جواد طباطبایی :هرچه در این بحث پیش رفتم، بیشتر متوجه شدم که ما نهتنها نمیدانیم ایران چیست، بلکه در سالهای اخیر، این ندانستن دیگر پرسشی هم ایجاد نمیکند. تکیه زدهایم به مخده های ایدئولوژیک که بسیار گرم و نرم اند و بسیار راحت آنجا لم دادهایم و این ایدئولوژی و لم دادن، اجازه نمیدهد که اصلا تکانی بخوریم. گویی همه چیز را میدانیم و هر گروه، نوعی ایدئولوژی دارد که گویی در آن همه چیز توضیح داده شده است. مثل ان استاد تاریخ دانشگاهی که دکترا میدهد در میان هفتصد نفر میگوید،اینکه شما ،ایران ایران میکنید، ایران ساخته رضا شاه است! اما دانشگاه در این نظام ایدئولوژیک اصلا نمیداند ایران کجاست؟ رشتههایی از کلیات را به هم بافته است که: بله! ما پیش میرویم و جهان اسلام باید بیدار بشود و چنان که اقبال لاهوری گفته است… هیچ مشکلی هم جز این نیست. حالا هرچه پیشتر میرویم ، عقبتر میافتیم.
حداقل از سال ۱۳۰ وقتی ابن مقفع کتاب «نامه تَنسَر» را از پهلوی به عربی ترجمه کرد، کلمه ایرانشهر را بهکار برد. ابن اسفندیار هم که شش هفت قرن بعد، آن را ترجمه کرد، کلمه ایرانشهر را در متن بهکار برد. ما فقط همین ترجمه را در اختیار داریم ،نه متن پهلوی ونه متن عربی آن را داریم. متن فارسی هم از روی متن عربی ترجمه شده است. به هر حال، ما حداقل هزار و سیصد سال است که این کلمه را داریم. اگر استاد تاریخ ما و دیگران مراجعه کنند، در تمام نوشتههای قدیمی اعم از این که عربها یا ایرانیها نوشته باشند، از هرجای جهان اسلام که به زبان عربی نوشتند، در همه آنها، ایران تنها نام مشخص تاریخی است با حدود و ثغور بسیار مشخصش که در تاریخ تکرار شده است. در اطراف ما و ۱۳ یا ۱۴ کشوری که ما را احاطه کردهاند، وقتی که نام ایران در متون میآمد، هیچکدام از این کشورها فرهنگ و تمدنی ایجاد نکرده بودند و حدود و ثغور مشخص نداشتند . اغلب همسایههای فعلی ایران، اسمشان را هم از فارسی گرفتهاند. مثلا پاکستان که نبود؛ نام پاکستان هم فارسی است؛ فقط ترکیه اسمش ایرانی نیست ولی کشور جدیدی است که اسمش قبلا اصلا این نبوده است. از این نکته بود که من نتیجه گرفتم ایران یک موضوع مهم مورد بحث علمی است و در مورد ایران میشود بحث علمی کرد.
باید توضیح داد که ایران چه است؟
همچنان که بحث من پیش میرفت، بیشتر متوجه این مسأله میشدم که موضوع و مسأله بودن ایران، دقیق نیست یعنی هم این که ایران موضوع ما است فعلا روشن کردنش خیلی آسان نیست و هم این که «ایران مسأله است»، چندان دقیق نیست. چون علم جدیدی در غرب ظاهر شد، که علم توسعه است و در ایران خیلی باب روز است و زیاد هم دربارهاش صحبت میشود. توسعه اصلا چه علمی است و چه میکند؟ چرا در غرب، علم توسعه آلمان نداریم و علم توسعه فرانسه نداریم یا علم توسعه آمریکا نداریم، ولی علم توسعه جهان سوم داریم؟ علتش این است که وقتی آنها توسعه یافتند، در حال توسعه بودند و توسعه هنوز اسمی نداشت، چون دینامیزم تمدنی آنها، آنها را پیش میراند. سپس ،برخی از کشورهای غربی، چیزی را در دینامیزم تاریخی خود تشخیص دادند و آن را توسعه نامیدند، خودشان را تبدیل کردند به کاروانسالار جهانی توسعه. گویی که همه دنیا باید خودشان را با غرب اندازه بگیرند. چون وقتی آنها پیش میرفتند، ما در خواب بودیم!
البته که ایران هم مثل همه کشورهای دیگر مسأله دارد ولی اگر همه مسائل آن را هم حل کنیم، باز مشکل ایران حل نشده میماند یعنی این مسأله که منطق این کشور متفاوت، چه است را ما هنوز نمیدانیم و نمیتوانیم دقیق بگوییم در ایران چه اتفاقی افتاده است. این را هنوز دقیق نمیدانیم. سعی میکنم دو سه جمله هم در این مورد اشاره کنم و بگویم که چرا گفتم مشکلِ ایران داریم. در ایران، مسأله که زیاد داریم: اعتیاد داریم، فحشا داریم ، نهادهای ناکارآمد داریم، آدمهای ناکارآمد داریم، همه اینها هست، اما اینها قابل حل هستند یعنی شما میتوانید تا حد زیادی ،بسیاری از این آسیبهای اجتماعی را که موجب توسعهنیافتگی ماست، رفع یا حل کنید. اگر ما دولتی کارآمد داشته باشیم که بداند چه باید بکند، این مسایل را با سیاستگذاری و برنامههای درست حل میکند.
اما مشکل ایران چیز دیگری است که این مشکل را دولت نمیتواند حل کند و اینجا دیگر مسأله، دولت نیست، سیاستگذاری نیست؛ ایران، مشکل یا مسأله است یعنی ایران کشوری است که نامش بسیار زود در تاریخ ظاهر شده است و این نام، تداوم هم پیدا کرده است و از دوره هخامنشی تا ساسانی به نوعی، از ساسانی تا آغاز دوره اسلامی به نوعی دیگر، و بعد از آن باز به نوعی متفاوت، بیان شده است. حداقل میدانیم از آغاز دوره ساسانی تا امروز، اینجا اسمش ایران بوده است. ما نه در غرب جایی داریم که اسمش اینقدر تاریخ طولانی داشته باشد نه در اینطرف دنیا. مثلا در اروپا،که کشورهای جاافتاده و مستقری هستند اما همه انها بعد از دوره رومی پدید آمدند. در آن دوره، بخش مهمی از اروپا رومی بود و بیرون آن، همه جا محل توحش یا بربرها تصور میشد. به اصطلاح خودشان، مسیحیت آمد و امپراتوری مقدس مسیحی ایجاد شد. عمده کشورهای اروپایی در درون حکومت مسیحی زندگی میکردند و اسم مشخصی نداشتند و جزوی از امت مسیح بودند. زبان رسمیشان لاتینی بود و تا مدتها بعد از آن زبان علمیشان هم زبان لاتینی بود و ماند. کشورهای خیلی مهم اروپای غربی، مجموعه اقوامی بودند که در آنجا زندگی میکردند و همه آنها زبانهای محلی قومی داشتند و هیچکدام از آن زبانها جزو زبانهای علمی نبود یا زبان مهمی به حساب نمیآمد. هیچ متن مهمی از آنها تا قبل از قرن ۱۳ و ۱۴میلادی نداریم. نه از آلمانی، نه از فرانسوی و نه از انگلیسی، نوشته خاص و چیز مهمی نداریم؛ جز بعضی ترانهها و آوازهایی که مثل عاشیقهای ما میرفتند و میخواندند، چیزی دیگری نداریم.زبان علمی فقط لاتین بود، مانند عربی برای ما. اما عربی از همان آغاز همانطور که گفتم در کنارش فارسی را داشت. در اروپا مطلقا این اتفاق نیفتاد. هیچکدام از زبان ها ،زبانی در کنار زبان لاتین نشدند. از زمانی که بین قرن ۱۳ تا ۱۴ اول در ایتالیا و بعدا در کشورهای دیگر در قرنهای ۱۵ و ۱۶ زبانهای جدید رایج شدند، این کشورها بهتدریج خودشان را از درون امت مسیح یعنی از درون خلافت کلیسا بیرون کشیدند و لازم شد خودشان را به عنوان ملت تعریف کنند و برای همین بود که لازم شد زبان ملی داشته باشند. اروپا حدودا از قرن ۱۵ و ۱۶ و از رنسانس به بعد، اروپایی شد که ما امروز میشناسیم و این کشورها را قبل از قرن ۱۵، نمیتوانیم جداگانه بشناسیم چون درون خلافت مسیحیت بودهاند.
در جهان اسلام هم خلافت بود اما ایران در آن نبود. بخش مهمی از کشورهایی که امروز به آنها میگوییم کشورهای عربی، درون آن خلافت بودند و نام جداگانهای نداشتند. بنابراین اینها هیچکدام هنوز ملت نبودند. یعنی مصر، مراکش، سوریه و… اینها هیچکدام ملت نشدند بلکه اینها جزوی از امت اسلامی بودند. ما از همان آغاز وارد مدار خلافت نشدیم و خودمان را به عنوان ملت فهمیدیم یعنی خودمان را جزو امت ندانستیم. مسلمان دانستیم ولی جزو امت مسلمان نبودیم. این موضوع اثرات خیلی عجیبی برای تحول در ایران پدید آورد. از اینجاست که من سعی کردم در سالهای اخیر توضیح بدهم که ما اولین ملتی هستیم که خودمان را با مفهوم ملت فهمیدیم. اگر چه کلمه جدید است اما ما پیش از کلمه جدید ملت، به مفهوم ملت خود را میفهمیدهایم.
*سخنرانی دکتر طباطبایی در رشته نشست های ایرانشهری