکردهای فرایندمحور است. در این راستا اولین گام، تمرکززدایی از نظام تصمیم گیری بالا به
پایین کنونی و تدارک سازوکاری در جهت بسترسازی مشارکت واقعی مردم در تصمیم سازی و تصمیم گیری از
مقیاس محله و اجتماع محلی است، که قادر باشد بر پایه برنامه ریزی رفت و برگشتی (پایین به بالا و بالعکس)
و در روندهای پایش، تصمیمات مقیاس محلی را با راهبردهای مقیاس استراتژیک در سطح شهر هم پیوند سازد.
از سوی دیگر، از آنجا که بازنگری و تبیین قانون جامع شهرسازی کشور به عنوان بستر حقوقی تحول و تحقق
توسعه شهری، بیش از ۴ دهه به تعویق افتاده، اکنون ضروری است ضمن مواجهه سازنده با این مهم، بسترهای
قانونی تحقق اهدافی همچون؛ مشارکت مدنی، فرآیندمحوری، تمرکززدایی در فرآیند تصمیم گیری، در دستور
کار قرار گیرد. در این راستا انعطاف پذیری و پرهیز از جامعیت و عدم قطعیت در تصمیم سازی بنیان این تحول
قرار دارد.
رویکرد نوین ضروریست به گونه ای عمل نماید که بتواند مولفه های پنجگانه بنیان های تغییر و تحول را به شرح
ذیل در خود منعکس سازد؛
– مشارکت محوری (به منزله تصمیم سازی با جوامع در مقابل تصمیم سازی برای جوامع)
۳
مفهوم مشارکت محوری، پاسخگو نمودن برنامه توسعه به تقاضای شهروندان است، این مهم مستلزم تجدید
حیات سازمان اجتماعی شهر از طریق شکل گیری اجتماعات محلی است که منعکس کننده صدای جمعی و
آرمان های آن ها باشد.
حقوق شهروندی از یک سو، مشتمل بر وظائفی است که شهر و مدیریت شهری در قبال شهروندان دارد و
از سوی دیگر، همزمان مسئولیتی است که شهروندان در قبال یکدیگر و شهر بر عهده دارند. حکمروایی
محلی، در واقع، توزیع قدرت تصمیم گیری و مسئولیت بین ذینفعان متعدد جامعه شهری و اجتماعات محلی
است و تقسیم وظائف در قبال مسائل توسعه با شهروندان است.
اجتماعات محلی با داشتن سرمایه اجتماعی و کارشناسان محلی، بنیان های حکمروایی محلی را در راستای
چشماندازسازی محیط مطلوب خود و تنظیم خواست جمعی، فراهم میسازند.
– فرآیندمحوری (به منزله تقدم بخشی به تصمیمات راهبردی و اتخاذ تصمیمات عملیاتی مبتنی بر فرآیندهای
ادغام پذیر Integration)
برنامه ریزی منعطف و اصلاح پذیر مبتنی بر تفکیک و اولویت بخشی به تصمیمات، در مقیاس و سطح پوشش
آنهاست. تصمیمات مقیاس استراتژیک و سطح شهر معطوف به چالش های کلیدی شهر و محورهای چشم-
انداز است که در اولویت قرار دارند، تصمیمات عملیاتی و موضوع محور متکی به اطلاعات شهودی مبنا و
عینیت مکان می باشند که در ذیل تصمیمات استراتژیک و در اولویت بعدی اتخاذ میشوند.
فرآیندهای عملیاتی زیرمجموعه فرآیندهای راهبردی، به گونه ای هم پیوند دارای ویژگیهای ادغام پذیری و یکپارچه سازی هستند.
اولویتهای قطعیت یافته در ارزیابی های محله محور که با ضرورت تغییر تصمیمات مقیاس استراتژیک همراه
شوند، فرآیند ارزیابی و بازنگری پایین به باال را طی میکند.
– سیاست محوری (به منزله تغییر ماهیت خروجی اسناد برنامه توسعه از محتوای طرح محوری به محتوای
تصمیم سازی و سیاستگذاری)
سیاستگذاری مهمترین مولفه رویکرد فرآیندمحور است که به منظور پرهیز از محتوای قطعیت گرای اسناد
طرح محور و ایجاد انعطاف در برنامه توسعه، مالک عمل قرار می گیرد و طی آن محتوای توسعه در قالب
مجموعهای از اهداف و سیاستها در فرآیندها و محورهای مختلف تدوین میگردد. در سطح فرآیند راهبردی
(سطح شهر) محتوای سیاستگذاری مجموع های از اهداف کلان و راهبردهای دستیابی به آنها در محورها
و موضوعات کلیدی است. بخشی از راهبردها در این فرآیند ماهیت مکانی دارند که بنیان انضباط فضایی را
تشکیل می دهند.
۴. در فرآیند عملیاتی (سطح پهنه) مجموع های از اهداف خرد و سیاستهای عملیاتی موضوع -محور در راستای حصول اهداف، بنیانهای چارچوب های توسعه پهنه ای را تشکیل می دهند.
در مقیاس مکانی، اهداف اجرایی، راهنماها و کدهای طراحی مالک عمل خواهد بود.
– محوریت هویت و کیفیت (هویت و کیفیت مولفه های سازنده ذات مکانند که بنیان های تمایزات و توانمندی-
های محیطی را تشکیل میدهند)
خصائص بارز مکان ها، سرمایه های پایدار محیط های شهری هستند و بنیان های چشمانداز توسعه را تشکیل
می دهند که به علت عدم شناخت و درک درست در اسناد توسعه شهری فعلی همواره دستخوش محو و
نابودی تدریجی قرار گرفته اند. باید توجه داشت که کیفیت و قابلیتهای نهفته در مکان منشا اتخاذ تصمیم
در خصوص انتخاب عملکرد و فعالیت است که این فرآیند در اسناد توسعه نادیده گرفته شده است.
مولفههای ذات مکان، منشاء تصمیم سازی از مراحل چشماندازسازی تا اسناد عملیاتی و اجرایی هستند.
ضوابط کنترل و راهبر توسعه در غیاب شناخت و درک جامع از هویت و کیفیت و تمایزات مکانی از عوامل
محو و تضییع آن به شمار می رود. حضور و انعکاس این مهم در فرآیندهای توسعه متناسب با مقیاس مداخله،
محتوای متفاوتی را رقم میزند، که تضمین کننده حفظ و ارتقاء ارزشهای تاریخی، کارکردی و هویتی پهنه ها
و مکانهای شهری خواهد بود.
این پدیده که ماهیتا فرآیندمحور و سیاستمحور است، بنیان راهنماهای “موضوعی” و “موضعی” را تشکیل
می دهد و با اسناد قطعیت گرا و طرح محور سازگاری ندارد.
– محوریت پایداری (به منزله حفظ و ماندگاری منابع طبیعی و زیست محیطی، حذف و تقابل با انواع آلودگی های
محیطی، مانایی و تداوم کیفیت های محیط کالبدی، اجتماعی و فرهنگی)
حضور و سالمت منابع محیط زیست همچون آب، خاک، هوا و گیاه، بنیان و تضمین کننده سالمت و پایداری
جوامع انسانی را رقم می زنند، تداوم حضور این منابع حیاتی در گرو توجه و سیاستگذاری برای این منظور
در فرآیند توسعه شهری است. کربن زدایی از هوا، جلوگیری از آلودگی آب و خاک و پرورش نباتات نیازمند
تدوین استراتژی های حفظ و مانایی آن در برنامه توسعه شهر است.
توجه ات پایداری علاوه بر محیط طبیعی شامل توجهات محیط انسانی همچون کیفیت های اجتماعی،
ادراکی، کالبدی و عملکردی نیز می گردد.
چالش اصلی “نگرش جامع و روش نوین”، چگونگی یکپارچه سازی و پروسه تلفیق مولفه های فوق در یک فرآیند
پویا و پایدار است. بدیهی است انعطاف و اصالحپذیری در فرآیند پایش سهم مهمی از این پروسه را تشکیل
می دهد.
۵
پایداری ارزشها و توانمندیها، حفاظت و تداوم قابلیتها در کلیه ابعاد محیطی، کالبدی ، اجتماعی و معنایی در
رأس اهمیت قرار دارد.
جامعه حرفه ای معتقد است شرایط اجتماعی و تحوالت فرهنگی و رفتاری به ویژه سبک زندگی شهروندان
واجتماعات محلی و مطالبات ایشان از محله و فضای شهری، به گونه ای متحول گردیده که برنامه ریزی توسعه
شهری با شیوه های کنونی ، بویژه در قالب مصوبه سال ۱۴۰۰ شورایعالی تحت عنوان نگرش جامع و روش نوین،
فاقد سازوکار الزم جهت پاسخگویی به آن است. از این رو، بنا دارد توجه کارگزاران و مسئوالن ذیربط به ویژه در
دولت و سازمان برنامه و بودجه را به ضرورت بازنگری در مصوبه مذکور و مشارکت فعال همه ذی نفعان در تدوین
سند جایگزین و بومی برنامه ریزی فضایی توسعه کیفی شهرها جلب نماید.
تنظیم خبر: یسرا مرادی