شنبه , ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۱۱ قبل از ظهر
  • کد خبر 19604
  • جابجایی، حرکت بر کشیدگی زمین؛ نگاهی تاریخی به کاروانسراها

    جابجایی، حرکت بر کشیدگی زمین؛ نگاهی تاریخی به کاروانسراها

    سحر سلخی: گفته می‌شود بازرگانی مادر همۀ هنرها و تمدن‌ها و شاخص تمدن بشر است. اختراع «خط»، جداکنندۀ تاریخ هم از هنرهای بازرگانانی است که به دنبال نگه‌داشتن حساب و کتابشان بوده‌اند و نخستین لوحه‌های کشف شده از حساب‌های داد و ستد آنهاست.

    بازرگانان کسانی بودند که هر چیزی را می‌فروختند حتی خدایان‌شان را (البته تندیس آن‌ها را) و از آن‌جا که کسب منفعت جزء قدیمی‌ترین صفات انسانی است تاجران هم به دنبال سود بیشتر راهی سرزمین‌های دورتر شدند و به این ترتیب راه‌ها در دنیای کهن با تبادل کالا و صد البته لشکرکشی‌های حکمرانان گسترش پیدا کرد.

    با گذشت زمان خریدارانی در سرزمین‌های دورتر راغب به کالای بازرگانان هر شهر شدند و بعد به مرور در طول قدیمی‌ترین راه تبادل کالا یعنی راه ابریشم، صدها هستۀ بازرگانی بین شرق و غرب دنیای کهن فعال شد که هرکدام از آن‌ها با کوره راهی کاروان‌رو به هسته‌های دیگری در شرق و غرب و گاه در شمال و جنوب خود ارتباط داشت.

    کالاهای متنوع از این جاده، برده و آورده می‌شد و این مسیر شد مهم‌ترین راه اتصال شهرها، شاهراهی که عملاً دورترین نقاط چین را به بنادر  اروپا وصل می‌کرد و هیچ شباهتی به بزرگراه‌های امروزی نداشت.

    دلیلِ گذاشتن نام ابریشم بر این مسیر مبادلات پارچه‌های ابریشم به عنوان معروف‌ترین، سبک‌‌ترین و گرانبهاترین کالایی که طی ده‌ها قرن از طریق این جاده از چین تا کناره‌های دریای مدیترانه می‌رفته بوده است. 

    جادهٔ ابریشم،تا قرن پانزدهم میلادی مهم‌ترین جادهٔ دنیا بود که نه تنها نقل و انتقال کالا را امکان‌پذیر می‌کرده بلکه مسیر کاروان‌های سیاحتی و زیارتی و بستری برای انتقال مذاهب و باورهای فکری متنوع هم بوده است، چنانچه «باستانی پاریزی»، نویسنده، پژوهشگر ایرانی در کتاب «اژدهای هفت سر»، جاده ابریشم را ریسمان فرهنگی جوامع گوناگون می‌داند. البته طبق شواهد تاریخی، این مسیر، مسافران دیگری هم داشته، بیماری‌های واگیردار مانند طاعون که از این مسیر منتشر می‌شدند.

    برخی از مورخان ایران را خاستگاه کاروانسراها می‌دانند و بر اهمیت راه ابریشم در شکل‌گیری کاروانسراها تاکید دارند

    به نظر می‌رسد لشکرکشی‌ها و فتوحات هخامنشیان، اولین گامها را در گشوده شدن بخشی از این راه داشته و از دیرباز در زمان اشکانیان و هخامنشیان، مسئولیت تامین امنیت و رفاه کاروانها در جاده ابریشم، از رود جیحون به سوی ایران، بر عهدۀ ایرانیان بوده است.

    چنانچه ایزیدور خاراکسی(Isidorus Characenus) جغرافیدان یونانی روزگار باستان، در کتاب «کاروانسراهای اشکانی» در اوایل قرن اول میلادی ضمن مطرح کردن این موضوع به ارائه فاصله‌های منزلگاههای این راه شامل شهرها و روستاها و کاروانسراها پرداخته و نام ۱۳۶  کاروانسرا(رباط یا کاربات) را برای کاروان‌های مسافران راه ابریشم با شرح این که جزء ضروریات راهها بوده ذکر کرده است.

    در طول مسیراصلیِ جاده ابریشم در ایران، تقریبا به فاصله «یک منزل»، آثار کاروانسراها دیده می‌شود که اغلب یا قدیمی‌اند یا بر بقایای کاروانسراهای پیشین بنا شده‌اند، بعضی مانند کاروانسراهای باقیمانده از سرخس تا کرمانشاه مربوط به دوران صفویه یا قاجار و بعضی نیز متعلق به دوران قبل از اسلام است که احتمالاً بر بقایای کاروانسراها یا چاپارخانه‌های بین راهِ قبلی ساخته شده‌اند.

    فاصلۀ بین دو کاروانسرا در مسیر کاروان‌ها، برابر یک «منزل» یا «مرحله» و تقریبا برابر با ۲۴ کیلومتر بوده، مسافتی که مسافران سوار بر مرکب در طول یک روز طی می‌کرده‌اند.

    ایرانیان به علاوۀ کاروانسراها، که نقاطی بین راه جهت  استراحت و تجدید قوای کاروان و کاروانیان بوده، خدمات دیگری هم برای مسافران مسیر ابریشم فراهم کرده بودند مثلا چاپارخانه‌هایی که از دورۀ هخامنشیان بنیاد آن گذاشته شده بود یا میل‌های راهنما که در مناطق کویری به صورت مناره‌ و در مناطق جنگلی به شکل برج جهت تخمین فواصل بین کاروانسراها و نظارت بر راهها ساخته شده‌ بود و کار محاسبۀ راه باقیمانده تا کاروانسرای بعدی را برای کاروان‌سالاران تسهیل می‌کرد.

     

    کاروانسراهای  اولیه الگوی خاصی نداشته‌اند اما نقشۀ کلی چهار گوشی داشته‌اند که به یک حیاط مرکزی وصل می‌شده و در اطراف حیاط محوطه های ساده و مسقف برای استراحت مسافران در نظر گرفته شده بود. با مرور زمان در دورۀ ایلخانی و شکوفایی هنر و معماری، کاروانسراهای چند ضلعی نامنظم و گرد و مدور هم ساخته شدکه نقشۀ آنها از ابداعات معماران ایرانی بود.

    سپس کاروانسراهای ایلخانی در دوره صفوی به نهایت تکامل خود می‌رسند و همۀ احتیاجات کاروانها را به راحتی برآورده می‌سازند به طوری که طبق نوشته‌های سفرنامه‌های جهانگردان اروپایی مانند «تاورنیه»، این کاروانسراها بسیار راحت‌تر از هتل‌های اروپائی هم‌دوره آن می‌شوند.

    می‌شود اینطور گفت که کاروانسراهای ایرانی مستقیماً درگیر و دخیل در تحولات اجتماعی، فرهنگی هم بوده‌اند، تأثیر آن‌ها را در ادبیات و هنر و معماری به عنوان کالای فرهنگی نیز می‌توان دید. با رشد و شکوفایی اقتصادی در بازارهای شهرهای در طول این مسیر، برای کالای سخن‌وران و هنرمندان نیز بازار و خریدار پیدا شد و معماران از شهری به شهر دیگر برای ساخت بناهای جدید فراخوانده می‌شدند.

    در آن وضعیت پر از لشکرکشی‌ها و فتوحات بین حکم‌رانی‌های قدیم، هر زمان کاروانی به کاروانسرایی وارد می‌شد یعنی امنیت وجود دارد و کالای بازرگان و مایملک کاروان در امان است، درست مانند امروزه که در سایۀ امنیت، شاهد رشد و توسعۀ منطقه و کشوری هستیم.

    شما تصور کنید کاروانی از شهری دور به کاروانسرایی رسیده و اطراق می‌کنند، با در نظر گرفتن وضعیت راهها در گذشته و احتمال وقوع دستبرد و شبیخون راهزنان به کاروان، پس چنین مجموعه‌ای که در ذات خود مکانی جهت استراحت و تجدید قوای کاروانیان برای بقیۀ مسیر است باید مورد اعتماد کاروان‌سالار باشد و کاروانسراهای ایران در آن زمان حتما تامین کنندۀ چنین هدفی بوده‌اند که آن‌طور رونق داشته‌اند.

    تامین این امنیت بر عهدۀ حکومت‌ها بود بطور مثال در دوره اشکانی در حاشیه راه ابریشم و در دامنه کوه های البرز که به موازات راه ابریشم واقع شده‌اند، ده‌ها دژ ساخته شد که کار عمده آنان مراقبت راه و نظارت بر امنیت تردد و دریافت خراج معین بوده است.

    دژ‌های کنار راه احتمالا نقش کاروانسرا را هم داشتند چون در کنار آن‌ها، آثار آب‌انبارها و یخدان‌های بزرگی دیده می‌شود اما بنایی جهت اقامت وجود ندارد. بهمین دلیل احتمال اقامت مسافران درون دژها بوده است، دژها و کاروانسراهای اشکانی به قلعه گبری مشهور هستند.

    در نقاط دیگر از مسیر ابریشم هم معمولا هرجا که کاروانسرایی باشد، دژی هم در نزدیکی آن دیده می‌شود که وظیفۀ خدمت رسانی به مسافران و حفاظت آنان را برعهده داشته‌اند.

    پس از ظهور اسلام و گسترش سرزمین‌های اسلامی تا ماوراءالنهر، به تدریج در قرن سوم هجری جغرافی‌دانان و سیاحان و مورخان مسلمان در راه‌ها و سرزمین‌های مسلمانان آغاز به گشت و گذار و تهیه گزارش کردند نوشته های آنان در تاریخ و جغرافیای مناطق و راه ها موجود است و مستند ترین آثار موجود در این زمینه به شمار می‌رود، از جملۀ این سفرنامه‌ها می‌توان به سفرنامه‌های ابن خرداد و ابن فضلان و ابن رستۀ اصفهانی اشاره کرد که این آخری شرح مبسوطی از راه‌های آن زمان نوشته که به نوشته های خاراکسی که قبل‌تر از آن گفتم شبیه است.

    از دوران آل بویه به تدریج کاروانهای زیارتی هم به قصد زیارت توس و بلخ وارد مسیر ابریشم شدند، همینطور کاروان‌های حجاج و شیعیان جهت زیارت مکه و کربلا در جهت شرق به غرب در طول راه ابریشم به راه افتادند. حرکت این کاروان‌ها سبب ساخته شدن مساجد و آب‌انبارها، امام‌زاده‌ها و سقاخانه‌ها شد.

    در زمان شاه عباس اول صفوی، امنیتی طولانی بر ملک ما حاکم شد و تجارت رونق زیادی گرفت و  آنقدر کاروانسرا ساختند که امروزه مردم گمان دارند تمام کاروانسراها ساختهٔ اوست.

    می‌گویند تعداد کاروانسراهای ایران در دوره صفوی به هزار باب رسید و دلیل این بوده که شبی شاه عباس اول صفوی در خواب می‌بیند که در سال ۱۰۰۰ هجری دنیا به آخر می‌رسد. شاه شبانه نذر می‌کند اگر این خواب به واقعیت تبدیل نشود چندین کاروانسرا در ایران بسازد تا مسافران در راحتی سفر کنند.

    حال چرا به جای کاروانسرا مثلا آب‌انبار نساخته را نمی‌دانیم اما نتیجۀ آن کابوس و خواب آشفته، ساختن ۱۰۰۰ کاروانسرا بود که بعضی می‌گویند ۹۹۹ تا بوده است. با جستجویی که من کردم گویا از تمام آن‌ هزار باب کاروانسرا در سراسر ایران تنها ۵۴ تا باقی مانده که حدود ۲۵ مورد از آنها بازسازی شده‌اند.

     

    خبر ثبت جهانی ۵۴ کاروانسرا در فهرست جهانی میراث یونسکو، خبر مهم این روزها بود اما این ۵۴ باب کاروانسرا دقیقا همان ۵۴ تای باقیمانده از کاروانسراهای شاه عباسی نیستند، برای این ثبت جهانی، از میان منزل‌گاه‌های مستقر در راه ابریشم، ۲۰۰ کاروانسرا انتخاب و به کمیته یونسکو فرستاده شدند.

    با مقایسۀ نقشه‌های آن‌ها می‌بینیم هیچ‌یک از آنها نقشۀ تکراری ندارند. این منزل‌گاه‌ها، محصول خلاقیت و نبوغ معماران ایرانی در طول تاریخ هستند و با مقایسه زمان ساخت و شکل و نقشۀ کاروانسراهای ایرانی با چند نوع دیگر از کاروانسراهای موجود در خارج از ایران به نظر می‌رسد هرجا کاروانسرایی وجود دارد از نمونه‌های اولیه ایرانی الگو برداری شده است.

    حال روزگاری بر کاروانسراها گذشته و دیگر کسی در آن‌ها اقامت نمی‌کند، اصلا کسی هم نیست که دروازه‌های اغلب به یغما برده شدۀ  این بناهای کهن‌سال را به روی کاروانیانی که نیستند باز کند، مسافران به دل جاده می‌زنند و بین راه هم به رستوران‌ها و اقامتگاه‌های امروزی می‌روند، شاید از دور سوادی از کاروانسرا یا دژی هم ببینند و کنجکاو شوند.

    ارتباطات بین کشورها هم که بیشتر از مسیرهای هوایی است کاروانسراها دیگر کارکرد خود را ندارند ولی می‌توانند به عنوان مقصد گردشگری به ارتباط بهتر بین کشورها کمک کنند. می‌شود با طرح‌هایی در احیای آن‌ها و تبدیلشان به استراحت‌گاه بین راه، تجربۀ جدیدی برای بازدیدکنندگان از این مقاصد گردشگری فراهم کرد و زمینۀ آشنایی مردم خودمان و مردمان سرزمین‌های دیگر را با فرهنگ و تاریخ و معماری ایران فراهم کرد.

    به هر حال هرچه باشد متخصصان می‌گویند گردشگری، از مهم‌ترین و پردرآمدترین صنعت‌های جهان امروز است و در دنیای امروزی ما که دائما با عوارض و آسیب‌های صنعتی‌شدن مواجهیم گردشگری به صنعت بدون دود معروف شده است.

    باز هم متخصصان می‌گویند گردشگری صنعتی پررونق و درآمدزا و محرّک توسعه و زمینه‌ساز توسعه پایدار است و گویا سهم چشمگیری در برپایی صلح و امنیت و رونق و آبادی کشورهای جهان هم دارد.

    به نظر من هم ورود گردشگران به هر نقطه‌ای، فرصت‌های شغلی مستقیم و غیرمستقیم ایجاد خواهد کرد اما سخت به این موضوع معتقدم که در کنار این تشویق به حضور گردشگران نباید فراموش کرد که زمینۀ آموزش‌های لازم برای حفظ و نگهداری بناهای ارزشمند تاریخی در جامعۀ میزبان و مهمانان گردشگر فراهم شود.

    خوشبختانه کشور عزیز ما ایران از کشورهای درجه یک دنیا از نظر قابلیت‌ها و ظرفیت‌های گردشگری است. از یک سو، اقلیمِ ایران از متنوع‌ترین سرزمین‌ها در جهان است و از سوی دیگر، ایران جزو کشورهای انگشت‌شماری است که تاریخ و تمدن در آن بیشتر از چند هزار سال قدمت دارد و کاروانسراها به عنوان میراث مادی ملموس و به جا مانده از گذشتۀ ما به طور قطع جزء جاذبه‌های گردشگری ایران خواهد بود.

    *کارشناس ارشد معماری و پژوهشگر معماری و فرهنگ

    نظرآنلاین



    مطلب پیشنهادی

    خیابان‌ها به‌عنوان فضاهایی پویا در شهرها درواقع استخوانبندی شهری را تشکیل می‌دهند براین اساس باید به گونه‌ای ایمن و بهینه طراحی شده و آسایش شهروندان را فراهم کنند. حال آنکه امروز در بیشتر شهرها به‌دلیل ادغام مدهای حمل‌و‌نقلی در خیابان‌ها امکان بهره‌برداری همگان‌ از این فضاهای عمومی به‌صورت ایمن فراهم نیست به طوری که امروز در بسیاری از خیابان‌های شهری شاهد مشکلاتی همچون تأخیر، ازدحام شدید، کمبود ظرفیت در معابر شهری و درنهایت عدم رضایت شهروندان هستیم که در این بین معابر شهری همدان به‌ویژه رینگ مرکزی آن از این قاعده مستثنی نیست. حال آنکه برای حل این مشکل موضوع پیاده‌راه‌سازی این 6 خیابان طبق قوانین بالادستی از سال‌ها قبل در دستور کار مدیریت شهر بوده یعنی پیاده‌راه‌سازی رینگ نخست شهر همدان ازجمله طرح‌هایی است که به‌منظور حل مشکلات ترافیکی و رونق گردشگری از سال ۸۴ مصوب شده و حتی در طرح تفصیلی سال 86 نیز به لزوم اجرای این طرح تأکید شده اما به‌دلایل مختلف عمل به اجرای آن نهایتاً بعد از 11 سال تأخیر در سال 95 با پیاده‌راه‌سازی خیابان بوعلی و سپس میدان امام و خیابان اکباتان کلید خورد. پیاده‌راه‌سازی این خیابان‌ها علیرغم مزیت‌های فراوان مشکلات عدیده‌ای را در هر دو محور ایجاد کرد؛ برای مثال به‌دلیل نداشتن پیوست اجتماعی، فرهنگی و ترافیکی در پیاده‌راه بوعلی به‌دلیل استقرار مراکز پزشکی، شاهد به مضیقه افتادن بیماران به‌ویژه افراد کم‌توان بودیم و یا اینکه این پیاده‌راه خود به محوری مناسب برای تردد موتورسوران بدون اعمال هیچگونه محدودیتی بدل شده، البته بگذریم از سایر مشکلاتی که تحمیل بار ترافیکی این پیاده‌راه به سایر خیابان‌ها و معابر همجوار و کوچه و پس‌کوچه‌های شهر تحمیل کرد. درخصوص خیابان اکباتان نیز حرف برای گفتن در مورد عدم پیوست‌نگاری فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و مسائل مترتب بر آن بسیار است اما بنا به مجال اندک تنها به یک وجه آن‌هم عدم توجه به بافت و کاربری‌های موجود در این خیابان اشاره می‌کنم که نهایتاً منجر به بازگشت ون به پیاده‌راه و درواقع هدررفت هزینه‌کرد چندمیلیاردی شد. اخیراً در مباحث مرتبط با حوزه شهرسازی یکی از روش‌هایی که جهت ارتقای کیفیت زندگی در شهر مطرح می‌شود، ساخت خیابان کامل جهت ارتقای وضعیت شبکه معابر است که طی چند هفته اخیر با مطرح شدن پیاده‌راه‌سازی خیابان باباطاهر همدان بارها از زبان کارشناسان به‌عنوان طرح جایگزین پیاده‌راه‌سازی صرف شنیده‌ایم. بر این اساس با توجه به اهمیت موضوع برآن شدیم تا درخصوص خیابان کامل و خصوصیات آن با دانش‌آموخته دکترای معماری از دانشگاه نیوکاسل انگلستان، معاون پیشین وزیر راه و شهرسازی و مدیرعامل شرکت عمران و بهسازی شهری گفت‌‌وگویی ترتیب دهیم که در ادامه می‌خوانید: محمدسعید ایزدی؛ با بیان اینکه اجرای خیابان ‌کامل را می‌توان یک رویکرد متأثر در حوزه شهرسازی قلمداد کرد، گفت: در چرایی مطرح شدن این رویکرد باید بگویم در دوره‌ای فرض بر این بود که خیابان باید در سیطره خودرو قرار گیرد و در آن‌ها حرف نخست را خودرو می‌زد. وی ادامه داد: از این دوره می‌توان به‌عنوان دوره متقدم یاد کرد که در آن شهرها اسیر تردد خودرو و حمل‌ونقل توسط آن‌ها بودند. وی با تأکید بر اینکه با آسیب‌زا بودن این رویکرد به‌تدریج توجه به حضور انسان در فضاهای شهری به‌ویژه خیابان‌ها و تغییر نقش آن‌ها به یک فضای اجتماعی در دوره‌های مختلف افزایش یافت تاحدی که پیشنهاد پیاده‌راه‌سازی و توجه صرف به پیاده‌محوری در دنیا مورد توجه قرار گرفت، اذعان کرد: این رویکرد نیز در حال حاضر در دنیا مورد نقد قرار گرفته و واژه «خیابان برای همه» جایگزین آن شد. این عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلی سینا با تأکید بر اینکه در خیابان برای همگان سهم قائل می‌شوند، اذعان کرد: در این معبر سواره، پیاده و گروه‌های جمعیتی با توجه به نقش‌های مختلف حضور دارند. ایزدی ادامه داد: آنچه امروز در دنیا از آن به‌عنوان خیابان کامل یاد می‌شود طرح کاملی است از سیاست اخیر؛ یعنی در خیابانی که برای همه است برای رسیدن به یک دسترسی امن، جذاب و راحت (پیاده، دوچرخه، خودرو، حمل‌و‌نقل عمومی)، می‌بایست زیرساخت‌های لازم را فراهم کرد. وی با تأکید بر اینکه در این رویه توجه صرف به پیاده و سواره کنار گذاشته شده و دنبال‌کنندگان این رویکرد معتقدند از این طریق امنیت معابر ارتقاء یافته و در عین حال هزینه‌های حمل‌و‌نقل‌کاهش می‌یابد، اظهار کرد: از طرفی از این طرح به‌عنوان جایگزینی برای خودروهای شخصی یاد می‌کنند که قادر است بنا به زیرساخت‌هایی که در آن تعبیه می‌شود مردم را به پیاده‌روی دعوت کند. این کارشناس حوزه شهر با تأکید بر اینکه این رویکرد حس مکان را در کاربران شهری افزایش داده و منجر به افزایش ارزش املاک مجاور می‌شود، افزود: این در حالی است که در دو شکل افراطی سواره و پیاده‌محوری، کاربران و واحدهای صنفی اطراف این معابر به هر حال آسیب می‌دیدند. ایزدی ادامه داد: اما وقتی در ساعاتی از روز امکان باراندازی و تردد حمل‌و‌نقل عمومی و اضطراری وجود داشته باشد و افراد پیاده نیز با امنیت در معبر تردد کنند، همگان قادر خواهند بود از این سیاست برد-برد استفاده کنند. وی با اشاره به اینکه به‌نظر می‌رسد همکاران بنده در دانشگاه بوعلی نیز از این سیاست برد- برد که می‌توان به‌عنوان رویکرد خیابان کامل از آن یاد کرد در ارائه پیشنهاد برای خیابان باباطاهر استفاده می‌کنند، خاطرنشان کرد: درخصوص 6 خیابان منتهی به میدان امام حدود 30 سال است که پژوهش می‌کنم به طوری که حتی در زمان استانداری آقای خرم، به همراه آقای مهندس نصری و خانم مشایخ، راجع به تعیین تکلیف این 6 خیابان در طرح محور تاریخی_ فرهنگی همدان کار پژ وهشی ‌کرده و به‌دنبال راهکار بودیم، حتی اعتقاد استاندار وقت برای حل گره ترافیکی موجود در رینگ مرکزی، ایجاد روگذر و زیرگذر بود. وی با اشاره به اینکه امروز راه‌حل‌های جایگزین بسیار منطقی‌تری هست و فقط نکته‌ای که در ارائه این راه‌حل‌ها به آن توجه نمی‌شود تفاوتی است که به لحاظ بافت و کارکرد بین 6 خیابان وجود دارد یعنی فکر می‌کنم برای مثال هر راه حلی که برای خیابان اکباتان پیدا کردیم را می‌توانیم به چند خیابان بعدی نیز تسری دهیم گفت: نکته این است که گرچه این 6 خیابان همگی به رینگ نخست و میدان امام (ره) منتهی می‌شوند اما نقش‌ها و کارکردهای آن‌ها و حتی صنوف پیرامونی و استفاده‌کنندگان از این معابر باهم متفاوت است. این دانش‌آموخته دکتری مرمت شهری با اشاره به اینکه حتی مبدأ و مقصد این معابر نیز باهم متفاوت است، اذعان کرد: به همین دلیل ما نوعی تقسیم‌بندی را در پژوهش‌هایمان مد نظر قرار دادیم که منطبق با آن قرار شد اگر دو قطب اصلی محورهای فرهنگی و تاریخی همدان یعنی تپه هگمتانه و آرامگاه بوعلی‌سینا را از طریق پیاده‌راه‌سازی اکباتان و بوعلی به‌عنوان خیابان‌های راهبردی به یکدیگر وصل کرده و این معبر را یک محور ویژه قلمداد کرده و از چهار خیابان بعدی جدا کنیم؛ می‌توان برای سایر خیابان‌ها نیز دو به دو برنامه ارائه کرد. ایزدی با اشاره به اینکه این خیابان‌ها قابلیت این را دارند که به‌عنوان پشتیبان باهم کار کنند، تشریح کرد: یعنی خیابان‌های تختی و شهدا باهم و خیابان شریعتی و باباطاهر، البته درخصوص خیابان شریعتی باید گفت این معبر نسبت به باباطاهر ماهیت گردشگری بیشتری داشته و در عین حال خیابان باباطاهر دارای ماهیت خدماتی و پشتیبانی بیشتری است. وی با تأکید بر اینکه خیابان شهدا نیز دارای ماهیت پشتیبانی است، اذعان کرد: در این بین خیابان تختی نیز ماهیت دسترسی به محلات و افق بالادست خود را دارد. وی، افزود: با این وجود باید این معابر به‌صورت کمکی دو به دو برای تأمین بخشی از دسترسی سواره بافت مرکزی عمل‌ کنند یعنی‌ نمی‌توانیم سرتاسر این خیابان‌ها را پیاده‌راه کرده و حتی خیابان کامل درنظر بگیریم؛ بنابراین به‌نظر می‌رسد درخصوص خیابان باباطاهر تا یک مقطعی یعنی تا کوچه اسکندری (انتهای زرگرها) می‌توان خیابان کامل را اجرا کرد. این مرمت‌گر شهر با تأکید بر اینکه این خیابان کامل را نباید به ادامه خیابان باباطاهر تعمیم داد، گفت: حتی برای مقطع عنوان‌شده یعنی از میدان تا انتهای بازار زرگرها که قابلیت پیاده‌محور کردن آن وجود دارد نیز باید دسترسی‌های خدماتی، پشتیبانی و اضطراری پیش‌بینی شود تا بتوانند از این عرصه حمایت کنند. ایزدی با بیان اینکه منطبق با سابقه پژوهشی که درخصوص مطالعه این خیابان‌ها دارم تأکید می‌کنم که ادامه ایجاد خیابان کامل در مقاطع بعدی این معبر منجر به متضرر شدن کسبه و در عین حال سایر کاربران خواهد شد، گفت: درواقع در خارج از مقطع عنوان‌شده ایجاد پیاده‌راه و حتی خیابان کامل، به نفع بافت و محیط اطراف خیابان باباطاهر نیست. مع‌الوصف با توجه به آنچه گفته شد یک خیابان کامل با تأکید بر تحرک افراد، به جای خودروها از تحرک و جابه‌جایی پشتیبانی می‌کند و بدین ترتیب، با تعیین اولویت‌ شیوه‌های جابه‌جایی که تردد پیاده و دوچرخه در اولویت نخست هستند، تمام شیوه‌های حمل‌ونقل را به‌صورت اصولی و تعریف نقشه‌ای خاص درهم می‌آمیزد که این مهم خود از ایمن بودن معبر پشتیبانی می‌کند؛ البته چنانکه گفته شد این نخسه برد-برد شهری در مسیر حل معضل ترافیکی و حفاظت داشته‌های تاریخی می‌بایست منطبق با ظرفیت و کاربرد معبر و محور تعریف‌شده به اجرا درآید تا کمترین آسیب را به محیط پیرامونی وارد کرده و درنهایت منجر به رضایتمندی در کاربران ازجمله کسبه و شهروندان عادی شود.

    خیابان کامل سیاست برد-برد مدیریت شهری همدان

    دانش‌آموخته دکتری مرمت شهری درخصوص پیشنهاد مطرح برای خیابان باباطاهر و تبدیل آن به خیایان کامل گفت: اجرای این طرح به‌مثابه به‌کارگیری یک سیاست برد- برد است.

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *