چهارشنبه , ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۹:۳۰ بعد از ظهر
  • کد خبر 4157
  • مواجهه بدون تئوری" با مسائل شهری
    مواجهه بدون تئوری" با مسائل شهری

    مواجهه بدون تئوری با مسائل شهری

    (عبدالصمد محمودی- دکتری ارتباطات و معاون مدیرکل امور شهری استانداری) "مواجهه بدون تئوری" با مسائل شهری راهی پیش پای شهرداران ما برای حل مشکلات نمی گذارد

    برزن نیوز:زمانی که انقلاب فرانسه اتفاق افتاد تعدادی از فلاسفه و متفکرین آن زمان شروع به تئوری پردازی در خصوص انقلاب و پیامدهای آن کردند، عده ای چون ژان ژاک روسو و الکسی توکویل و دیگران به تمجید از آن پرداختند و تعدادی دیگر چون ژوزف دومستر، ادموند بورک و سایرین نیز به نقدهای شدیدالحن علیه آن روی آوردند. اما از میان همه این نقدها و تمجیدها، تحلیل توکویل بیشتر به موضوع این یادداشت مرتبط است. به همین خاطر به گوشه هایی از آن در اینجاشاره می کنیم.
    توکویل در تحلیل انقلاب فرانسه و پیامدهای آن اشاره می کند که با این انقلاب، تاریخ فرانسه به “قبل” و “پس از” آن تقسیم شد. وی در توضیح این امر اشاره می کند که علت این مساله به تفاوت در مبادی و مبانی سیاست ورزی در پیش و پس از انقلاب فرانسه برمی گردد.
    چرا که سیاست پیشا انقلابی ریشه در اقتدار شاهان و رابطه خدایگان-بندگی داشت در حالیکه سیاست پساانقلابی بر شانه های مردم استوار گشته بود. به همین خاطر، با مبانی پیشا انقلابی امکان تاسیس سیاست در زمان پساانقلاب نبود. در نتیجه تدبیر مسائل پسانقلاب مستلزم تاسیس سیاست نوآیینی بود.
    با این مقدمه باید گفت که الزامات مدیریتی هر عصری نیز با دوره پیش از آن متفاوت است و با انگاره های پیشین نمی توان چندان به تدبیر در حال پرداخت.نگاهی به دو سه دهه پیش به ما نشان می دهد که فرآیند بوروکراسی کاملا به صورت کاغذی و کاملا از بالا به پایین بود و چندان نیز سیستم سازی در آن جایگاهی نداشت.
    همچنین “بوروکراسی کاغذی”(تعبیر از بنده است) دیروز چندان برای مفاهیمی چون زمان، کارمند دون پایه و خلاقیت اعتباری قائل نبود و این شاید با ذات او نیز همبسته بود اما “بوروکراسی بیتی bit”(تعبیر از بنده است) امروز همذات و همبستر زمان، رابطه افقی و خلاقیت است و چونان که مدیری به اهمیت این عوامل پی نبرد قطعا نخواهد توانست حامل پیام کارآمدی برای بوروکراسی باشد.

    باید توجه داشته باشیم که در “عصر تکنیگی فناوری” امروز، بواسطه سرعت تغییرات، واقعیت در حال پیشی گرفتن از تخیل و تصورماست. امروز توسعه در فناوری های ارتباطی، نانوتکنولوژی، بایوتکنولوژی و هوش مصنوعی و کاربرد آن ها در صنایع تولیدی و خدماتی هوش از سر انسان می پراند. علومی که در حال زیر و رو کردن واقعیت زندگی روزمره و کاری انسان هاست و بالطبع امور شهری را نیز دگرگون خواهد کرد.
    سوال این است که مدیران شهری ما که عمدتا پرورش یافته مکتب پیشافناوری هستند، چگونه و به چه میزان می توانند در مدیریت امور شهری ما از این فناوری ها و قابلیت های آن ها استفاده کنند؟ آیا در ذهن آن ها می توان جایی برای استفاده از فناوری کلان داده(big data) برای کنترل و کاهش ترافیک و بسیاری از امور دیگر پیدا کرد؟ آیا زمان آن فرا نرسیده که این دوستان برای مد‌یریت ترافیک، بجای پهن کردن بیشتر خیابان ها و احداث پل ها و کوچکتر کردن حوزه های عمومی به استفاده از این فناوری ها روی بیاورند؟ آیا روحیه و علاقمندی جوانان عصر امروز جایگاهی در سیاست های مدیریت شهری آن ها دارد یا انصافا امور شهر بر همان پاشنه می چرخد و ما همچنان شاهد مهندسی سازه و بتن بوده و خواهیم بود؟! سوال این است که فناوری های اطلاعاتی چه جایگاهی در امر شفافیت مدیریت امور شهری و جذب مشارکت بیشتر مردم در راهبری امور شهری دارند؟ آیا مباحث مربوط به تغییر اقلیم و خشکسالی توانسته اندکی در بازنگری در سیاست های مدیریتی فضای سبز و مصرف آب در شهر تحت مدیریتمان تاثیری بگذارد؟ و الی آخر.
    واقعیت این است که ما همچنان درگیر امر روزمره در بوروکراسی کاغذی هستیم. هنوز به الزامات مدیریت امور شهری در عصر جدید پی نبردیم. شهر را چونان مدیران پیش از خود با عینک سازه و بتن و تکثیر فضای سبز در اوج بحران آب و… می بینیم، شاید احساس میکنیم زمان کوتاه است و باید ردپایی ملموس از خود بجای گذاشت، و از آنجا که پل و خیابان و فضای سبز و مگامال و….، بیشتر از سیستم سازی و استفاده از فناوری دیده می شوند، سراغ اولی را می گیریم.
    اگر از بنده حقیر علت مساله و نهادینه شدن چنین روندی را جویا شوید، خواهم گفت که یکی از علت های اساسی آن، نه در سن مدیران(چرا که معتقدم باید بر شانه بزرگان ایستاد تا بتوان افق ها را دید)، بلکه در عدم تسلط آن ها با مبانی جدید تئوریک مدیریت امور شهری و شهرسازی در عصر حاضر است.
    به عبارت دیگر، عمده شهرداران ما صرفا تکیه بر تجربیات دارند و نوع مواجهه آن ها با امور بدون تئوری است.
    بالطبع “مواجهه بدون تئوری” نیز در بهترین حالت می تواند امتداد راه گذشته باشد و راهی نو فراروی مشکلات ما در امور شهری نمی گشاید.



    مطلب پیشنهادی

    پیشنهاد جایگزینی پوشش چمن در بوستان ها و معابر شهری

    پیشنهاد جایگزینی پوشش چمن در بوستان ها و معابر شهری

    مرتضی حیدریان نجفی کارشناس اطلاعات مکانی

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *