جمعه , ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱:۵۰ قبل از ظهر
  • کد خبر 4216
  • سیل و سوال های باقیمانده در ذهن ما!
    سیل و سوال های باقیمانده در ذهن ما!

    «مغزهای کوچک زنگ زده»؛ راوی تاثیر شهرسازی ما بر جامعه است

    اخیراً فرصتی دست داد تا فیلم «مغزهای کوچک زنگ زده» به تهیه کنندگی «هومن سیدی»، و بازیگری هنرمندانه «فرهاد اصلانی»(بازیگر نقش «شکور»، رییس اشرار)، «نوید محمدزاده»(بازیگر نقش «شاهین»، برادر خوانده شکور) به تماشا بنشینم.

    روایت فیلم؛ روایت انسان هایی است که بواسطه در حاشیه قرار گرفتن در فضاهای عینی شهرهای ما، در فضاهای ذهنی نیز به حاشیه رانده شده اند. کسانی که بواسطه قرار گرفتن در یک شرایط جغرافیایی خاص، دارای روحیات و افکار متفاوتی شده اند؛ روحیات و افکاری چون تعصب، جهل، پرخاشگری، خشونت و… .

    صفاتِ اخلاقی ای که بیش از آنکه ذاتیِ این افراد باشد، محصول اجتماعی شدن آن ها در یک شرایط خاص جغرافیایی و اجتماعی بوده است.

    شرایطی که به آن ها اجازه دسترسی به امکانات آموزشی، بهداشتی و اجتماعی مناسب تر نداده و همین امر نیز باعث شده تا آن ها و فرزندانشان در طول نسل های مختلف بازتولیدکننده شرایط موجود باشند( نشانه های این امر را می توان در نقش «شهروز» برادر کوچکتر خانواده که بعدها جایگزین برادرش بزرگترش “شکور” می شود، مشاهده کرد).

    جامعه شناسان شهری به چنین پدیده و سیکل معیوبی گرفتار شدن در «تله فضایی» نام نهاده اند. تله ای که محصول شهرسازی های بدون تئوری ماست، شهرسازی ای که ناظر بر بازتولید شرایط موجود اجتماعی بواسطه قرار گرفتن در یک شرایط جغرافیایی خاص  است.

    سوال این است که این تله های فضایی چگونه و چرا شکل می گیرند؟

    به یاد دارم چند سال پیش زمانی که برای اولین بار از میدان نقش جهان اصفهان بازدید داشتم، یکی از دوستان معمار همراهیم می کرد. دوست معمارم  می گفت در طراحی میدان نقش جهان نزدیک به ۱۰ تا ۱۵ نفر با هم همکاری داشته اند. تیمی که در آن به طور همزمان فیلسوف، هنرمند، معمار، روحانی  و… حضور داشته و به طور مستمر با هم گفتگو می کردند.

    بنابراین نقش جهان، محصول یک تفکر سیستمی و بر محور گفتگو میان علوم و بخش های مختلف بنا نهاده شده است و نمود آن را ما امروز در همنشینی مسالمت آمیز و چشم نواز  «بازار»، «ارگ حکومتی» و «مسجد» شاهدیم.

    از طنز تلخ روزگار است که ما امروز از نقش جهان به جوی آباد و دارک و زینبیه و… رسیدیم.

    همه ما می دانیم که شهرسازی و کالبدشهری به شدت بر روند کاهشی و یا افزایشی آسیب های اجتماعی، کیفیت روابط اجتماعی و خانوادگی و حتی سیاست تأثیرگذار است.

    بنابراین مدیران امور شهری ما می توانند در قبال تک تک مسائل و آسیب های پیش رو در حوزه اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی کشور ، به اندازه خود، مسئول باشند. در نتیجه باید گفت که، “تدبیر شهر” عین تدبیر سیاست و اجتماع در معنای واقعی آن است.

    بر این اساس یک مدیر شهری راهبر سیاست و اجتماع در معنای اعلا و واقعی آن است. البته به شرطی که بتواند در سیاست های شهری خود همیشه نیم نگاهی به رعایت عدالت فضایی، حق به شهر داشته باشد.

    و این مهم امکان پذیر نمی شود مگر اینکه  این مدیر بتواند بین بخش ها و تخصص های مختلف گفتگو برقرار کند، در غیر اینصورت، نخواهد توانست راهگشای شهر در برون رفت از مسائل کنونی اش باشد.

    شهردار و سیاستگذار شهری ای که نتواند تعادلی میان سه علم «هنر»، «علوم اجتماعی» و «مهندسی» برقرار کند. در نهایت شهری بی سامان و نامتوازن تحویل خواهد داد. شهری که اسیر تله های فضایی متعدد است؛ تله هایی که در نهایت موجّد تخریب در اجتماع، فرهنگ، سیاست و حتی خانواده خواهد بود.

    در نهایت باید گفت که مغزهای کوچک زنگ زده، محصول و روایتی از سیاست شهری ما در برخی از شهرهاست.سیاستی که بیش از آن که رنگ و بوی حیات و تدبیر در آن باشد، بوی “تدمیر” می دهد.

    به همین خاطر به همه دوستان عزیز بویژه مدیران امور شهری  پیشنهاد و توصیه می کنم که این فیلم بسیار خوش ساخت و تکان دهنده را ببینند.

    باشد که باز هم این هنر باشد که بتواند حاوی پیامی امیدبخش و راهی نو در مدیریت امور شهری برای همه ما باشد.



    مطلب پیشنهادی

    شهر جدید خلیج فارس؛ آری یا خیر؟

    شهر جدید خلیج فارس؛ آری یا خیر؟

    تغییرات ایجاد شده مانند ساخت شهر جدید خلیج فارس لزوما کشور را به سرمنزل مقصود نمی‌رساند و حتی می‌تواند دست‌آوردهای حاصل از ظرفیت‌های طبیعی سواحل جنوبی برای حرکت‌های بعد را هم تباه کند.

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *