هم وطن عزیز، عزم خود را جزم کرده بودم در این نوشتار روزهای آخر سال بر موارد مثبت تمرکز کرده و در این شرایط سخت باری بر دوش ملت ایران نیافزایم. غرق در افکار، چندین بار سالنامه را ورق زدم. دیدم سال با شعار رونق تولید آغاز شد و با همان شعار پایان یافت. رشد اقتصادی رکورد زد ولی در جهت معکوس! گرههای کور کشور از جمله فزونی هزینه های دولت بر درآمدها و در نتیجه کسری بودجه، تحریم اقتصادی، انزوای سیاسی در صحنهی بین المللی و بسیاری موارد دیگر هیچ یک گشوده نشد. در پی افزایش قیمت بنزین و اعتراض مردم، عدهای جان باختند. هواپیمای مسافربری مورد اصابت موشک قرار گرفت. این آخر هم که آلبوم بلاهایی که در طول سال از زمین و زمان بر این ملت نازل شده بود کامل شده و پای ویروس کرونا به کشور باز شد. چندین بار در جستجوی اتفاقات خوب دفتر سال را ورق زدم تا انگ سیاهنمایی را از قلم خود زدوده و دل خواننده را شاد کنم. هنوز قطع امید نکرده بودم که دیدم جوانکی در مقام معاون دانشگاه علوم پزشکی با صراحت تمام اعلام میکند، مشکل ما مردن بیماران نیست. افرادی که فوت کردند مسن هستند و اگر به علت کرونا فوت نمیکردند احتمالاً به دلیل دیگری از دنیا می رفتند. مشکل ما بار تحمیل شده به بیمارستانهای ماست. عجبا! سالنامه را بستم و با خود تجدید عهد کردم که به بیان واقعیات به دور از هرگونه گرایش سیاسی ادامه دهم. یکی نیست به این جوانک بگوید که اولا مگر شما جای خدا نشستهاید که نسخه میپیچید کی بمیرد و کدام بماند و دوماً مگر کار و بار بیمارستانها غیر از نجات جان بیماران است؟ اگر امروز مسئولی در نظام سلامت ما به خود اجازه میدهد که تصمیم بگیرد مسنتر ها بمیرند و جوانترها بمانند، حتما فردا هم یکی دیگر از همین قماش حکم خواهد کرد که مقامات و آقازادههایشان بمانند و مهم نیست چه بر سر ملت بیاید! بعد هم که انگار بزرگتر ها به ایشان یادآوری کردهاند که ممکن است پست وزارت و وکالت بعدی که در انتظار است به مخاطره بیفتد، که نمیافتد، فشار کار و خستگی را بهانه قرار میدهد. اتفاقاً خستگی هم مثل مستی با راستی عجین است و این عزیز دل از فرط خستگی یادش رفته که در مقابل دوربین باید فیلم بازی کند و حرف دل خود را زده است!
اما چنانچه بر اتفاقات ناگوار سال که معلولند تمرکز کرده و از علت و علل آن غافل شویم، باز به بیراهه رفته و خود را به خواب زدهایم. علت اصلی را باید در نظام فرهنگی-اجتماعی کشور جستجو کنیم که از دو عنصر ساختار اجتماعی ارباب-رعیتی و نظام ایلی- طایفهای تشکیل شده است و این با اصول کشور داری جهان امروز مغایر است. تنها در چنین ساختار اجتماعی است که میتوان تصور کرد فردی بر مسند رئیس دانشگاه علوم پزشکی تکیه بزند و یکی نادان تر از خود را به معاونت برگزیده و این چنین با روح و روان مردم بازی کند.
ملت ایران اجازه نخواهد داد که این وقایع ناگوار باعث ناامیدی و زمینگیر شدنش شود. از هم اکنون باید به فکر دوران بعد از کرونا باشیم. امسال را نقطهی عطفی قرار داده و باور داشته باشیم که سرنوشت کشور دست یکایک ما مردم ایران است و کسی حق ندارد با تکیه بر وابستگی ایلاتی خود که همان طبقه اجتماعیست بر رعیت اربابی کند. باید به دنبال آن باشیم که ساختاری اجتماعی-فرهنگی جامع و پویا برای ادارهی امور مملکت تدوین کنیم. ساختاری که همهی گروهها بتوانند در ساختن کشور نقش ایفا کنند و تنها معیار تعیین کنندهی جایگاه هر فرد توانمندی و شایستگی باشد. باید از خواب غفلت بیدار شده و ببینیم و بفهمیم که نظام سلطه جهانی با هدف قرار دادن دو بخش اقتصاد و فرهنگ، به دنبال آن است که فاصلهی بین مردم و نظام حکمرانی را افزایش داده و از این مسیر به اهداف شوم خود دست یابد. اهداف دشمنان ما در صحنهی اقتصاد بمراتب ملموستر است. در بخش فرهنگ باید با دقت تمام شرایط را مورد ارزیابی قرار دهیم. کار به جایی رسیده که جامعه به قول معروف خرج خود را از دولت جدا کرده و گویی دولت را از خود نمیداند. البته که فاصلهی زیاد و بیگانگی دولت-ملت، که در طول تاریخ از سیاستهای اصلی نظام استعماری و سلطهگر بوده و هست، بازتاب شیوه مدیریت دولتمردان ماست. مگر ملت شاهد آن نبود که رئیس دولت در پی شیوع ویروس کرونا اعلام کرد که هفتهی آینده همه چیز به حالت طبیعی باز میگردد و دیدیم چه شد و در ادامهی این نمایش حکمرانی، در شرایطی که جامعه نگران و مضطرب از فراگیر شدن بیماری نیاز به آرامش روانی دارد، رئیس قوهی مجریه اعلام میکند که هفتهای یک جلسه برای رفع مشکل برگزار خواهد کرد. وای بر ما که کار را به آنجا رساندهایم که اختلاف نظرهای سیاسی بر حفظ جان مردم اولویت یافته است.
میدانیم که جامعه از شبکهای از روابط تشکیل شده که در آن تقسیم کار صورت میگیرد و وقتی بالاترین بازدهی را خواهد داشت که اولاً اجزای آن بر اساس نقشهای مشخص در یک نظام اجتماعی مستحکم به طور منسجم با هم ترکیب شده باشند، ثانیاً هر جزء در جایگاه مناسب قرار گرفته و ثالثاً افراد جامعه با هم اتفاق نظر و وفاق ارزشی داشته باشند. قضاوت در مورد برخورداری از برنامه و نقشه مدون، قرار داشتن افراد در جایگاه اجتماعی خود و به ویژه برخورداری از وفاق ارزشی در سطح جامعه را به خواننده واگذاشته و این نوشتار را با تأکید بر این واقعیت به پایان میبرم که ملت ایران به گواه تاریخ گرگ باران دیده است و بیدی نیست که از این بادها بلرزد. باید از هماکنون بر دوران پسا کرونا متمرکز شده و به فکر بازنگری اساسی در روش حکمرانیمان باشیم. باید کار را به کاردان بسپاریم تا با تدوین نقشهای جامع، پویا و فراگیر گام اول در مسیر توسعه فرهنگی و اقتصادی کشور برداشته شود. البته که در برداشتن گام اول باید قبول کنیم که وابستگی به هیچ ایل و طایفهای ملاک کار نبوده و آن آقازادههایی را که از ژن خوب برخوردارند و این آقازادههایی را هم که از پشت میز مدیریت نظام سلامت کشور نسخه میپیچند که فوت افراد مسنتر مسألهای نیست را کنار گذاریم. در غیر این صورت جامعه بیش از پیش بر این نظر و رای خود استوار خواهد بود که آسوده بخوابد، چون مسئولین هم جملگی در خواب نازند و البته دلش خوش است که رئیس دولت هفته ای یک بار از خواب بیدار شده و در جلسه کرونا شرکت می کند!
جهان اقتصاد