یکشنبه , ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۶:۳۳ بعد از ظهر
  • کد خبر 430
  • مهاجرت،کلانشهرها و ابهام در برنامه دولت

    تهران و نیز دیگرکلانشهرهای این سرزمین، در سال های اخیر، به شدت مهاجر پذیر و لاجرم با تراکم و انباشت جمعیت مواجهند.برای بسیاری از مردم شهرستان و روستا نشینان ، کلانشهرها و شهرهای مرکزی ، آن اوج بلندی است که می توان با رسیدن به آن ، به تمام آمال و آرزوها دست یافت. شهرها یک توهم بزرگ و آن فرصت وسیع و درندشتی هستند که می گویند می توان در آن ها از هر راهی نان درآورد. و این « نان » البته در مغاک های پنهان و پیدای این شهرها و در کش و قوس انباشتگی و تراکم جمعیتی که در طلب آن هستند، گاه بسیار سخت به دست می آید.

    حسن این شهرها، همین مغاک مانندی و گم و پنهان و بی هویت شدن در فضای لابیرنت گونه ی آن ها است. آن که در شهرستان و روستای خود، از اسم و رسم و خانواده ی شناخته شده ای برخوردار و لاجرم ناچار از پای بندی به اصول و عرف دیارخود است، در این شهر، برای به دست آوردن آن چه می خواهد و حتی رفته رفته بیشتر از آن چه می خواهد، نیازی به حفظ هیچ هویت و هنجاری نمی بیند.

    فرد مهاجر با واگذاشتن زمین و مزرعه ی خود، حال به هر دلیلی مثل خشکسالی و یا رکود و ناتوانی بازارفرآورده های کشاورزی در عرصه ی رقابت محصولات وارداتی ، و با سفر به یک مرکز استان و یک کلانشهر، و با راه انداختن یک کسب و کار، می تواند با بسنده کردن به یک زندگی حداقلی ، ظاهر زندگی اش را چنان بیاراید که در مراجعه به شهرستان وروستای خود، موجب غبطه و آرزومندی هم دیاران خود شود. او به همان اندازه که درشهر بزرگ، ترجیح می دهد یک فرد ناشناس و بی هویت بماند، و در حاشیه های پرت شهر در فقر و عسرت روزگار بگذراند، اما بسیار مشتاق آن است که با زدن از تمام گوشه و کنار خرج و هزینه در این شهر، با پس اندازی مناسب به شهر و روستای خود برگردد و خانه و زمین و ماشین و … تهیه کند. چیزهایی که طبعا با در آمد کار در تهران یا هر شهر بزرگ دیگری ، نمی تواند به آن ها دست یابد.هزینه ی زندگی در کلانشهرها ، گران است، اما در این شهرها با هر کاری که فکرش را بکنید و با فروختن هر چیزی که حتما در این شهر خریداری دارد، می توان به نان و نوای چشم و دهان پرکنی در یک شهر و روستای دورافتاده رسید.

    هر مهاجری با ورودش به این شهر، خرده فرهنگ خاص خود را نیز به آن تزریق می کند و این اختلاط ها و تضادها و معارضه های فرهنگی از این شهر، چهره ای ناهمگون و گاه به شدت ناهنجار و شکننده به نمایش می گذارد. در این شهر، نه فقط جمعیت آدم ها رو افزایش است که تعداد مشاغل کاذب و به قول دست فروش ها « دست » و رقیب نیز بسیار است. نهایت چنین تلاش و تلاقی در مسیر درآمد زایی و اشتغال، بازار علاقه و تمرکز خود را نسبت به تولید که طبعا دیربازده است،ار دست می دهد و به سمت مشاغل کاذب و زودبازده می رود.

    متاسفانه در برنامه های دولت اخیر، ما شاهد هیچ برنامه و راهکار و آینده پژوهی در زمینه ی مهاجرت نیستیم. مهاجرانی که روزگاری در روستاهای خود کشاورزان زحمت کش و آبروداری بودند با ورود به شهری بی در و پیکر، با خرده فرهنگ هایی که با خود به همراه می آورند در تعارض با محیط و با ابتلا به فقر و حاشیه نشینی بر معضلات اخلاقی و اجتماعی شهرهای بزرگ می افزایند .

    ضمن این که حاشیه نشینی هایی که در سیستم معیوب آن ها ، نوعی بی قانونی و هرج و مرج حاکم است، امنیت کل کلانشهر و افراد جامعه را به خطر می اندازد و افراد جامعه را درگیر آسیب های بزهکارانه می کند. با مهاجرت اکنون سرعتی فزاینده یافته و چهره ی این شهر را مخدوش و آسیب های اجتماعی ، اخلاقی و اقتصادی بسیاری بر آن وارد کرده است افراد در این شهرها ، با قانون گریزی و گاه حتی قانون ستیزی، موجبات ناامنی و تنش های عصبی فراوانی را در این شهر به وجود می آورند؛ مسائلی که به شدت نیاز به آسیب شناسی و برنامه ریزی سریع و ضربتی از سوی دولتمردان دارد.



    مطلب پیشنهادی

    نخاله‌هایی که دیگر مخرب نیستند

    نخاله‌هایی که دیگر مخرب نیستند

    زیبایی بصری شهر و کاهش آلودگی‌هایی که زندگی انسان‌ها را تحت تاثیر قرار می ‌دهد از دیر باز مورد توجه شهروندان و مدیریت شهری بوده اما موضوع نخاله‌های ساختمانی از آن دست آلودگی‌های محیطی زیستی است که شهرهای روبه توسعه با آن دست و پنجه نرم می‌کند. در گزارش زیر به بررسی فرآیند بازیافت و چگونگی برخورد با این چالش مخرب پرداخته‌ایم.

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *