پنجشنبه , ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۹:۲۰ بعد از ظهر
  • کد خبر 17409
  • سبز

    کسب رتبه نخست در دوسالانه‌ ملی معماری و شهرسازی ایران توسط دانشجوی دانشگاه تربیت مدرس

    ا برادران مطیع، پژوهشگر دکتری معماری منظر دانشگاه تربیت مدرس، با اثر ابتذال سبز موفق به کسب رتبه نخست (مشترک) ،در پنجمین دو سالانه ملی معماری و شهرسازی ایران (۱۴۰۱) ،در بخش مقالات نقد و توصیفی معماری  شد.

    این اثر به بررسی ابعاد  و علل به ابتذال کشیده شدن معماری سبز و مفاهیم توسعه سبز در معماری و شهرسازی معاصر ایران و نقش نهادهای مختلف در این معضل  میپردازد.
    متن مقاله:

    ۱- مقدمه       
    توسعهی سریع شهرنشینی در ادامه‌ی انقلاب‌ صنعتی و افزایش مهاجرت به شهرها، رشد جمعیت جهان در پی رشد بهداشت و سلامت جامعه، نیاز به نیروی کار بیشتر کارگاهای صنعتی، ترمیم ویرانی‌های پس از جنگ‌های جهانی که بایستی به سرعت جبران می‌شد و پیشرفت‌های صنعتی‌سازی در حوزه‌ی ساختمان،  منجر به توسعه‌ی شکلی از شهرها شده بود که ارتباط آنها با محیط زیست و اکو سیستم اطراف خود بسیار کاهش یافته بود و شهر با خیال تسلط بر طبیعت و تکیه به علم، خود را مستقل از اکوسیستم پیرامونی و مسلط بر آن می‌دانست. دیری نپایید که این بی‌توجهی‌ها و توسعه‌ی یک جانبه‌، زنگ خطرها را به صدا درآورد و جنبش‌های محیط زیستی مختلفی برای حفاظت از منابع زمین، جلوگیری از تخریب بیشتر محیط زیست به بهانه‌ی تسلط بر آن و توسعه‌ی قلمروی انسان شکل گرفت. کاهش کیفیت زیست شهری، آلودگی‌های مختلف آب، خاک و هوا و هزینه‌های سرسام‌آور جبران آن به روش‌های غیر طبیعی و مکانیکی، بار دیگر توجه‌ها را به سمت رویکردهای متکی بر طبیعت چرخاند و اهمیت تقویت و همسویی اکوسیستم شهری با محیط طبیعی را آشکار نمود.

    عناوینی چون معماری سبز، بیوفیلیک و پایدار از جمله مفاهیمی بود که مورد توجه و توسعه قرار گرفت. از جمله اهداف مورد توجه در این نگاه توسعه‌ای، حفظ پیوستگی و همسویی شهر و ساختمان‌ها با اکوسیستم و محیط پیرامونی آن بود به نحویکه جدایی شهر از محیط و اکوسیستم پیرامونی آن رفتاری پرهزینه و پرچالش و غیر همسو با توسعه‌ی پایدار شناخته شد. توسعه‌ی یکجانبه‌ی ساختمان‌ها و شهرها و فاصله گرفتن از طبیعت به نحوی‌که شهر را یک اکوسیستم مستقل از طبیعت تعریف کنیم و ارتباط آن را با محیط پیرامونی قطع کنیم، آثار سوء جسمی، روانی، فرهنگی و اقتصادی برای شهر و شهروندان به همراه داشت که منجر به انجام مطالعات و پژوهش‌های متعدد گشت[۱-۵] . شواهد و مدارک تجربى بسیارى نشان مى‌دهد حضور سرمایه‌هاى طبیعى (چون پارک‌هاى شهرى) و اجزاء آن (مانند درخت و آب) در کنار فوائد زیست محیطى فراوان، خدمات اجتماعى، اقتصادى و روان شناختى بسیارى که همگى مفهوم قاطعى براى زیست‌پذیرى شهرهاى مدرن و رضایت و خوشنودى ساکنان آن را در بر دارد نیز عرضه مى‌کند. [۷] [۶]

    نتایج این پژوهش‌ها و نگرش‌های بعد از آن منجر به مورد توجه قرارگرفتن دوباره‌ی عناصر طبیعی مانند درختان، گیاهان، آب و… در بافت شهری و سطوح ساختمان‌ها همچون بام سبز، دیوار سبز، تراس‌های سبز و… شد.

    رونق و آشتی دوباره با طبیعت چیزی بود که پس از آن دوره ساختمان‌سازی‌های سرد و بی‌روح حداقلی، گمشده‌ی مردم را به آنها باز می‌گرداند و از این رو مورد استقبال قرار گرفت. اما آنچه که مهم می‌نمود بعد‌تر مشخص شد. پژوهش‌های تکمیلی در سال‌های بعد نشان داد که توسعه‌ی کمی عناصر طبیعی و فضاهای سبز شهری با افزایش کیفیت زیست شهری، همواره رابطه‌ی مستقیم ندارد. عدم توجه به فاکتورهای مختلفی از جمله نوع گونه، طرح کاشت، نظام توزیع لکه‌های سبز شهری، شرایط و نیازهای رشد (اعم از نیاز آبی، خاک و… ) می‌تواند نه تنها بر تقویت این موضوع اثرگذار نباشد، بلکه نتیجه‌ی معکوس نیز داشته باشد. ارزیابی‌های چند جانبه‌ی محیط زیستی و اقتصادی هزینه‌ها و آسیب‌های توسعه‌های سبز بدون چنین ملاحظاتی را گوشزد می‌کرد. تا جائیکه در کنار مفاهیمی چون خدمات اکوسیستمی (Ecosystem services)، آسیب‌های اکوسیستمی (Ecosystem disservices)  نیز مورد توجه قرارگرفت. [۸]

    در کشور ما نیز با بازسازی‌های پس از جنگ (سازندگی پس از دفاع) و فاصله‌ی نسبی گرفتن از قله‌ی رشد جمعیتی، می‌توان گفت به مرحله‌ی جدیدی از تقاضای مسکن وارد شده‌ایم. اگرچه مسکن حداقلی هنوز برای بخش قابل توجهی از جامعه‌ی ایران یک رویا باقی مانده است اما توجه به تامین نیازهایی بالاتر از سطح اولیه‌ی انسانی (خوراک، پوشاک، مسکن به معنی سرپناه) در طبقات دیگر جامعه دیده می‌شود. امروز برای بخشی از جامعه، مسئله‌ی داشتن مسکن خوب (با تمام تعابیر غلط یا درست آن) است و نه صرفا مسکن و یک سرپناه.

    برگشت دوباره به طبیعت، احیای دوباره‌ی مفهوم حیاط در معماری ایرانی و خاطرات خانه‌های حیاط‌دار و باغچه‌دار، گره خوردن و آشتی با طبیعت و فاصله گرفتن از آپارتمان‌های خشک و بی‌روح نیازی است که بسیاری از معماران و طراحان معاصر و بازار مسکن به دنبال پاسخ به آن بر آمده‌اند.

    اما آنچه که از نتایج و خروجی کارهای بخش انبوهی از دفاتر بزرگ و کوچک در تحقق این نیاز می‌بینیم، آثاری سطحی و فاقد پاسخ به این مسائل است.

    در واقع رواج اصطلاحات معماری سبز، بام سبز، دیوار سبز و… و همه جایی شدن آن بدون توجه و شناخت اصول، پشتوانه‌های علمی، فنی، تخصصی و جوانب مختلف آن به نوعی تکرار بی‌اصالت تبدیل شده که منجر به بی‌ارزش شدن آن می‌شود. چیزی که در این گفتار به آن پرداخته  و «ابتذال سبز» نامیده می‌شود.

    ۲- تدقیق مفهوم ابتذال

    پیش از ادامه‌ی بحث لازم است که معنای ابتذال را بهتر و دقیق‌تر بررسی کنیم. آنچه که امروز از معنی کلمه‌ی ابتذال و مبتذل در ادبیات عوام شکل گرفته است معناییست معادل سخیف، بی‌ارزش، هرز و مستهجن. حال آن که ابتذال در فرهنگ دهخدا چنین معنی شده است: «صرف چیزی را بسیار، بادروزه داشتن جامه، دائم به کار داشتن جامه، ضد صیانت».

    «بادروزه داشتن» به آنچه هر روز مورد احتیاج است و استفاده می‌شود اشاره دارد، آنچه عادتی و روزمره می‌شود. در واقع جان کلمه اشاره به تکرار دارد. زیرا عادت هم در دل خود تکرار را معنا می‌کند. البته این تکرار نه هر تکراری است و نحوه‌ی مبتذل شدن آن جای بحث دارد. در ادامه معنای «ضد صیانت» برای ابتذال آورده شده است. در واقع ضد صیانت را شاید بهتر است ضد حفظ و خویشتنداری معنا کرد به نحوی ابتذال یعنی برای نگه داشتن نفس و خویشتن تلاشی نکردن و در چرخه‎ی تکرار و عادت افتادن.

    برای اینکه اثری را مبتذل بدانیم لازمه‌ی آن افتادن در تکرار و کلیشه است. اما تکراری که در آن نشانی از حفظ مفهوم و نفس و ذات آن نیست. پس تکراری که بر «نگهبانی نفس» تکیه نکرده باشد مبتذل است. و گرنه که زندگی بشر پر از تکرارها و عادت‌هاست. اما خلق مفاهیمی نو و ارزشی نو از دل آن تکرار یا خلق زاویه‌ی نگاهی جدید می‌تواند تکرار را به امری مبارک تبدیل کند و از ابتذال آن جلوگیری کند. همانگونه که هنوز پس از سال‌ها باز اجرای شاهکارهای موسیقی را شاهد هستیم یا خوانشی نو از شعر و ادبیات چند صد ساله فارسی را در کلام خوانندگان معاصر می‌شنویم.

    « کلیشه‌ی پوچ» را می‌توان تعریفی از مبتذل دانست. هر گاه چیزی هم پوچ و هم کلیشه‌ای و تکراری شود، به ابتذال کشیده شده است. یک اثر می‌تواند پوچ باشد یا کلیشه‌ای باشد، اما داشتن هر دو ویژگی توأمان به ابتذال می‌انجامد. فهم صحیح ابتذال از آنجایی مهم می‌نماید که می‌تواند آن را از مفاهیمی همچون سخیف یا مستهجن که بر کل اثر و ذات آن، سایه می‌افکند جدا کند. در واقع ابتذال یک رویکرد قلمداد می‌شود که می‌تواند یک ارزش را از معنا تهی و آن را از تکرارهای پوچ اشباع نماید. در اینجا این تکرار نه در معنای ترویج و توسعه‌ی آن مفهوم و ارزش، بلکه به خالی نمودن و تهی‌سازی آن منجر می‌شود و بر ذهن مخاطب نسبت به آن، اثر سو می‌گذارد. در حقیقت اثر به نوعی از هرجایی شدن و دم دستی شدن مبتلا می‌شود که حالا در همه جا هست، اما اصالتی به همراه ندارد و تنها اشارتی ناپخته و تهی است.

    آنچه از حضور عناصر طبیعی، معماری سبز و پیوند با طبیعت و معماری در بخش قابل توجهی از آثار معاصر ایران شاهد هستیم، چنین وضعیتی است که اشاره شد. جای بسیار افسوس دارد که این چنین برخوردهایی نه در سطح دفاتر کوچک و طراحان و معماران نوپا و کم‌تجربه، که در آثار معماران شناخته شده‌تر نیز دیده می‌شود. در واقع سبزینگی و پوشش‌های سبزی که در طرح‌های این معماران شاهد هستیم، نه بر جنبه‌های روحی و روانی و نه برجنبه‌های زیست محیطی، بهره‌وری انرژی، اقتصادی و… تاثیرگذار است. از این رو که اکثر طرح‌های ارائه شده حتی به مرحله‌ی اجرا نمی‌رسند و در مرحله‌ی پیاده‌سازی به مشکل بر می‌خورد چه رسد به ارزیابی اثرگذاری بعد از اجرا. جانمایی دیوار سبز، بام‌های سبز، تراس‌های سبز، تراریوم‌ها و…، بدون توجه به فهم مسئله‌ی طراحی و نیاز به وجود آن و این که در پاسخ به کدام مسئله به چنین پاسخ‌هایی رسیده‌اند، از اصلی‌ترین معضلات است.

    ۳- ابعاد ابتذال سبز

    ابتذال سبز را می‌توان در ابعاد مختلف بررسی نمود. بُعد مبانی نظری یکی از اصلی‌ترین و ریشه‌ای‌ترین ابعاد است که تقریبا بر سایر ابعاد اثرگذار می‌باشد. کمبود منابع تالیف شده و ترجمه شده در این حوزه، محدود شدن منابع موجود به ترجمه‌های صرف از منابع خارجی بدون هرگونه تحلیل بیشتر از جمله معضلات در این بعد است. همچنین یکی از اصلی‌ترین فقدان‌ها در این بخش عدم بومی‌سازی مفاهیم و مبانی توسعه‌ی پایدار، معماری سبز و… با توجه به ساختار جغرافیایی، بومی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی اجتماعی کشور است. از جمله دلایل برداشت‌های سطحی از این مبانی، بومی نشدن این مفاهیم  و در نتیجه ناتوانی در کاربست صحیح و سالم آن است. مردمان این سرزمین از دیرباز با شرایط خاص و سخت این سرزمین کنار آمده‌اند و همزیستی و توسعه‌ای پایدار را در دل طبیعت محقق کرده‌اند. شناسایی، تطبیق و بهره‌گیری از مصادیق و الگوهای تاریخی این سرزمین در توسعه و بومی‌سازی مفاهیم و بنیان نظری معاصر در این حوزه یکی دیگر از خلاهایی است که نبود آن منجر به برداشت‌های سطحی و غیر صحیح از این مفاهیم می‌شود. عدم وجود واحدهای درسی مناسب و کافی که به تببین این مفاهیم به دانشجویان بپردازند از دیگر خلاهایی است که در شکل‌گیری این ابتذال در بین فارغ‌التحصیلان موثر است. محدود شدن کلاس‌های درس در این حوزه به مباحث تئوری و روخوانی برخی منابع ترجمه شده به صورت سریع و گذرا و فاقد هرگونه تحلیل، تنها عبارات و کلماتی را در خاطر دانشجو حفظ خواهد نمود که به‌درستی تبیین، دسته‌بندی و حتی فهمیده نشده‌اند و دست آخر برای لفاظی در شیت‌های ارائه‌ی کلاسی و  نگاهی پوسته‌ای استفاده می‌شود. در مرحله‌ی طراحی، عناصر سبز، درخت، سبزینگی در هر سطحی اعم از حیاط، تراس‌ها، دیوارها، بام و فضای داخلی بدون فهم مسئله‌ی طراحی و در پاسخ به نیازهای آن بلکه به مانند یک چاشنی برای پرکردن و رنگ و لعاب دادن به رندر و پرزانته‌ی اثر، پرکردن زوایای خالی و طراحی نشده استفاده می‌شود. سبزینگی نه برای خودش که برای به وجد و هیجان آوردن چشم مخاطب و جلوه‌دار شدن پرزانته روی کار بزک می‌شود. مسئله به اینجا ختم نمی‌شود. از آنجائیکه بسیاری از طرح‌ها، گاها تقلید عینی از نمونه‌هایی از آن سوی جهان در اقلیم‌های دیگری است، وقتی از فرم و رنگ و بافت آن نمونه‌برداری عینی می‌شود، برای رسیدن به آن وحدت تکمیل‌کننده و تکمیل تصویری که در ذهن مخاطب است، چاره‌ای جز استفاده و نمونه‌برداری عینی از عناصر نرم مانند آب، گونه‌های گیاهی و سبزینگی‌های آن اثر نیست. در نتیجه جانمایی گونه‌های غیر بومی را در طراحی‌ها می‌بینیم که گاه حتی امکان رشد آن در اقلیم ایران میسر نیست و یا تمهیداتی بسیار هزینه بر و وضعیتی ناپایدار را برای گیاه به همراه دارد. طراحی عناصر سبز بدون بهره‌گیری از معمار منظر و متخصصین فضای سبز انجام می‌پذیرد و همه کار توسط طراح یا گاها اپراتور نرم‌افزار انجام می‌شود. طراح یا اپراتور در مرحله‌ی بزک‌کاری سبز، فارغ از نیازها و مسئله‌ی فضا و پروژه، اقلیم، نیازمندی و دوام گونه‌های گیاهی، همخوانی با سایت و سایر ملاحظات مانند حساسیت‌های آلرژیک گیاهان در کاربری‌های خاص و… صرفا به منظور خوش رنگ و لعاب شدن و پرشدن رندرهایی که از ابتدا زاویه‌های آن تعریف شده بود، اقدام به جانمایی این عناصر می‌نماید. در اکثر مواقع حتی نام گونه‌های استفاده شده را نمی‌داند و به معنای واقعی یک کلیشه‌سازی پوچ را رقم می‌زند. به این صورت شاهد رندرهایی هستیم که در نگاه اول جذاب و دل‌انگیز است اما هیچ ارتباطی با این اقلیم، کاربری و مسئله‌ی معماری ندارد. ساختمان‌هایی برای جنوب شرق آسیا و اروپا که قرار است در فلات ایران ساخته شود. این پوچی تا آنجائی پیش می‌رود که آرشیو نرم‌افزار یا آرشیوهای آماده‌ی بازاری برای پست پروداکشن و پرزانته در این چیدمان و چگونگی آن نقش تعیین‌کننده‌تری را از طراح یا اپراتور ایفا می‌کند.

    در مرحله‌ی اجرا نیز چنین مشکلاتی را شاهد هستیم. عدم طراحی دتایل‌های اجرایی مناسب مربوطه به عناصر سبز و نیازهای آن و حفظ پیوستگی آن با بنا، عدم توجه به نکات اجرایی، انتخاب گونه‌ی مناسب، ملاحظات نگه‌داری (اعم از نیاز آبی، خاک، نحوه‌ی کاشت و…) هزینه‌های سنگین تهیه و نگه داری (که قبلا در مرحله‌ی طراحی برآورد نشده است) از جمله عواملی هستند که اجرای چنین پروژه‌هایی را با شکست مواجه می‌سازند. ضعف دانش فنی و کمبود متخصص جهت اجرای صحیح یکی دیگر از این معضلات است که البته ریشه در آموزش ناکافی دارد. همچنین به علت وجود آیین‌نامه‌های تخصصی مناسب جهت نظارت بر اجرای این موارد  و عدم اطلاع از جنبه‌های مختلف و چک‌لیست‌های موجود جهت ارزیابی کار نوعی هرج و مرج در اجرا در این حوزه مشاهده می‌شود. تکرار چنین شکست‌ها، بی‌ثمری‌ها، طراحی‌های سطحی و بدون فکر، ذهن کارفرما و مخاطب را از این ابتذال اشباع می‌نماید و این اشباع پوچ به پس‌زدگی از اصل مفهوم و تنزل اصالت آن ارزش و البته جایگاه معمار و طراح می‌انجامد. روایت‌های شکست بام‌های سبز، دیوارهای سبز، تراریوم‌ها و تفاوت‌های فاحش در مرحله‌ی طراحی و اجرا، هزینه‌های نگه‌داری گونه‌های غیر بومی، چیزی است که مخاطبان و کارفرما از این ماجرا روایت خواهند کرد.
    در مقیاس شهری هم می‌توان رد پای چنین ابتذال و پیامدهای آن را جستجو کرد. سبز کردن شهر به هر قیمتی ارزشمند نیست. انتخاب گونه‌های مهاجم، غیر بومی، ناپایدار با نیازهای آبی بالا، هزینه بر و بدون توجه به بستر و عدم توجه به فرم و طراحی صحیح منظر و طرح کاشت در فضاهای سبز شهری اعم از گسترده، خطی و… از معضلاتی است که پژوهش‌های مختلف بر اهمیت توجه به آن در راستای دستیابی به یک رویکرد توسعه‌ی پایدار و چندجانبه برای شهر تاکید داشته‌اند. [۹-۱۲] عدم توجه به این نکات نه تنها نمی‌تواند اثری بر بهبود کیفیت زیست شهری و توسعه‌ی پایدار آن داشته باشد، بلکه از جوانب مختلف می‌تواند ایجاد خسارت کند. عدم مطالعات کافی به علت ارتباط کم با بدنه‌ی دانشگاهی و عدم تعریف طرح‌های مطالعاتی مناسب و کاربردی که بتواند به شناخت و تحلیل بهتر و جامع‌تر در این حوزه بیانجامد می‌تواند موجب ارتقای کیفیت طرح‌های شهری در این حوزه شود. همچنین نبود نیروی متخصص و بین‌رشته‌ای در مقام تصمیم و سیاست‌گذاری در این حوزه‌ها که مباحثی بین رشته‌ای محسوب می‌شود یکی دیگر از آسیب‌هایی است که زمینه‌ساز تصمیماتی تک بعدی می‌شود. در کنار تمامی این موارد بارها شاهد اجرای ناصحیح، ناقص و یا سلیقه‌ای بسیاری از تصمیمات و مصوبات توسط پیمانکاران و مسئولین اجرائی در بدنه‌ی مدیریت شهری در نهایی‌ترین مراحل کار یعنی اجرا و پیاده‌سازی بوده‌ایم. بروز چنین خسارت‌هایی و اجرای ناموفق آنها و بی‌اعتبار کردن تکنیک‌های جدید در این حوزه با تغییر نگاه و حساسیت و تردیدهایی نسبت به اجرایی بودن بسیاری از این تکنولوژی‌ها و طرح‌های نوآورانه از سوی مدیران شهری همراه می‌شود. در نتیجه تکرار الگوهای انجام گرفته و کم‌ریسک قبلی (دارای مشکل) ترجیح داده می‌شود که این خود بر چرخه‌ی تکرار و ابتذال آنها می‌افزاید.
    از اصلی‌ترین آسیب‌های چنین بی‌توجهی‌ای به ابتذال کشیده شدن سلیقه‌ی مخاطب است. شکل‌گیری این ابتذال چیزی است که مستلزم صرف هزینه و زمان زیادی است تا ترمیم یابد. سلیقه‌ای که چشمش به فضاهای سبز پر از چمن انگلیسی و کف‌پوش‌های سبز اشباع شده است و تعریفش از فضای سبز، به جایی که سبزه ببیند تنزل یافته است را، نمی‌توان به‌راحتی و به‌سرعت به حذف چمن از فضای سبز شهری عادت داد. نمی‌توان به‌راحتی گونه‌های غیر بومی هر چند به ظاهر زیبا را با گونه‌های بومی، بدون انتقاد، اعتراض و تبعات اجتماعی جایگزین کرد.
    انجام چنین اصلاحاتی حتی با علم به اینکه کشور در ورشکستگی آبی است و حتی آب آشامیدنی بخش زیادی از مردم به خطر افتاده است، برای اعتبار و جایگاه مدیریت شهری هزینه‌بر و دارای پیامد و تبعات اجتماعی خواهد بود و موجی از انتقاد نسبت به عقب‌رفت در توسعه‌ی شهر و خشک کردن شهر را خواهد داشت. چرا که توسعه‌ی شهر با سبز شدن ظاهری آن در ذهن جا گرفته است لذا مدیران شهری حتی با اشراف به غیر علمی، غیر اقتصادی و غیر محیط زیستی بودن ادامه‌‌ی چنین مسیری، دوره‌ی کوتاه مدت مدیریت خود را صرف مسائل زودبازده‌تر ظاهری می‌کنند چرا که نمیخواهند آن کسی  باشند که به سنت‌ها پشت کرده و مسیر پیشینیان و توسعه‌ی شهر را مختل می‌کند و با ایجاد انتقاد و اعتراض، محبوبیت و عملکردش خدشه‌دار شود. به جای روش‌های جایگزین و تغییر، اقدام به حفر بیشتر چاه‌های عمیق و برداشت از ذخائر زیر زمینی و پس‌انداز آبی کشور می‌کنند تا ضربه‌ای دیگر بر پیکر نیمه جان محیط زیست و منابع آبی آن بزنند. در این مسیر تباهی، حتی اخطارهای فرونشست زمین در کلان شهرهای کشور نیز کارساز نیست. این رویه ادامه خواهد داشت تا آنجائیکه کار به بحران کشیده شود و آنگاه بدون تلاشی برای تغییر سلیقه‌ی مبتذل شده‌ی شهر و شهروندان و تنویر افکار عمومی، اقدامات ضربتی و فوری در دستور کار قرار می‌گیرد که هزینه و تبعات اجتماعی آن غیر قابل کنترل بوده و موجی از اعتراض، انتقاد و حتی تنش‌های جدی‌تر را به همراه خواهد داشت.
    اینجاست که نقش معماران در کنترل و پیشگیری از بروز چنین بحران‌هایی بیش از پیش مهم می‌نماید. استفاده از نیروی متخصص، توجه به ملاحظات فنی و اجرائی، انتخاب صحیح گونه‌ها و فاصله‌گیری از طرح‌های کلیشه‌ای و تکراری، شاید در تمام گستره‌ی معماری این کشور توقعی آرمانی بوده و امکان‌پذیر نباشد (همانگونه که در سایر مسائل معماری نیز این چنین است)، اما می‌توان چنین ملاحظاتی را در داوری مسابقات معماری و ارزیابی آثار، در ارزیابی طرح‌های دانشگاهی و بیان آن از دید صاحب نظران و اثرگذاران معماری ایران  در نشست‌های مختلف انتظار داشت. در نتیجه‌ی ایجاد چنین حساسیت‌هایی، لزوم توجه به آن برای دفاتر معماری مهم به شمار آمده و طراحی منظر و به کارگیری عناصر نرم با توجه بیشتری، در مرحله‌ی طراحی و نه در مرحله‌ی پرزانته به کار گرفته می‌شود. جلب توجه و هدایت دیدگاه‌ها و سلایق به سمت الگوهای پایدار و صحیح پیوند با طبیعت در معماری، آن بخشی است که مسابقات معماری، داوران، اساتید، رسانه‌ها و صاحب نظران معماری می‌توانند در شکل‌گیری و جهت‌دهی به آن نقش بسزایی داشته باشند تا از بروز بحرانهای جدی‌تر محیط زیستی در سطح ملی و بین‌المللی جلوگیری نمایند.

    ۴-منابع:

     ۱- Escobedo, Francisco J, John E Wagner, David J Nowak, Carmen Luz De la Maza, Manuel Rodriguez, and Daniel E Crane. 2008. “Analyzing the Cost Effectiveness of Santiago, Chile’s Policy of Using Urban Forests to Improve Air Quality.” Journal of Environmental Management ۸۶ (۱):pp 148–۵۷.

    ۲-Groot, Rudolf S De, Matthew A Wilson, and Roelof M J Boumans. 2002. “A Typology for the Classification, Description and Valuation of Ecosystem Functions, Goods and Services.” Ecological Economics ۴۱ (۳): ۳۹۳–۴۰۸. https://doi.org/10.1016/S0921-8009(02)00089-7.

    ۳-Nowak, David J, I I I Hoehn Robert E., Daniel E Crane, Jack C Stevens, and Jeffrey T Walton. 2007. “Assessing Urban Forest Effects and Values, Philladelphia’s Urban Forest.” https://doi.org/10.2737/NRS-RB-7.

    ۴-Chan, Kai M A, Terre Satterfield, and Joshua Goldstein. 2012. “Rethinking Ecosystem Services to Better Address and Navigate Cultural Values.” Ecological Economics ۷۴: pp 8–۱۸.

    ۵-Filho, Walter Leal, Jelena Barbir, Mihaela Sima, Alexandra Kalbus, Gustavo J Nagy, Angelo Paletta, Alicia Villamizar, et al. 2020. “Reviewing the Role of Ecosystems Services in the Sustainability of the Urban Environment: A Multi-Country Analysis.” Journal of Cleaner Production ۲۶۲: ۱۲۱۳۳۸. https://doi.org/10.1016/j.jclepro.2020.121338.

    ۶- R. S. Ulrich, “Natural versus urban scenes: Some psychophysiological effects,” Environment and behavior, vol. 13, no. 5, pp. 523–۵۵۶, ۱۹۸۱.

    ۷- R. S. Ulrich. 1984. “View through a Window May Influence Recovery from Surgery.” Science ۲۲۴ (۴۶۴۷): pp 420–۲۱. IHME. n.d. “Institute for Health Metrics and Evaluation.” https://www.healthdata.org/.

    ۸- Lyytimäki, Jari, and Maija Sipilä. ۲۰۰۹. “Hopping on One Leg–The Challenge of Ecosystem Disservices for Urban Green Management.” Urban Forestry & Urban Greening ۸ (۴): pp 309–۱۵.

    ۹-Vos, Peter E J, Bino Maiheu, Jean Vankerkom, and Stijn Janssen. 2013. “Improving Local Air Quality in Cities: To Tree or Not to Tree?” Environmental Pollution ۱۸۳: pp 113–۲۲.

    ۱۰-Giulia Ulpiani,

    On the linkage between urban heat island and urban pollution island: Three-decade literature review towards a conceptual framework,

    Science of The Total Environment,

    Volume 751,2021, 141727,

    ۱۱- Wania, A., Bruse, M., Blond, N., Weber, C., 2011. Analysing the influence of different

    street vegetation on traffic-induced particle dispersion using microscale

    simulations. Journal of Environmental Management 94 (1), 91e101

    ۱۲- Gromke, C., Ruck, B., 2007. Influence of trees on the dispersion of pollutants in an

    urban street canyondexperimental investigation of the flow and concentration

    field. Atmospheric Environment 41 (16), 3287e3302.



    مطلب پیشنهادی

    شهر کرج در فهرست ۱۰ شهر برتر نوسازی مسکن معرفی شد

    شهر کرج در فهرست ۱۰ شهر برتر نوسازی مسکن معرفی شد

    رئیس اداره برنامه‌ریزی مسکن و بازآفرینی اداره کل راه و شهرسازی استان البرز از انتخاب شهر کرج به عنوان ۱۰ شهر برتر در زمینه عملکرد کلی نوسازی مسکن در سطح کشور خبر داد.

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *