جمعه , ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۳:۲۸ قبل از ظهر
  • کد خبر 1495
  • امکان فروپاشی چین

    پیش بینی توسعه، پیش بینی فروپاشی،  آیا چین هم به سرنوشت شوروی دچار خواهد شد

    در اواخر دهه ۱۹۶۰ اقتصاد دانهای زیادی پیش بینی می کردند که در سال۲۰۰۰ و با شروع قرن بیست و یکم اقتصاد شوروی در تولید ناخالص ملی از آمریکا پیشی بگیرد و بسیاری از برنامه ریزان توسعه در جهان سوم شیفته برنامه ریزی دقیق و جزیی نگر روسها در توسعه اقتصادی بودند و آن را بارها به سیاستمدران توصیه می کردند – همین سازمان برنامه و بودجه خودمان هم کم از این شیفتگان توسعه برنامه گرایانه در دهه ۴۰و۵۰ کم نداشت و از اصلاحات ارضی تا ملی شدن بسیاری صنایع تحت تاثیر این نگرش صورت گرفت – بگذریم ، در باب شوروی همه دیدم شد آنچه شد ، تا نشان دهد در ریاضی وار ترین علم از علوم اجتماعی هم نباید خیلی بر پیش بینی های دور ودراز وقعی گذاشت. اکنون نیز اقتصاد چین چنان وضعیتی دارد و سرعت توسعه اش یاد آور شوروی آن دوران است ، اما آیا واقعا چین خواهد توانست جای ایالت متحده بعنوان بزرگترین اقتصاد روی زمین را در آینده نزدیک بگیرد و حتی فراتر از آن ابر قدرت جهان پسا آمریکایی شود ؟ جواب از سنخ همان پیش بینی های کذایی خواهد بود . توسعه چین در پی سیاستهای در های باز « دنگ شیائو پنگ» در دهه ۸۰ آغاز شد ، چین فاصله گرفته از شوروی در ۷۰ به گسترش روابطش با آمریکا در بازه ایی بین ۷۲تا۷۸ روابط خود را با امریکا بهبود بخشید و کم کم از شووروی فاصله گرفت ، ماجراهای دهه ۹۰تا امروز را همه می دانیم آهنگی باثبات از رشد سریع اقتصادی نرخی بین ۷تا۱۰ درصد تا به امروز ، توسعه روز افزون هر مواهبی برای کشور داشته باشد عمیقا ساختارهای اجتماعی و فرهنگی جامعه را دستخوش دگرگونی های بنیادین می کند و این یعنی بحرانهای جدید برای جامعه و دولتمردان که هر کشوری باید با آنها روبرو شود ، خواه سر بلند از آنها بیرون بیاید خواه شکست بخورد ، در توسعه چین برخلاف شوروی عاملی که نقش بسیار زیادی دارد، سرمایه گذاری و تکنولوژی برتر غربی است ، شوروی بدلیل ملاحظات ایدئولوژیک و سیاسی در دوران استالین که صنعتی سازی گسترده را تجربه می کرد از دو عامل فوق محروم بود که در نتیجه با استفاده از تکنولوژی از رده خارج شده کشورهای مرکز و کار طاقت فرسای کارگران در کارخانه ها و مصرف اندک کالای های مصرفی توسط جامعه علیرغم تمام نتایج فاجعه باری که داشت تا حد زیادی این نقیصه را جبران می کرد. این الگو اگرچه باعث می شد شوروی همیشه چند گام در سطح تکنولوژیک کالاهای تولیدی اش از غرب عقب تر باشد اما استقلال و قدرت مانور سیاسی بالایی برای ماجراجویی در سایر حوزه ها به آن دولت می بخشید ، چین برخلاف شوروی با تکیه بر کارگر ارزان قیمت ، قوانین سهل گیرانه در امر محیط زیست توانست تکنولوژی و سرمایه غربی را راهی کشور خود کند ، تکیه بر سرمایه گذاری خارجی اگرچه مزایای زیادی برای چین دارد اما باعث وابسته تر شدن اقتصاد چین به اقتصاد جهانی و در نتیجه پایین تر آمدن قدرت مانور چین در مناقشات بین المللی با غرب شد ، بطوری که چین برای حفظ جریان سرمایه گذاری خارجی در دو دهه اخیر سیاست خارجی کامل محتاط و محافظه کارانه ایی نسبت به دوران قبل از شروع فرایند توسعه اتخاذ کرده است بعلاوه نه تنها نیمی از محصولات صنعتی در چین با سرمایه گذاری غرب تولید می شوند بلکه بزرگترین بازار صادرات کالای چینی نیز بازاز ایالات متحده است که وابستگی مضاعف اقتصاد دو کشور به یکدیگر حکایت دارد .

    توسعه چین مبتنی بر تولید انبوه کالاهایی که در کشورهای مادر از رده خارج شده حساب می شوند یا ارزش تولید ندارند اقتصاد چین را بصورت یک اقتصاد همیشه وابسته به تکنولوژی خارجی نگه می دارد ، دوره  شکوفایی اقتصاد چین احتمالا یک تا دو دهه آیند طول خواهد کشید زیرا با بزرگتر شدن حجم اقتصاد رشدهای بالا نیز کمتر و کمتر می شوند و از رشد ۷تا۸ درصدی به رشد ۲ تا۳ درصدی –همچون اقتصاد امروز امریکا – ضعف دیگر چین همان نقطه قوت امروز آن است یعنی جمعیت بسیار بسیار زیاد ، اگرچه جمعیت زیاد می تواند کارگر ارزان به تعداد فراوان در اختیار صنایع قرار دهد اما با رشد اقتصادی و گسترش رفاه در جامعه ، بهره مند کردن همه جمعیت از رفاه قابل قبول کار سخت و تقریبا غیرممکنی است چین بیش از ۴ برابر امریکا جمعیت و نصف آن تولید ناخالص ملی دارد یعنی درآمد سرانه هر چینی یک هشتم هر امریکایی است ، چین هر چقدر هم توسعه پیدا کند بازهم سر همان دوراهی که شوروی درگیرش بود خواهد رسید : اگر بخواهد به قواعد بازار آزاد تن دهد بخشی از جامعه به رفاهی قابل قبول در حد متوسط جهانی دست خواهند یافت حدود حداکثر ۳۰۰تا ۴۰۰میلیون نفر و این بدان معنا است که دو سوم کل جمعیت نخواهند توانست بهره ای جندانی از توسعه اقتصادی ببرند و این یعنی شکاف عظیم درآمدی در جامعه و به تبع آن آشوب ها و تنشهای طبقاتی ، اگر چین راه حل دوم را انتخاب کند و وارد مرحله عدالت توزیعی شود هم نتیجه اش می شود دخالت بیشتر دولت در اقتصاد، فرار سرمایه ها و ترس سرمایه داران داخلی که منجر به افت شدید رشد اقتصادی و رکود کابوس وار برای اقتصاد خواهد شد . نقطه ضعف سوم که از دو فاکتور بالا مهمتر است و کمتر به چشم می آید ضعف شدید تکنولوژیک چین در مقابل اقتصاد تکنولوژیک محور امریکاست ، اگر در اقتصاد امریکا در دهه ۷۰و۸۰ شرکتهای فولاد و خودرو سازی در اوهایو و شیکاگو و دیتروید قلب اقتصاد آن کشور بودند و در فرایند جهانی سازی بسیاری از این شرکت ها کارخانه های خود را به کشورهای جهان سوم منقل کردند و شغل های بسیاری از بین رفت و شهرهای چون دیتروید و کلیولند و کلمبوس تا مرز ورشکستی پیش رفتند اما با شبفت کردن بسوی تکنولوژی های پیشرفته تر و با ارزش افزوده بالاتر چون تولید دانش، کامپیوتر و فناوریهای نظامی و… پویایی و رشد اقتصاد کشور حفظ شد اگر کارخانه های جنرال موتورز در دیتروید بسته می شدند بجای آن کارخانه های لاکهید و بویینگ میلیونها شغل ایجاد می کردند و اگر صنایع فولاد اوهایو نابود شدند در عوض در کالیفرنیا و سیلیکون ولی آینده شکل می گرفت . شکاف تکنولوژیک امریکا با سایر قدرتهای صنعتی هم قابل توجه است چه برسد به اقتصاد های نوظهوری چون چین و هند و برزیل ، ۶۳ درصد تکنولوزیهای جدید توسط شرکتهای امریکایی خلق می شوند یا بهبود پیدا می کنند درحالیکه کشور بعدی آلمان با ۱۲ درصد و ژاپن با۸ درصد قرار دارند – اختلاف امریکا با اقتصادهای صاحب تکنولوژیکی چون آلمان و ژاپن هم قابل توجه است –کره جنوبی ۲درصد و چین حدود یک درصد ، در صادرات هم همین وضع حاکم است ۶۰تا ۷۰ درصد صادرات چین کالاهایی با تکنولوژی و ارزش افزوده پایین هستند و صادرات کالای های با تکنولوژی high tech کمی بیشتر از یک درصد از کل صادرات چین است در حالیکه همین نسبت بصورت برعکس برای اقتصاد امریکا صادق است ( ۶۳ درصد صادرات با تکنولوژی بالا) ، چین هنوز در بازارهای با تکنولوژی متوسط هم حرفی برای گفتن ندارند مثلا خودروساری این کشور هنوز از ساختن یک خودروی متوسط در کلاس جهانی با موتور داخلی ناتوان است و حتی از خودرو سازی چون کره جنوبی که خود نسبت به آلمان و ژاپن خودروسازی درجه دو به شمار می آید نیز چند دهه عقب تر است تکلیف آلمان یا ژاپن دیگر مشخص است !

    اهمیت تکنولوژی پیشرفته زمانی هویدا خواهد شد که بدانیم بخش اعظم جنگ افزارهای امروزین وابستگی زیادی به توسعه یافتن اینگونه تکنولوژیها دارند و اگر کشوری بخواهد در عرصه روابط بین الملل حکم فرمایی کند باید از نظر جنگ

    افزاربرتری بی چون چرایی بر رقبا داشته باشد نه اینکه مونتاژ کار تکنولوژی درجه دو روسها باشد آنهم در بهترین حالت ، سایر اقتصادهای به اصطلاح نوظهور هم وضعشان از چین چندان بهتر نیست ، مهمترین صادرات صنعتی برزیل همانند خودرو و فولاد این کشور با سرمایه گذاری آلمان و مونتاژ تکنولوژی نسل پیش خود رو سازی این کشور صورت می گیرد ، از بروکراسی فاسد و ناکارامد ، ساختار سیاسی متصلب و عدم تجربه این کشورها در امور بین الملل و نهاد های پولی و مالی جهان که خود حدیث هفتاد من کاغذ است نیز بگذریم ، هند عملا در سیاست خارجی خود بخصوص بعد از فروپاشی شوروی بالانس بین شرق و غرب را رها کرده و بدلیل تنشهای مرزی که با چین داشت به سمت آمریکا گردش کرده و احتملا در آینده نزدیک مهمترین متحد آمریکا در جنوب آسیا خواهند بود بعلاوه ساختار دمکراتیک تر قدرت در هند مواجهه آن کشور با بحرانهای ناشی از توسعه راحت تر کرده ، اقتصادهای مانند چین دیر یازود وارد دوراهی موسوم به « دوراهی سیاستمدار» خواهند شد ، یعنی توسعه اقتصادی و رفاه منجر به خواست طبقات اجتماعی برای باز توزیع دوباره قدرت سیاسی حزب حاکم همراه خواهد بود در اینجا چین نه نهاد ها و احزاب دمکراتیک حاکم بر هند را دارد و نه فشار آمریکا بر کره جنوبی برای دمکراسی سازی را ، و راه دوم که احتمالا سرنوشتی مشابه شوروی خواهد بود ، چه کسی حتی در اواخر دهه ۱۹۸۰ به فروپاشی شوروی حتی فکر می کرد ؟!!!

    *برگرفته از کانال شخصی محمد محبی

     



    مطلب پیشنهادی

    طرح ترافیک ۴۰ ساله تهران نیازمند جراحی

    طرح ترافیک ۴۰ ساله تهران نیازمند جراحی

    سالهاست که مدیران شهری برای کنترل ترافیک و تسهیل در تردد طرح ترافیک را در معابر مرکزی تهران اجرایی می‌کنند، طرحی که حالا با گذشت چهار دهه از اجرای آن به لزوم بازبینی و تغییرات این طرح اشاره می‌شود.

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *