برزن نیوز: شهرنشینی سیارهای اصطلاحی است که نظریهپردازان معاصر قرن بیست و یکم برای توصیف جریان شهری شدن شتابان در مقیاس جهانی از آن استفاده میکنند. بر اساس پیشبینیهای سازمان ملل متحد، جمعیت کره زمین در سال ۲۰۵۰ به حدود نه میلیارد نفر میرسد که از این میزان، بیش از ۷۰ درصد آنها در نواحی شهری زندگی خواهند کرد. ظهور چنین پدیده غولآسایی به عصر سرمایهداری کلاسیک (سوداگرانه) برمیگردد که با عبور از عصر سرمایهداری صنعتی (فوردیستی)، تقریباً از آغاز دهه ۱۹۷۰میلادی، وارد عصر سرمایهداری فراصنعتی (پسا فوردیستی/ فناوری محور) شده است و به عقیده فریدمن و ولف، الگوهای شهرنشینی و دگرگونی در پیکره جغرافیایی شهرهای معاصر نیز بیش از هر چیز به این الگوهای سرمایهداری بینالمللی مربوط می شود.
امروزه شهرها با ایجاد انباشتهای متراکم که اتکای آن بر جریان دیالکتیک اطلاعات، دانش، فناوری، سرمایه، شبکهها و اعتبارات جهانی برای تولید، انباشت، توزیع و مصرف سرمایه است، «موجودیتهای فضایی» و «فضاهای یکپارچه» متفاوتی از گونههای پیشین خود را شکل دادهاند که سرنوشت بشر را در کلیتی واحد به هم گره زده است. پیدایش مفاهیمی نظیر سلسلهمراتب شهری جهانی، جهانشهرها و سیاهچالهها و ظهور گفتمانهایی نظیر «چرخش فضایی» و «فشردگی فضا-زمان» و مفاهیمی از این دست، همگی گویای وضعیتی متفاوت از شهرنشینی در عصر کنونی و حاکمیت «جبر محیط شهری» بر جریان زیست بشر است.
از منظری دیگر، میتوان گفت نقطه عطف در شکلگیری نظریههای اجتماعی و شهری طی ۱۵۰ سال اخیر به پیدایش سرمایهداری و نتایج دامنهدار آن در حوزه شهرنشینی به موج اول سرمایهداری در غرب برمیگردد. بنیانهای نظریه شهری این دوره را میتوان در آثار مارکس، انگلس، وبر، زیمل، بنیامین و لوفور ردیابی کرد، اما با بسط مسائل اجتماعی، دیگر توسط مصلحان اجتماعی توصیفهای تراژیک از محیطهای شهری ارائه داده اند که اوج آن در مکتب جامعهشناسی شیکاگو بازتاب دارد. رواج دیدگاههای آرمانشهری در اوایل سدهی بیستم و مفاهیمی نظیر بازنمایی قدرت، رقابت، فرهنگ، تفاوت، جنسیت و هتروتوپیا و… در شهر طی چند دههی اخیر، بیانگر پیوند موج دوم و سوم سرمایهداری و نظریات شهری بوده است.
کتاب «بنیان شهر» اثر پرفسور آلن جان اسکات (۱۹۳۸م) جغرافیدان و استاد دپارتمان سیاستگذاری عمومی دانشگاه کالیفرنیا است. با نگاهی اجمالی به کارنامهی علمی وزین او درمییابیم که افزون بر پایبندی به اصول و مفاهیم جغرافیایی و ارائه بینشهای نو در حوزه مطالعات شهری و منطقهای، مدیریت مراکز تحقیقاتی و کسب جوایز افتخاری از انجمنها و بنیادهای علمی جهانی نیز در سوابق وی مشهود است و برای پژوهشگران حوزۀ مطالعات شهری کشور ایران نیز شخصیت علمی شناختهشدهای است.
کتاب بنیان شهر، در ده فصل تدوین شده است و قدرت و نوآوری علمی بالایی در تحلیل مراحل تکوین سرمایهداری و شهر برای پژوهشگری نکتهسنج است. نویسنده پس از بررسی مفهومی شهر در فصلهای آغازین کتاب، در فصل سوم تا پنجم، موجهای اول و دوم سرمایهداری را به بحث می گذارد و در فصل ششم با طرح موج سوم سرمایهداری یعنی سرمایهداری «شناختی-فرهنگی»، ابتکار به خرج داده و شهرمحوری، دانشمحوری، اقتصادمحوری، انعطافپذیری در تخصص، تولید و رقابت، دیجیتالی شدن، شهرهای هوشمند، ظهور طبقات خلاق، نمادین و فرودست نو، نوشهرگرایی، تجدید حیات و اعیان سازی شهرهای مرکزی، ترکیب، تفکیک و قشربندی اجتماعی و شغلی نیروی کار و… را از ویژگیهای مهم آن ذکر میکند و نشان می دهد که همزمان با توسعهی ارتباطات بین کشورها و شهر-منطقهها، هویت شهری نسبتاً مشابه، شرکای برابر و خواهرخواندههای جهانی شکل میگیرد. حاشیهای شدن و غیررسمیت در این شهرها، روی دیگر این سکه است. چنین فرایند سریعی که بسیار غیرملموس و اغلب در مقیاس کلانشهرهای بزرگ رخ میدهد، نابرابری و فقر شدید در ابعاد اقتصادی، فرهنگی، جمعیتی، و توسعهای برای ساکنان را به وجود میآورد که کریستوف گیلی از اصطلاح بورژوای نوظهور لیبرالیسم و دژهای نو، برای توصیف آن استفاده میکند.
ترسیم ملموس بازتاب فضایی- اجتماعی تحولات هر موج از سرمایهداری در پیوند تنگاتنگ با شبکهی زمین شهری و در گستره بخش مرکزی کلانشهرها، مناطق درونشهری و در پیوند نظاممند شهر مرکزی با حومه، در این کتاب بهخوبی به کار آمده است که با توجه به جهانشمول بودن این فرایندها در عصر سلطه سرمایهداری جهانی، باید در شهرها و کلانشهرهای کشورهای دیگر مانند ایران نیز این مفاهیم بهخوبی شناسایی و تحلیل شود.
کتاب حاضر بنا به ماهیت موضوعی، میتواند راهنمای جامعی برای رشتههای حوزهی شهرشناسی و برنامهریزی شهری اعم از جغرافیا، برنامهریزی منطقهای، شهرسازی، جامعهشناسی، اقتصاد، مدیریت شهری و سیاستگذاری عمومی باشد.
گزارش: یسرا مرادی