“درست در زمانی که اصول منشور آتن در چهارمین کنگره معماران مدرن زیرنظر “لوکوربوزیه” بهتصویب میرسید و بر ارزشهای انسانی و معماری در شهرها تأکید میشد، (در سال ۱۳۱۳ هجری شمسی) سرتیپ “کریمآقابوذرجمهری” کفیل شهرداری تهران به روش “بارون هوسمن” شهردار پاریس، خیابانهای جدید تهران را در بافت قدیم شهر میگشود. هر روز پرچم سرخی برفراز محلهای به اهتزاز در میآمد و گروهگروه ساکنین آن، به محلههای جدید پیرامون شهر رانده میشدند و بدون ارجگذاری به تاریخ، ساختمانهای جدید دولتی بر ویرانههای میراث تاریخی دوره قاجار بنا میشد.
در آن موقع دو دهه از انتشار کتاب “پاتریک گِدِس” به نام شهرها در تحول (۱۹۱۵) میگذشت. از دیدگاه او شهر یک سیستم پیچیده متشکل از ساختارهای متفاوت و مقولههای مختلف و طبعاً موضوعی میان رشتهای است.
بنابراین متدولوژی سنتی شهرسازی که بر یک رشته عملیات حرفهای و فیزیکی و برداشتهای تجربی و ادراکات شخصی شهرساز استوار است، باید برپایه الگوی علمی (بررسی- تحلیل- طرح) و با درک همه جوانب و وجوه بهطور جامع انجام پذیرد.
نظریات “گدس” مدت۶۰ سال بر تفکر شهرسازی علمی سایه انداخت. برپایه همین اندیشه مدل یا الگوی طرحهای جامع از ۱۹۴۷ در انگلیس، سپس آمریکا و بالاخره سایر کشورهای جهان بهعنوان متدولوژی شهرسازی شکل گرفت[۱]. که بهطور خلاصه کلیات آن را بهشکل زیر میتوان جمعبندی کرد.
این شکل از برنامهریزی از حرفههای تخصصی معماری، ممیزی و مهندسی نشأت گرفته و در نتیجه برای آن دسته از مشکلات شهری که عمدتاً خصوصیات کالبدی دارند مثل کاربرد اراضی، ناحیهبندی، کنترل تراکم، مقررات ساختمانی و استانداردها، برنامهریزی میکند.
در این برنامهریزی، اهداف خرد و کلان جامعه از برنامههای بالادست که توسط نمایندگان سیاسی تصمیمگیری شدهاند، اخذ میشود. بدینترتیب برنامهریزی جامع در عین حال که بر محیط کالبدی کنترل دارد، در رابطه با تصمیمات اجتماعی- سیاسی و اقتصادی که بر فرآیندهای تهیه، اجرا و مرور برنامه اثر میگذارد، قدرت و توانایی لازم را ندارد.
۲۵ سال تجربه شهرسازی بعد از جنگ جهانی در اروپا، مشکلات این رویکرد یا طرز تفکر را به تدریج آشکار ساخت و به شرحی که خواهد آمد تحولاتی در آن پدید آمد.
ناهمزمانی برنامهریزی شهری در ایران با جهان یک بار دیگر رخ نمود و در همان حال که طرحهای جامع مورد انتقاد کوبنده این شهرسازان قرار داشت یعنی در سال ۱۳۴۷ ه.ش طرح جامع تهران با وارد کردن یک نظریه وارداتی دیگر و با همین سیاق تهیه[۲] و الگوی شهرسازی کشور شد.
۱- نتایج تهیه طرحهای شهری براساس شهرسازی مدرنیزم
۲۵ سال پس از تهیه طرحهای شهری در ایران تحقیقی در چگونگی تحقق طرحهای شهری در ایران، به کارفرمایی سازمان برنامه و بودجه صورت پذیرفت، خلاصه نتایج حاصله به شرح زیرست:
یک- پیشبینیهای جمعیتی
طرحهای یاد شده براساس پیشبینی دقیق جمعیت و برنامهریزی و طراحی (طرحریزی) براساس آنها تهیه میگشت، در پایان دوره طرح پیشبینیهای جمعیتی از ۶۹ درصد جمعیت پیشبینی شده تا ۱۴۳ درصد آن محقق گردیده بود.
از آنجا که، عملاً اگر تمام برنامههای دیگر طرحها بر همین امر (جمعیت پیشبینی شده) استوار بود، میشود با همین یک مورد، طرحها را خود به خود غیرموفق دانست.
تنها پیشبینی در شهر مراغه تحقق شد، که در مورد آن شهر میتوان باقی موارد را دقیقتر بررسی نمود.
پیشبینی جمعیت در شهرهای نمونه و نتایج حاصله
پیشبینی جمعیت در دیگر شهرها
علاوه بر شهرهای نمونه، در یازده شهر دیگر نیز پیشبینی جمعیت مورد بررسی قرار گرفت و نتایج شهرهای نمونه تأیید شد.
پیشبینی جمعیت و جمعیت واقعی در انتهای دوره طرح در ۱۱ شهر دیگر
دو- پیشبینیهای اقتصادی (در گروههای عمده فعالیت)
بررسی سهم گروههای عمده فعالیت که در انتهای دوره طرح تحقق یافته، نیز بیانگر تفاوتهای فاحشی با پیشبینیهای طرحهای جامع است، که از ده برابر کمتر از پیشبینی (در بخش کشاورزی)، تا دو برابر بیشتر از پیشبینی (در بخش خدمات)، نوسان داشته است.
پیشبینی فعالیتهای اقتصادی در طرحهای جامع و بررسی تحقق آن در انتهای طرح
سه- تحققپذیری طرح
- در سرانههای شهری
بدیهی بود که با وجود تفاوتهای فراوان میان “پیشبینیهای جمعیتی و اقتصادی” و “آنچه که واقع شده”، تحققپذیری طرح نیز که براساس همان دادهها تدوین شده است، نیز نمیتواند مورد انتظار باشد.
چنانکه تحقق سرانه خدمات و سبز و ورزشی اغلب با کاهش مواجه بودهاند. به طور متوسط فقط ۴۰% سرانه پیشنهادی فضای سبز و ورزشی و ۵۸% سرانه کاربریهای خدماتی اتفاق افتاده، در حالی که سرانه کاربری مسکونی و عملکردهای تجاری و انتفاعی تقریباً برابر پیشنهاد طرح و گاهی بیشتر بوده است.
جدول سرانه کاربریهای پیشنهادی در طرحهای نمونه و سرانههای تحقق شده
- تراکم ساختمانی مسکونی
با وجود اینکه سرانه مسکونی تقریباً تحقق یافته، ولی تراکم ساختمانی مسکونی با اختلاف ۱۷% مثبت تا ۶۰% منفی اتفاق افتاده است، یعنی در واقع سرانه زیربنای مسکونی تحقق نیافته است.
بررسی تحققپذیری تراکم مسکونی پیشنهادی طرحهای نمونه و تراکمهای تحقق شده
توسعه شهر در خارج و داخل محدوده شهری
در شهرهای مختلف به شرح آتی، مقادیر توسعه در داخل محدوده و خارج آن در طول طرح تعیین شده است.
در مراغه
در پایان دوره طرح ۲۰% خارج از محدوده پیشنهادی ساخته شده و ۳۰% داخل آن ساخته نشده است.
در شهر اراک
در پایان دوره طرح ۸% خارج از محدوده پیشنهادی ساخته شده و ۴۰% داخل آن ساخته نشده است.
در شهر رشت
در پایان دوره طرح ۱۵% خارج از محدوده پیشنهادی ساخته شده و ۵/۱۹% داخل آن ساخته نشده است.
در زاهدان
در پایان دوره طرح ۱۵% خارج از محدوده پیشنهادی ساخته شده و ۲۲% داخل آن ساخته نشده است.
در شهر یزد
در پایان دوره طرح ۲۰% خارج از محدوده پیشنهادی ساخته شده و ۱۰% داخل آن ساخته نشده است.
شهر بندرعباس
در پایان دوره طرح ۳% خارج از محدوده پیشنهادی ساخته شده و ۲۲% داخل آن ساخته نشده است.
در شهر شیراز
در پایان دوره طرح ۱۹% خارج از محدوده پیشنهادی ساخته شده و ۳۰% داخل آن ساخته نشده است.
۲- علل شکست طرحهای شهری در ایران
همانطور که گفته شد، طرحهای نوین شهرسازی کشور با وارد کردن نظریه – غربی (آنهم در دورهای که میرفت منسوخ گردد) تهیه شدهاند، که بدلایل زیر اصولاً محکوم به شکست بودهاند.
یک- تطبیق داده نشدن با شرایط ایران و شهرهای ایران
دو- این طرحها بعداز جنگ دوم جهانی تدوین شده بود، در شرایطی که نیمی از کشورهای دنیا سوسیالیستی شده و در باقی نیز (بخصوص در اروپا) به علت شدت کشته شدهها، اغلب اراضی شهری بلاصاحب بودند و عملاً تدارک زمین برای خدمات و تسهیلات شهری به سادگی ممکن بود. در حالی که در ایران که هیچ یک از دو مورد فوق برایشان اتفاق نیفتاده بود، براساس قانون شرع و عرف مالکیت زمین محترم بود و این امر با شرح خدمات طرحهای شهری که تهیهکنندگان طرح را، موظف به تأمین خدمات طرحهای شهری در هر زمینی که ضروری بود، میکرد کاملاً متناقض بود.
این امر علاوه بر اینکه بسیار ناعادلانه بود (که زمین خدمات شهری بوسیله تعدادی از شهروندان برای باقی صورت پذیرد) بسیار ناعادلانهتر نیز محقق میشد، بدینترتیب که اغلب قدرتمندان شهری میتوانستند آنرا زیر پا بگذارند و باقی نمیتوانستند.
این تناقض باعث شد که در ۲/۹/۱۳۶۷ مجلس مصوبه برای تصویب نماید، که اولاً، این اراضی باید بوسیله سازمانهای مربوطه خریداری شود و ثانیاً فقط ۱۸ ماه (با ۵ سال مشروط) برای این امر زمان در نظر گرفته میشد.
یعنی زمان طرحها دهساله و زمان اجراء ۱۸ ماهه بود و همین امر از موجبات اصلی شکست طرحهای شهری شد.
دلایل دیگری نیز این شکست را قویتر کرد به شرحی که میآید.
۳- دیگر علل عمده شکست طرحهای وارداتی به ایران
یک- علل بنیادی مثل عدم قطعیت در پیشبینیها (نامعلومیها)، بنیان نهادن بر قطعیت پیشبینیها
دو- عدم امکان شناخت کامل (قیود)،
سه- عدم توجه به خواستهای شهروندان در طول زمان، بدون امکان مقاومت شهرداریها در مقابل این خواستها.
چهار- نیندیشیدن به تراز مالی طرحها: عدم برنامهریزی برای جذب اضافه ارزشهای ناشی از توسعه و عمران شهر، برای هزینههای آن
پنج- بیتوجهی به خط فقر سکونت شهری و گروه از شهروندان که زیر این خط قرار میگیرند.
- استانداردگرایی، برای مثال در سرانهها، که شهروندان زیادی را به زیرخط فقر شهری میکشاند.
- تعیین محدوده که از دیوارهای شهرهای قلعهای قدیمی هم مستحکم جلوی مهاجران را برای سکونت در شهر میگیرد.
که تمام این کاستیها نیز نتیجه اعمال همین اصول وارداتی بوده و از طرحهای غربی اخذ شده بودند.
۴- شهرسازی در شرایط حاضر
با شکست طرحهای جامع و تفصیلی وارداتی از ۱۳۷۵ نظرات جدیدی در شهرسازی ایران، با جایگزینی طرحهای “ساختاری و راهبردی” مطرح گردید:
که اتفاقاً وارداتی نبود و اصولاً به طرحهای ساختاری و راهبردی غربی شباهت زیادی نداشت.
بدینترتیب که معتقد بود باید در شهرها بوسیله طرحهای پیشنهادی فقط ساختاری کلی شهر مشخص گردد و شکلگیری منعطف طرح، در طول زمان، از طریق “راهبردهایی” صورت پذیرد.
متأسفانه بقدری به واردات نظریه، متکی هستیم که بسیاری بدون توجه به این مبحث این طرح را با طرحهای ساختاری و راهبردی غربی مقایسه کرده و حتی با تعجب میپرسند که چرا آنرا “راهبردی- ساختاری” نمینامیده، که میتواند بزودی منجر به جایگزینی آن با طرحهای وارداتی (بجای این نظریه) برخواسته از تجارب شهرسازی داخلی، منجر گردد.
- خطر واردات نظرات جدید غربی در شهرسازی اخیر کشور
با حضور دولت جدید (با وزیر و معاون در انگلیس دکتری گرفته) نظرات جدید شهرسازی تحت عناوین “بازآفرینی شهری” در حال شکلگیری در ایران است، که میتواند اگر توجه کافی به آن نشود به طرحهای وارداتی دیگری بدل گردند. بنابراین به شدت ضرورت محلی کردن آنها وجود دارد، که شاید با نظریه “اندیشه ایرانشهری” آقای دکتر آخوندی بتواند، باین مسیر بیفتد.
در غیر اینصورت میتواند در تقلید از تبدیل محلات فرسوده داخل شهرها به محلات جاذب گردشگر و یا گروههای بالای درآمدی، بدل گردد. در حالی که این بخشها بخوبی توانستهاند، سکونت گروههای زیر خط فقر سکونت را در میان شهرها و در جوار محلهای کار و خدمات مورد نیاز، ممکن سازند.
با افزایش هزینههای سکونت در آنها (از جمله اجاره بهاء آن واحدها) به حاشیهنشینی این اقشار از شهروندان منجر گردد.
۱ – اندیشههای خام شهرسازی، مهندس احمد سعیدنیا عضو هیئت علمی دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه تهران
این امر و این روش برنامهریزی از ۱۳۴۷ (۱۹۶۹) در ایران هم مورد توجه واقع شد.
۱ – “طرح جامع مهندس فرمانفرمائیان” که بعداً به تصویب شورایعالی شهرسازی و معماری رسید.