شنبه , ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۹ بعد از ظهر
  • کد خبر 551
  • نقش سرمایه اجتماعی در توسعه روستایی

    سرمایه اجتماعی

    می‌دانیم که انسان‌ها موجوداتی هستند که یاد گرفته‌اند بصورت جمعی زندگی نمایند و بجز مواردی انگشت شمار و بعضاً بر حسب اجبار تک زیستی انسان‌ها در هیچ کجای دنیا گزارش نشده است.

    اجتماعات انسانی نیز بر حسب امکانات موجودی که قابلیت بهره‌برداری مشترک را داشته باشند و همچنین روابط مشترک و کنش‌های متقابل انسان‌ها پایه‌گذاری شده است کما اینکه می‌بینیم بسیاری از جوامع اولیه در نقاطی تشکیل شده‌اند که قابلیت‌های ایجاد آبادانی را داشته است و کسانی این اجتماعات را تشکیل داده‌اند که نسبت به یکدیگر تعلقات ذهنی و فکری خاصی داشته‌اند. به طور کلی می‌توان گفت: دارایی‌ها و ثروت‌های عمومی این افراد باعث گردهم آمدن آنان شده است. و به عبارتی سرمایه‌های موجود است که باعث تشکیل گروه‌ها و اجتماعات مختلف می‌گردد.

    بطور کلی هر جامعه دارای سرمایه‌هایی از قبیل سرمایه‌های اقتصادی، سرمایه‌های انسانی و مبحثی به عنوان سرمایه‌های اجتماعی می‌باشند.

    فرض را بر این بگیریم که این سرمایه‌های نامبرده همه با یک اهمیت مساوی در یک اجتماع نیاز باشند. پس می‌توان این سرمایه‌ها را در قالب یک حجم هندسی همگونی تصور نمود که به سه قسمت مساوی تقسیم شده باشد. حال قبل از ارائه تعریف مشخصی از سرمایه اجتماعی برای درک بهتر آن بد نیست نمونه ای را از یک جامعه روستایی در نظر گرفته و اشکال و اهمیت سرمایه‌های مختلف نامبرده را در این جامعه مد نظر قرار دهیم.

    سرمایه اقتصادی برای یک جامعه روستایی عبارت است از زمین کشاورزی، آب، ماشین‌آلات و ادوات تهیه زمین (ادوات کاشت، داشت و برداشت محصولات)، بذر، کود، پول و …

    برای این جامعه نیز سرمایه انسانی عمومی، عموم مردم روستا اعم از کودکان، جوانان، بزرگسالان و کهن سالان هستند که آنان نیز یکسری اطلاعات عمومی کم یا متوسطی را در زمینه کشاورزی دارا می‌باشند و سرمایه انسانی متخصص نیز افرادی هستند که بصورت تخصصی اقدام به کشاورزی می‌نمایند اعم از کسانی که این تخصص را بصورت تجربی کسب کرده یا بطور علمی به این تخصص دست پیدا کرده‌اند و شاید هم از هر دو طریق و به هر حال در اجرای آن دخیل می‌باشند.

    مسلم است که سرمایه انسانی در اولویت جلوتر و اهمیت بیشتری نسبت به سرمایه اقتصادی قرار دارد چون اگر سرمایه اقتصادی بطور کامل وجود داشته باشد ولی سرمایه انسانی در یک جامعه محدود باشد مسلماً سرمایه اقتصادی ناکارا یا کم کارآمد خواهد ماند. ولی اگر سرمایه انسانی مناسبی در آن جامعه موجود باشد کمبودهای سرمایه اقتصادی با توانایی‌های فکری نیروهای انسانی قابل رفع و جایگزینی می‌باشد.

    مثلاً در جامعه مذکور در صورت کمبود سرمایه‌های اقتصادی، نیروهای انسانی قادرند از این سرمایه‌ها به بهترین وجهی استفاده کنند مثلاً کمبود آب انسان‌ها را وادار به کشت دیم در اراضی زراعی خود می‌کند و یا اگر امکانات موجود بازده کشاورزی مناسبی نداشته باشند آنرا تبدیل به امکانات صنعتی می‌نمایند کما اینکه در بسیاری از نقاط کشورمان شاهد تشکیل شهرک‌های صنعتی هستیم و یا در بسیاری از نواحی کشور می‌بینیم که حتی خاک منطقه به دلیل ارزش‌های صنعتی در حال فروش است و انسان‌ها از این طریق در رسیدن به هدفشان که همان امرار معاش است اهتمام می‌ورزند بطور کلی می‌توان گفت که سرمایه انسانی قادر است از سرمایه اقتصادی به صورت بهینه‌ای در جهت رسیدن به اهداف خود استفاده کند. ولی…..

    توانایی نیروهای انسانی در بکارگیری سرمایه‌های اقتصادی موجود بستگی به شرایطی دارد که این شرایط را تحت عنوان سرمایه‌های اجتماعی می‌شناسیم.

    فرض کنید در این جامعه ما با یک سرمایه اقتصادی مناسب و یک سرمایه انسانی توانمند روبرو هستیم یعنی وجود زمین‌های حاصل‌خیز، آب فراوان، امکانات زراعی و باغی مطلوب و نیروی انسانی متخصص و کارا دراین شرایط در صورت وجود اختلاف بین گروههای بهره‌بردار از نحوه بهره‌برداری، یا اختلافات تقسیم اراضی و یا هر نوع اختلافی که مانع از ایجاد روابطی شود که امکانات بهره‌برداری از منابع موجود را حاصل می‌نماید آیا رسیدن به هدف یعنی بهره‌برداری از اراضی زراعی و سودآوری امکان‌پذیر خواهد بود؟

    از این مثال می‌توان نتیجه گیری نمود که یکی از شرایطی که ارتباط بین سرمایه انسانی و سرمایه اقتصادی را ایجاد می‌نماید ایجاد شبکه‌های روابط (بطور موثر) بین گروه‌ها می‌باشد و باز همانطور که گفته شد این شرط و شرایط دیگری که بعداً بدان‌ها اشاره خواهد شد عناصر سرمایه اجتماعی می‌باشند.

    پیرامون سرمایه‌های اقتصادی و انسانی صحبت‌های بسیاری شده است و مسلماً برای عموم مردم شناخته شده‌تر می‌باشند. ولی بحث سرمایه اجتماعی مبحثی است که اولین بار در سال ۱۹۶۱ توسط جین جاکوب به طور خیلی ابتدائی مطرح شد و بعد ها توسط کسانی چون پاتنام و کلمن به طور گسترده تری شکل داده شد ولی این بدان معنا نیست که قبل از سال ۱۹۶۱ هیچ یک از تئوریسین های بخش اقتصادی و اجتماعی هیچگونه نظری به این مبحث نداشته اند.

    اگر در تفکرات مکس وبر و اخلاق پروتستان وی نظر کنیم این گفته را می بینیم که « حکومت قواعد غیر اخلاقی در جستجوی منافع شخصی از طریق گرد آوری هرچه بیشتر پول یکی از ویژگی های کشورهائی است که درجه توسعه سرمایه داری و بورژووازی آنها بر طبق استانداردهای غربی هنوز بسیار پائین است . زیان کارگران پیرو مکتب لجام گسیخته حکومت آزادی کمتر از زیانهای ناشی از عملکرد تجار ی نیست که در برخورد با دیگران کاملاً غیر اخلاقی عمل می کند » « سرمایه اجتماعی و توسعه اقتصادی – ترجمه دهقان »

    این مطلب بیانگر عدم اعتماد بین فردی و نهادی در بین مردم کشورهای درحال توسعه است که مانع از پیشرفت این جوامع می شود . کمبود و یا نبود عواملی همچون صداقت , همدلی , اعتماد , رعایت حقوق دیگران و… باعث می گردد که اندکی از افراد جامعه حقوق بخش اعظمی از افراد همان جامعه را در جهت منافع شخصی خود نادیده گرفته و یا پایمال نمایند .

    دورکیم نیز که محوریت نظریاتش پیرامون نظم اجتماعی دور می زند دو عامل اصلی دگرگونی و توسعه ساختاری یک اجتماع را اندازه جمعیت و تقسیم کار اجتماعی قلمداد نموده که مبحث تقسیم کار اجتماعی اشاره مستقیم دارد به تعاملات و تماسهای هرچه بیشتر اعضای جامعه با یکدیگر و معتقد است که تعامل اجتماعی هنجاری است که رابطه مستقیمی با تعهدات و تعلقات اجتماعی دارد

    « در همین زمینه آیزنشتاد می گوید مهمترین مسئله نظم اجتماعی دورکیم اعتماد و همبستگی اچتماعی است یعنی بدون انسجام و نوعی اعتماد پایداری نظم اجتماعی ممکن نیست » « ازکیا – غفاری – نشر نی – ۱۳۸۳ »

    مسائل گفته شده بیانگر این نکته است که سرمایه اجتماعی در همه زمانها در جهت پیشرفت رشد و توسعه همه ابعاد جوامع مختلف مطرح بوده و اعتماد ، انسجام و مشارکت همگانی به نوعی دارای اهمیت بوده است هرچند که به صورت مستقیم با واژه ( سرمایه اجتماعی ) گفته نشده باشد ولی بحث اصلی پیرامون قدمت سرمایه اجتماعی نیست بلکه تاثیر آن بر روی توسعه اجتماعی است که مورد نظر می باشد .

    شکل گیری نهاد های اجتماعی مقدمه توسعه اجتماعی است و از طرفی سرمایه اجتماعی چیزی نیست بجز ارتباطات بین فردی و بین گروهی و یا به عبارتی دیگر انسجام و مشارکت بین مردم که می تواند در قالب نهاد های رسمی و یا غیر رسمی اجتماعی صورت گیرد و یا به طور غیر نهادی ایجاد شود و میزان آن نیز نسبت مستقیم دارد با میزان اعتماد بین فردی , اعتماد بین گروهی , اعتماد نهادی , صداقت , همدلی و … و یا نسبت عکس دارد با فرصت طلبی , سود جوئی شخصی و نادیده گرفتن حقوق دیگران .

    بطور کلی مفهوم سرمایه اجتماعی از دو واژه (سرمایه ) و (اجتماع) تشکیل شده است که این دو واژه به این مسئله دلالت دارند که اولاً این مفهوم ماهیتی زاینده داشته و ثانیاً فردی نمی باشد .«بیکر ترجمه الوانی»

    « سه مولفه هم که عبارتند از ( اعتماد اجتماعی ) ( انسجام اجتماعی ) و ( مشارکت اجتماعی )و همگی نیزدر یک رابطه متعامل با همدیگر قرار دارند مولفه های سرمایه اجتماعی هستند ». « ازکیا – غفاری – نشر نی – ۱۳۸۳ »

    فوکویاما می گوید « سرمایه اجتماعی مجموعه ای از هنجارها یا ارزشهای غیر رسمی و مثبت است که اعضای یک اجتماع در آن سهیم می باشند . اساساً این هنجارها باید شامل عناصر مثبت و نیکی از قبیل صداقت وفای به عهد اعتماد متقابل و… باشد » « فوکویاما – ترجمه توسلی – پایان نظم ۱۰-۱۱-۱۲ »

    « به نظر کلمن نیز سرمایه اجتماعی ترکیبی از ساختارهای اجتماعی است که تسهیل کننده کنشهای معینی از کنش گران در درون این ساختارها است » « ازکیا , غفاری – نشر نی – ۱۳۸۳ – ۲۷۸ »

    همه این تعاریف اشاره به همان مولفه های سه گانه یاد شده ای دارد که در بین تمام آحاد یک اجتماع باید وجود داشته باشد تا حلقه های مکمل مفقوده در بین سرمایه های انسانی و اقتصادی را در جهت روند توسعه آن جامعه تکمیل نماید .

    اعتماد نوعی کنش فردی است که در تعاملات و روابط اجتماعی بخصوص روابط اجتماعی از نوع افقی نمود پیدا می کند . ایجاد اعتماد در روابط اجتماعی ناشی از دوستی ها و شناخت افراد متعامل از یکدیگر است و این یعنی انتظار عمل صادقانه از طرف متعامل مقابل و التزام افراد به عدم نقض این اعتماد .

    اعتماد اجتماعی دو جزء اساسی دارد ( اول )اعتماد بین فردی و بین گروهی است بدین معنا که افراد یک اجتماع یکدیگر را و اعضای گروه های اجتماعی نیز همدیگر را مفید , صادق و با انصاف دانسته و با این دیدگاه با هم در تعامل باشند و ( دوم )اعتماد نهادی است یعنی مقبولیت , کارایی و محبوبیت دولت در بین مردم جامعه .

    مشارکت فرایندی است که در آن همه افراد متعامل در اختیارات سهیم ، از فرصتها و قدرتها بهره مند ، در نظارت بر روند رسیدن به اهداف مشترک دخیل و به طور کلی در قاعده هرم قرار داشته باشند . برای مشارکت کردن افراد در یک امر , عناصری همچون رضایت , آگاهی در امر مشارکت , اختیار داشتن در تصمیم گیری ها و مداخله در فعالیت ها امری است الزامی در صورت وجود این عناصر , افراد تنها در آن امر مشارکت داده نشده بلکه در آن امر مشارکت می کنند و خود را ذی نفع و مسئول دانسته و احساس در حاشیه بودن نمی کنند .

    انسجام نیز به معنای توافق جمعی بین اعضا و کنش گران یک جامعه است که این توافق حتی در بین خرده فرهنگ ها نیز در استفاده از حقوق شرعی افراد باید وجود داشته باشد .

    انسجام اجتماعی در صورتی در یک جامعه ایجاد می گردد که در آن جامعه اعتماد فردی , اعتماد نهادی و مشارکت اجماعی آن هم نه از نوع مشارکت دادن مردم بلکه ازنوع مشارکت نمودن آنها با میل و رغبت و آگاهی ، یعنی با وجود عناصر یاد شده آن ایجاد می گردد .

    وجود اعتماد در درون یک جامعه به افراد این امکان را می دهد که با خیالی آسوده توانایی های ذهنی و فکری خود را معطوف فعالیت های خود نموده و حتی امکان نو آوری نیز داشته باشند .

    مسلماً هرچه جامعه کوچکتر باشد انسجام آن و اعتماد بین اعضای آن جامعه نیز بیشتر میشود ( همانند یک خانواده ) ولی در اجتماعات بزرگ چون انسجام گروهی کاهش پیدا می کند اعتماد بین اعضای گروه نیز کم رنگ تر می شود . یکی از راه های بالا بردن میزان اعتماد در جوامع بزرگ وجود تشکل های غیر دولتی (NGOها) به شکل انجمن ها , اصناف , گروه ها , کانون ها , باشگاه ها و… می باشد .

    عضویت هریک از افراد یک جامعه بزرگ در این اجتماعات کوچک باعث ایجاد تشابهات فکری , عقیدتی , کاری , سیاسی و… بین اعضای آن گروه ها شده و البته عضویت هر فرد در چند گروه باعث مراودات گروه ها , اعتماد بین آنها , انسجام کل گروه های آن جامعه و نهایتاً انسجام کل اعضای آن جامعه می شود .

    به یقین انسجام بیشتر در یک جامعه و وجود اعتماد در درون آن جامعه ناشی از یکدیگرند و تشدید هر کدام باعث تشدید دیگری می شود و تاثیر این گونه اعتماد در یک جامعه می تواند اثراتی را همچون:

    ۱) خود کنترلی اجتماعی

    ۲) حمایت قوی انجمن ها از اعضاء

    ۳) انتقال سریع و کارآمد اطلاعات

    ۴) تعامل اجتماعی قوی

    ۵) تبادلات فرهنگ , علم , مهارت های فنی , تکنولوژی و سرمایه

    ۶) نوآوری و … را به همراه داشته باشد .

    با این توضیحات نتیجه گرفته می شود که با ایجاد اعتماد درون گروهی و بین گروهی می توان به سطوح توسعه اجتماعی دست پیدا نمود , یعنی اعتماد درون گروهی و برون گروهی با ایجاد انسجام اجتماعی در قالب انجمنهای غیر دولتی باعث حمایت اجتماعی می شود و این یعنی رفع تبعیض و ایجاد شرایط مساوی در کسب خدمات اجتماعی و توزیع عادلانه فرصت ها در پناه نهاد های اجتماعی یک جامعه پویا .

    ‌ ● روستا و سرمایه اجتماعی

    فقر و گرسنگی دو چالش اساسی در روستاها هستند که کاهش و رفع این چالش‏ها نیازمند تلاش و مبارزه است. بیشتر از یک میلیارد نفر از مردم دنیا زیر خط فقر زندگی می‏کنند که بیش از ۸۰۰ میلیون نفر آنها در مناطق روستایی هستند لذا حفظ آبادانی روستاها و بالا بردن سطح رفاه روستائیان از اهداف کلیدی است که اکثر کشورها و کارگزاران آنها در پی دستیابی به آن می‏باشند. جوامع روستایی دارای منابعی همچون آب و زمین هستند که جزئی از سرمایه‏های اقتصادی آنها محسوب می‏گردد اما اکثر آنان فاقد مهارت‏های فنی (سرمایه‏ انسانی) و سازماندهی منابع و امکانات (مدیریت وسرمایه اجتماعی) می‏باشند. اهمیت سرمایه اجتماعی به دلیل تأثیراتی است که بر استعداد روستائیان در جهت سازماندهی برای توسعه می‏گذارد این تأثیرات عبارتند از ۱ـ ارتباط متقابل برای ایجاد هماهنگی بین فعالیت‏ها ۲ـ بسیج منابع و اعمال مدیریت در آن‏ها ۳ـ اعمال مشارکت عمومی و ارزیابی آراء و مسئله یابی ۴ـ ارائه راهکارهای حل مشکلات.

    این چهار کار تأثیراتی است که سرمایه اجتماعی بر روی سازماندهی توسعه روستاها انجام می‏دهد و روند آن در جهت رسیدن به رفاه عمومی جوامع روستایی می‏باشد.

    جوامع روستایی برای اعمال مدیریت ریسک به سرمایه اجتماعی نیاز دارند. همانطور که می‏دانید ارتباطات در جوامع روستایی معمولاً بسته و براساس روابط چهره به چهره می‏باشد. این قیود غیررسمی و هنجارهای سنتی باعث ایجاد یک شبکه ارتباطی کم خطر یا بی‏خطر شده که این امر باعث گردیده که روستائیان درآمد خود را هم تراز با تغییرات فصلی تنظیم نمایند یکی از ابزارهای ایجاد سرمایه اجتماعی انجمن‏ها و تعاونی‏های روستایی است این سازمان‏های محلی می‏توانند به روستائیان علی الخصوص روستائیان فقیر این امکان را بدهند که از منابع موجود خود به نحوی استفاده نمایند که علیرغم وجود ریسک راندمان بهره‏برداری از آن به حداکثر رسیده و کمکی باشد برای حرکت به سمت رفاه بیشتر، همچنین وجود سرمایه اجتماعی انگیزه کار دسته جمعی را برای بهره‏وری بیشتر از منابع مشترک زیاد می‏کند در بسیاری از موارد در جوامع روستایی منابع مشترکی مثل چاه‏های آب شیرین، مراتع ، آبگیرها و برکه‏ها، اراضی مزروعی و … از پتانسیل بهره‏وری مطلوبی برخوردار نیستند . بخشی از این امر ناشی از عدم وفاق اجتماعی در بکارگیری مشترک این منابع می‏باشد.

    معمولاً معادله توسعه سرمایه در اکثر اجتماعات روستایی فاقد ابعاد اجتماعی است و وظیفه سرمایه اجتماعی افزودن این ابعاد بدان می‏باشد. در حال حاضر این تاثیرات مثبت سرمایه اجتماعی توسط دولت‏ها و کارگزاران توسعه شناخته شده و در اکثر کشورها در قالب سیاست‏های تمرکز زدایی و تشویق مشارکت عمومی و اعمال مدیریت‏ها و برنامه‏ریزی‏های مشارکتی (برنامه‏ریزی دو سویه از پایین به بالا و بالعکس ) به کار برده می‏شود. تجربه نشان داده است که ایجاد و حمایت از انجمن‏های روستایی و مشارکت بهره‏برداران منابع روستایی در ارائه راهکارهای چگونگی بهره‏برداری مناسب از منابع موجود نتایج مطلوبی را در افزایش راندمان سرمایه‏های اقتصادی روستاها در بردارد. ایجاد مشارکت در ارائه نظرات برای بهره‏برداری مطلوب از منابع همانند پلی است که بر روی شکاف‏های قومی و قبیله‏ای بنا گردیده و باعث کاهش این فواصل فکری شده باشد. مشارکت در بهره‏برداری از منابع مشترک حاکی از ایجاد اعتماد در بین گروه‏های روستایی است که تاکنون از این نعمت بی‏بهره بودند. البته یکی از مهمترین عوامل مانع در ایجاد اینگونه مشارکت‏ها و اعتماد متقابل وجود رسوم و سنت‏های گروهی است که به دلیل تضاد این سنت‏ها با یکدیگر شکاف‏های عمیقی مابین گروههای اجتماعی روستایی بوجود آمده که مانع از تعاملات مطلوب اجتماعی شده است و از بین رفتن اینگونه شکافها نیز مستلزم بروز تغیرات در تفکرات فردی و در نتیجه تغییر و اصلاحات در رسم‏ها و سنت‏های گروه‏های متقابل است. مرزهای سنگی بین جوامع روستایی باید شکسته شود و روابط بسته و محدود آنها باید به روابطی منسجم تر تغییر یابد. عدم اعتماد گروهی باید از میان برداشته شده و احساس هم نوعی و همیاری در بین افراد هر گروه نسبت به افراد خارج از گروه باید ایجاد گردد این فرایندها همگی به نوعی ویژگی‏های از سرمایه اجتماعی هستند که مسلماً در توسعه روستایی نقش اساسی داشته و متحول کننده جوامع روستایی می‏باشند.

    متاسفانه در حال حاضر در بسیاری از جوامع روستایی خصوصاً جوامع سنتی روستاهای کشورهای جهان سوم بسیاری از افراد روشن فکر که نمی‏توانند و یا نمی‏خواهند که خود را با معیارهای محدود طایفه‏ای وفق دهند از آن جامعه طرد می‏گردند. نفوذ به این جوامع بسته هرچند کار بسیار مشکلی است ولی غیرقابل اجرا نیست. روند تغییرات و اصلاحات در ساختار جوامع روستایی اگر در جهت ایجاد رفاه عمومی طراحی گردد حس اعتماد روستائیان را برمی‏انگیزد و این امر موجب همکاری آنان می‏گردد و مشارکت گروه‏های مختلف روستائیان در روند اجرای اصلاحات نیز به معنای ایجاد اعتماد بین گروهی بوده و ایجاد این سرمایه اجتماعی اولین قدم است در توسعه روستاها.

    ‌«باید تاکید نمود آنچه جوامع سنتی (روستاها) از آن بیمناک‏اند پیشرفت و ترقی نیست بلکه آنان از آشفتگی اجتماعی و فساد اخلاقی که در نتیجه مبادله و تجارت افسار گسیخته پدید می‏آید در هراس اند» (حبیبی مظاهری، محمود. تغییرات اجتماعی و توسعه ـ اثر آلوین ی سو ص ۸۸ و ۸۹).

    همین امر باعث می‏گردد که اینگونه جوامع با ایجاد حصارها و مرزهای سنگی که زائیده سنت‏ها، مذاهب، اخلاقیات، خرافات و … می‏باشد مانع از ارتباط منطقی ساختار درونی این حصارها با محیط بیرونی آن شده و همین مسئله است که مانع از پیشرفت و ترقی می‏گردد.

    ● نتیجه

    به طور کلی می توان گفت سرمایه اجتماعی مجموعه ای است از رفتار های مثبت در تعاملات انسانها که این رفتارها باید باعث ایجاد شبکه های روابط معقولانه ای در بین افراد شود . به عبارتی سرمایه اجتماعی زمانی بوجود می آید که یک نوع شبکه روابط بده و بستانی در بین افراد , گروه ها و حتی در بین سطوح های عمودی نیز ایجاد شود . در این نوع روابط عناصری همچون تعهد ، تجانس ، هویت فردی ، گروهی ، قومی ، ملیتی ، نژادی ، جنسیتی و … به راحتی ایجاد شده و اعتماد ، انسجام و مشارکت اجتماعی بصورت تعمیم یافته ای در جامعه ایجاد می گردد .

    بدون شک میسر شدن پیشرفت در هریک از زمینه ها ی توسعه ای ( توسعه اجتماعی , تویعه اقتصادی , توسعه فرهنگی , توسعه سیاسی و … ) مستلزم حضور آحاد مردم در روندتوسعه است و این امر امکان پذیر نیست مگر آنکه روحیه مشارکت اجتماعی و اعتماد اجتماعی به شکلی مدرن و در قالب تشکل های غیر دولتی همانند انجمنها ، گروه ها ، اصناف ، کانون ها ، جمعیت ها ، دسته ها و … و به طور کلی NGO ها در بین مردم رواج داده شده و همه مردم در رسیدن به توسعه همه جانبه دلسوزانه خود را دخیل نمایند .

    به عبارت دیگر در تمام کشورهای در حال توسعه در کنار سرمایه اقتصادی و سرمایه انسانی که مسئولین هر جامعه در جهت انباشت و به کار گیری آنها تلاش می کنند جای سرمایه اجتماعی با رنگ و بویی تازه تر و امروزی ضروری به نظر می آید که باید برای رسیدن به نوع نهادینه آن تلاش کرد . هر جامعه ای که بتواند اندوخته های مناسبی از این سه نوع سرمایه را در درون خود ذخیره نماید به راحتی می تواند قدمهای موثری را در جهت توسعه به جلو بردارد .

    جوامع روستایی نیز از این وادی مستثنا نیستند . اگر بخواهیم توسعه همه جانبه را در هر اجتماعی داشته باشیم باید توسعه در بافت شهری و روستایی را هم زمان با هم مد نظر قراردهیم . این بدان خاطر است که اولاٌ جوامع روستایی بخش اعظمی از بافت هر جامعه علی الخصوص جوامع در حال توسعه را در بر دارند وثانیاٌ علیرغم وجود انسجام و اعتماد نسبی درون گروهی در گروههای روستایی اعتماد برون گروهی و اعتماد نهادی در بین روستاییان پائین است و این امر مانع از تسریع روند توسعه در این جوامع خواهد شد . تشکیل انجمن ها ، گروهها و کانون های کوچک در سطح روستاها یکی از راههای ایجاد اعتماد در بین روستائیان و خدمات رسانی به آنها است که قادر است روند توسعه را تسریع بخشد .

    به امید آن روزی که در کشور ما ایران نیز اعتماد , انسجام و مشارکت تمامی آحاد و گروه ها منجر به توانمندی کشور در عرصه های مختلف سیاسی , اجتماعی , اقتصادی و فرهنگی شود .

     اردشیر بزرگ نیا کارشناس ارشد معاونت امور تولیدات گیاهی وزارت جهاد کشاورزی



    مطلب پیشنهادی

    طرح ترافیک ۴۰ ساله تهران نیازمند جراحی

    طرح ترافیک ۴۰ ساله تهران نیازمند جراحی

    سالهاست که مدیران شهری برای کنترل ترافیک و تسهیل در تردد طرح ترافیک را در معابر مرکزی تهران اجرایی می‌کنند، طرحی که حالا با گذشت چهار دهه از اجرای آن به لزوم بازبینی و تغییرات این طرح اشاره می‌شود.

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *