شنبه , ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۵:۴۰ بعد از ظهر
  • کد خبر 72
  • شش مرز تعادل اقلیمی و فروپاشی جهان
    شش مرز تعادل اقلیمی و فروپاشی جهان

    خردگرائی به مثابه­ی؛  ابزارهای بنیادین فرهنگی برای توسعه

    شهر ورشو( با لهجه­ی لهستانی وَرشاوا) پایتخت کشور لهستان و ده­مین شهر بزرگ اتحادیه اروپا از لحاظ جمعیت در طی رویدادهای جنگ جهانی دوم بشدت آسیب دید و حدود ۹۵درصد شهر با خاک یکسان شد. بعد از جنگ و گذار از دوران استیلای کمونیستی در دهه­های ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰میلادی با ارائه برنامه­های جامع و منسجم توسعه همه­جانبه از طرف مسئولان و مدیران بازسازی شده و به سرعت پیشرفت کرده است  و در حال حاضر جزء پیشرفته­ترین، زبیاترین و سرزنده­ترین شهرهای جهان در کنار دیگر شهرهای اروپاست. اما سوال اینجاست که آیا صرفاً ارائه برنامه و طرح و CDS و اجرای کم و بیش آن باعث چنین توسعه­ای آن هم در عرض تقریباً سه دهه شده است. اگر چنین است پس کلان­شهرهای کشورهای در حال توسعه مانند تهران و مشهد و …. که خیلی پیش­تر دارای طرح و برنامه بوده و چندان هم به صورت مستقیم متاثر از مخاطرات انسانی مانند جنگ نبوده­اند، باید توسعه یافته­تر و سرزنده­تر باشند. اما در عمل چنین نیست.

    ورشو صرفاً نمونه­ای از صدها شهری است که زمانی از لحاظ توسعه و حیات شهری به مراتب از ضعیف­تر از شهرهای مانند تهران بوده­اند. در آسیا از این دست می­توان به شهرهای ژاپن و کره جنوبی و حتی ترکیه نیز اشاره کرد.

    پس با این حساب نیرو محرکه­ی توسعه و بهبود کیفیت زندگی آن شهرها چیست که ما از آن محرومیم.

    از آنچه بیان شد روشن مى‏شود که سوای وجود برنامه­ها و فاکتورهای ظاهری، مجموعه­ای از عوامل بنیادین دیگری وجود دارند که نیرو محرکه­ی توسعه شهرهای توسعه یافته به شمار می­آیند. عواملی که جوامعی مانند ما علی­رغم داشتن بسیاری از زیرساخت­ها و مبانی در بکارگیری آنها کوتاهی می­کنند و همین مسئله باعث عقب افتادگی شده است. عمده این عوامل شامل:

    عزم و اراده جدى بر تغییر و تلاش و فعالیت در جهت شناخت سنت‏هاى و قوانین حاکم بر جهان و استفاده از

    علوم مدرن و امکاناتى است که خداوند در اختیار بشر نهاده است.

    انجام تغییرات اساسی در زمینه مبانی تفکر و اندیشه اجتماعی(رنسانس فکرى) و مبارزه با خرافات و عقاید موهوم

    رایج در بین مردم.

    نهادینه کردن احترام به قوانین اجتماعی و حقوق مدنی تمامی افراد جامعه و پاسداری کردن از آن قوانین.

    برپایی ساختار نظارتی دقیق و عاری فساد و رانت خواری و قانون گریزی جهت صیانت از قانون.

    حفاظت جدی و مستمر از محیط زیست و پایش مداوم تمامی فعالیتهای صنعتی و … جهت هرگونه آسیب­رسانی

    به محیط و انجام برنامه های مدون جهت بازیابی محیط زیست جانوری و گیاهی.

    وجود فضای باز مدنی و رسانه­ای و فعالیت سازمان­دهی شده رسانه­های جمعی در راستای گسترش آگاهی و

    آزادی.

    آموزش منظم، مدون و مستمر مسائل و حقوق اجتماعی، شهرنشینی، و پاسداشت محیط زیست به کودکان و

    دانش آموزان در تمامی سطوح مدارس در قالب واحدهای تربیتی و پرورشی.

    وجود برنامه­های همه­جانبه و مستمر جهت ایجاد حس خودباوری، تقویت روحیه وحدت­گرائی ملی، نفی شدید

    فردگرائی و مبارزه ریشه­ای با رواج دروغ، کج­رفتاری و عوام­فریبی.

    مواردی که ذکر شد مجموعه عواملی اجتماعی و فرهنگی هستند که هر جامعه­ای بخواهد راه پیشرفت و توسعه و رفاه فرهنگی و اقتصادی را بیابد ابتدا باید قبل از انجام هر برنامه توسعه­ای سنگ بنای آنها را در بین مردم و از همان کودکی بگذارد و در سطح جامعه نهادینه کند تا در نهایت نهاد اجتماع یتواند از نیروهای متعهد، قانون­مدار، بااخلاق و ماهر برخوردار شود.

    فقط و صرفاً در این صورت است که شهرها و کشورها توسعه یافته و پیشرفت کرده­اند و لاغیر.

    *کارشناس ارشد برنامه ریزی محیطی



    مطلب پیشنهادی

    بازگشت رویکرد «خودرو محور» به شهرسازی؟

    بازگشت رویکرد «خودرو محور» به شهرسازی؟

    طراحی، آغاز و انجام برخی از پروژه های ساخت بزرگراه و تونل در دوره جدید مدیریت شهری انگاره تلاش برای شهرسازی بر محور انسان و برای انسان را کم رنگ کرده است. در دوره پیشین مدیریت شهری، ضمن انتقاد از ساخت بزرگراه های متعدد با هزینه‌های بالای هزار میلیارد تومان بر لزوم تغییر رویکرد شهرسازی به رویکرد «انسان محور» تاکید کردند و تا حدی نیز این رویکرد را پیگیری نمودند یا دست‌کم رویکرد «خودرو محور» را کنار گذاشتند.

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *